soak up

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to take in liquid completely.

- The towel soaked up the water.
[ترجمه maryam] حوله آب را به خود جذب کرده است
|
[ترجمه سبحان مرادی] حوله اب را به خود جذب کرد ( گذشته )
|
[ترجمه خاطره] حوله خیس شده
|
[ترجمه گوگل] حوله آب را خیس کرد
[ترجمه ترگمان] حوله خیس آب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I tried to soak up most of the spilt milk with a cloth.
[ترجمه نیلا] من سعی کردم شیر ریخته شده را با پارچه جذب کنم.
|
[ترجمه امین] من سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را به پارچه جذب کنم
|
[ترجمه مهدی] من سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با پارچه جمع کنم ( پاک کنم ) .
|
[ترجمه LVN] من سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه جذب کنم
|
[ترجمه گوگل]سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه خیس کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم بیشتر شیر ریخته شده را با یک پارچه خیس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This sponge doesn't soak up water very well.
[ترجمه الناز] این اسفنج آب را خیلی خوب جذب نمیکند
|
[ترجمه گوگل]این اسفنج به خوبی آب را جذب نمی کند
[ترجمه ترگمان]این اسفنج آب را به خوبی جذب نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cells will promptly start to soak up moisture.
[ترجمه تبسم] سلول ها به سرعت شروع به جذب رطوبت می کنند.
|
[ترجمه گوگل]سلول ها به سرعت شروع به جذب رطوبت می کنند
[ترجمه ترگمان]سلول ها به سرعت شروع به خیس کردن رطوبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There'll be ample opportunity to relax, swim and soak up some sun.
[ترجمه ساسان] فرصت کافی برای استراحت، شنا کردن و حمام آفتاب گرفتن در آنجا وجود دارد
|
[ترجمه نیلی] فرصت کافی برای استراحت، شنا و جذب نور خورشید در انجا وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]فرصت کافی برای استراحت، شنا و آفتاب گرفتن وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]فرصت کافی برای استراحت، شنا کردن و خیس کردن یک خورشید در آنجا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just stroll around the bazaar and soak up the atmosphere.
[ترجمه سیدکاظم برزیگر] فقط، تو بازار قدم بزنید و هوایی تازه کنید.
|
[ترجمه میثم نبی پور] فقط برو داخل بازار بگرد و توی اون فضا غرق شو
|
[ترجمه گوگل]کافی است در بازار قدم بزنید و فضا را غرق کنید
[ترجمه ترگمان]فقط دور بازار قدم بزنید و جو را خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He used a towel to soak up the blood.
[ترجمه نیلی] از یک حوله برای تمیز کردن یا جذب کردن خون استفاده کرد
|
[ترجمه گوگل]از حوله ای برای خیساندن خون استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک حوله برای خیس کردن خون استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I love to lie on the beach and soak up the sun.
[ترجمه Mahsa] من دوست دارم در ساحل دراز بکشم و افتاب بگیرم.
|
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در ساحل دراز بکشم و آفتاب بگیرم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم روی ساحل دراز بکشم و خورشید رو خیس نکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use a paper towel to soak up the cooking oil.
[ترجمه گوگل]از یک دستمال کاغذی برای خیس کردن روغن پخت و پز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک حوله کاغذی برای خیس کردن روغن پخت وپز استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use a cloth to soak up some of the excess water.
[ترجمه گوگل]از یک پارچه برای جذب مقداری آب اضافی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک پارچه برای خیس کردن مقداری از آب اضافی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A computer can soak up all you key into it.
[ترجمه گوگل]یک کامپیوتر می تواند تمام کلیدهای شما را جذب کند
[ترجمه ترگمان]یک کامپیوتر می تواند همه شما را در آن جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Children soak up language incredibly quickly.
[ترجمه گوگل]بچه ها خیلی سریع زبان را می فهمند
[ترجمه ترگمان]کودکان به سرعت زبان را جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Go to a sidewalk cafe, order coffee, and soak up the atmosphere .
[ترجمه میثم نبی پور] به یه کافه توی پیاده رو برو، یه قهوه سفارش بده و غرق فضاش شو ( از فضاش لذت ببر )
|
[ترجمه گوگل]به کافه‌ای در پیاده‌رو بروید، قهوه سفارش دهید و از فضا لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]به کافه پیاده رو بروید، قهوه سفارش دهید و جو را خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't soak up everything uncritically.
[ترجمه گوگل]همه چیز را بدون انتقاد خیس نکنید
[ترجمه ترگمان]همه چیز را خیس نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet it will soak up heavy bumps that would otherwise bounce the back end off the ground.
[ترجمه گوگل]با این حال، برجستگی های سنگینی را که در غیر این صورت قسمت پشتی را از روی زمین پرتاب می کند، جذب می کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این کار باعث جذب یک ضربه سنگین می شود که در غیر این صورت بر روی زمین بازتاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

یک فعل عبارتی است که به جذب یا دریافت کردن چیزی اشاره دارد، چه به صورت فیزیکی ( مانند مایعات ) یا به صورت استعاری ( مانند تجربه یا دانش ) .
این اصطلاح نماد جذب عمیق، یادگیری یا لذت بردن است و اغلب برای توصیف درک کامل یک لحظه یا دریافت اطلاعات استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف؛ Absorb, take in, mop up, draw in, immerse
مثال؛
Use a sponge to soak up the spilled water.
She sat by the beach, soaking up the sun and relaxing.
He eagerly soaked up every word of the lecture.

soak up
Dunk your biscuits in your tea so they can soak up the liquid and become softer and more flavorful.
dunk : فرو بردن در مایع
soak up : جذب کردن ( مایع )
İ spilled the milked so l soaked it up very quickly
گرفتن ( جذب کردن، به خود کشیدن )
Soak up the water with a cloth
آب را با یک پارچه بگیر ( آب را با یک پارچه پاک کن )
غرق در کاری شدن
جذب یا مجذوب مطالعه یا کاری شدن
Take in ( liquid )
بهره کافی و وافی بردن از چیزی، کمال بهره و استفاده رو از چیزی کردن
جلوی آفتاب دراز کشیدن
1 - absorb; also metaphorically
to absorb or enjoy something that exists around you
take in
2 - devote oneself fully to
Soak up the fact that you are the only one who is you!
The two posed for a picture while soaking up some sun outside.
۱. to take in ( liquid ) , absorb
( مایعی را ) جذب کردن
( The rag soaked up most of the water )
۲. to enjoy feeling or experiencing ( something pleasant ) in usually a slow or relaxed way
...
[مشاهده متن کامل]

از حس یا تجربه کردن ( چیزی لذت بخش ) معمولا به صورتی آرام و ریلکس لذت بردن
( We went to the beach and soaked up the sunshine all afternoon )
۳. to learn and remember ( something ) quickly
( چیزی را ) به سرعت یادگرفتن و به خاطر سپردن
( He eagerly soaked up every word she said )
۴. to use a large amount of ( money, supplies, etc
استفاده کردن به مقدار زیاد ( از پول یا منابع یا هرچیزی )
( This project is soaking up resources that could be used elsewhere )

absorb or take sth into your senses, body, or mind.
enjoy
Soak up the sun on the desk of a yacht
جذب کن یا لذت ببر از آفتاب روی میز کرجی
یادگیری سریع و آسان
Eager to Soak up
اشتیاق برای یادگیری سریع
لذت بردن
Take in ( liquid ) or absorb sth
جذب کردن ( مایع )
absorb sth , جذب کردن
نم کشیدن
چیزی را جذب کردن ( مایع )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس