نشستن (down برای تاکید به کار می رود)، 1- نشستن 2- خود را برای محاصره آماده کردن، کمربند را سفت کردن، نشسته (در برابر: ایستاده standing)، اعتصاب نشسته (که طی آن کارگران در محل کار می مانند ولی کار نمی کنند - sit-down strike هم می گویند)، رجوع شود به: sit-in، اعتصاب کارمندان، بنشینید، بفرمایید
[ترجمه گوگل]برای خودت لقمه بگیر و بیا بشین [ترجمه ترگمان]برو غذا بخور و بیا بنشین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They were asked to sit down together and hash out their differences by their father.
[ترجمه گوگل]پدرشان از آنها خواسته بود با هم بنشینند و اختلافات خود را حل کنند [ترجمه ترگمان]از آن ها خواسته شد تا با هم بنشینند و اختلافاتشان را با پدرشان حل کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't chase about any more and sit down quickly.
[ترجمه گوگل]دیگر تعقیب نکنید و سریع بنشینید [ترجمه ترگمان]بیشتر از این موضوع را دنبال نکن و به سرعت بنشین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I think we should sit down and talk about this.
[ترجمه گوگل]به نظر من باید بنشینیم و در این مورد صحبت کنیم [ترجمه ترگمان]فکر کنم باید بشینیم و در این مورد حرف بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Would you care to see it/ sit down for a while?
[ترجمه گوگل]دوست داری ببینیش/ کمی بنشینی؟ [ترجمه ترگمان]آیا میل دارید آن را تماشا کنید یا برای مدتی بنشینید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is no provision for anyone to sit down here.
[ترجمه گوگل]هیچ شرطی وجود ندارد که کسی اینجا بنشیند [ترجمه ترگمان]لازم نیست کسی اینجا بنشیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We finally found a patch of grass to sit down on.
[ترجمه گوگل]بالاخره یک تکه علف پیدا کردیم که روی آن بنشینیم [ترجمه ترگمان]بالاخره یه کپه علف پیدا کردیم که بشینیم و روش کار کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Budge up a bit! I'd like to sit down too.
[ترجمه گوگل]کمی تکان بخور! من هم دوست دارم بشینم [ترجمه ترگمان]بوگ؟ من هم دوست دارم بشینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I must sit down, my feet are killing me!
[ترجمه گوگل]باید بشینم پاهام داره میکشه! [ترجمه ترگمان]باید بنشینم، پاهایم مرا می کشند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sit down or you'll lose your seat.
[ترجمه گوگل]بشین وگرنه صندلیت رو گم میکنی [ترجمه ترگمان]بشین یا your رو از دست میدی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hughes beckoned him to sit down on the sofa.
[ترجمه گوگل]هیوز به او اشاره کرد که روی مبل بنشیند [ترجمه ترگمان]هیوز با اشاره به او اشاره کرد که روی نیمکت بنشیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• be seated, take a seat; give a seat, show to a seat if you have a sit-down, you sit down and rest for a short time; an informal use. a sit-down meal is served to people sitting at tables. a sit-down strike or protest is one in which the protestors refuse to move until they get what they are asking for.
پیشنهاد کاربران
sit - down به عنوان یک اسم، به یک جلسه رسمی یا بحث اشاره دارد، اغلب برای حل یک مشکل یا برنامه ریزی چیزی. یک گفتگوی جدی و متمرکز که هدف آن بررسی موضوعات یا نگرانی های خاص است مترادف؛ Meeting، Discussion ... [مشاهده متن کامل]
مثال؛ They scheduled a sit - down to negotiate the terms of the contract. The CEO called for a sit - down with the managers to discuss the company's future. After the argument, they had a sit - down to clear the air and resolve their differences.
تلاش برای حل یک مشکل یا مواجه شدن با یک چیزی که باید تمام تمرکز خود را بر روی ان بگذارید
Sit down; بگیر بشین ( حالت دستوری )
معنی درستش نشین
بشین آقا یا خانم محترم
در ادامه ی پیشنهاد آقا مهدی، میتونه اینطوری ترجمه بشه: تحمل شنیدنشو داری؟
Are you sitting down? آماده ای یه خبر ( خوب یا بد ) بهت بدم؟