shade

/ˈʃeɪd//ʃeɪd/

معنی: سایه، سایه رنگ، حباب چراغ یا فانوس، اباژور، جای سایه دار، اختلاف جزئی، سایه دار کردن، سایه افکندن، زیر و بم کردن، تیره کردن، کم کردن
معانی دیگر: میزان تیرگی رنگ، گونا، فام، تفاوت جزئی، دگرسانی کم، اندک، کم، ذره، خفیف، سایه انداختن یا افکندن، (از نور یا حرارت) حفظ کردن، پوشاندن، سایه روشن کردن، (به ویژه اطراف چشم را) سیاه کردن، وسمه کشیدن، تاریک کردن، تار کردن، (قدیمی) رجوع شود به: shadow، (معمولا جمع) جای دنج، خلوتگاه، (نقاشی و عکس و غیره) سایه (روشن)، تاریکی، تیرگی، سیاهی، (ادبی) روح، شبح، رجوع شود به: lampshade، کرکره، پنجره پوش (window shade هم می گویند)، حصیر پنجره، (جمع - خودمانی) عینک آفتابی (بیشتر: sunglasses)، سایبان، مظله، تغییر بسیار کم دادن، یک ذره عوض کردن یا جابجا کردن، کمی حرکت دادن، (قیمت و غیره) کمی کاستن، به تدریج تبدیل شدن یا عوض شدن، (چراغ) حباب، آباژور، حباب چراه یا فانوس، سایه بان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: relative darkness resulting from the interception of light rays.
مترادف: shadiness, shadow
متضاد: light

(2) تعریف: an area characterized by such darkness.
مترادف: shadow, umbra
متضاد: sun

(3) تعریف: an object or device that intercepts or blocks light rays or heat, esp. a cone-shaped hood for a lamp, or a window shade.

(4) تعریف: the intensity of darkness of a color.
مترادف: cast, hue, tint, tone

- three shades of green
[ترجمه ارژنگ] سه سایه از رنگ سبز
|
[ترجمه م] سه طیف سبز
|
[ترجمه MR.VOLLEYBALL] سه سایه از ( رنگ ) سبز
|
[ترجمه فرشته] سه سایه از سبز
|
[ترجمه گوگل] سه سایه سبز
[ترجمه ترگمان] سه رنگ سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: a small variation; nuance.
مترادف: nuance, shading

- subtle shades of meaning
[ترجمه علی] سایه های ظریف معنی
|
[ترجمه گوگل] سایه های ظریف معنی
[ترجمه ترگمان] سایه های ظریف معنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(6) تعریف: a hint or trace.
مترادف: hint, shadow, suggestion, tinge, touch, trace
مشابه: ghost

(7) تعریف: a ghost or spirit; specter.
مترادف: apparition, ghost, phantasm, phantom, specter

(8) تعریف: (pl.; informal) sunglasses.
مترادف: sunglasses
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shades, shading, shaded
(1) تعریف: to create shade or darkness on or in.
مترادف: shadow
مشابه: becloud, cloud, darken, dim, opaque, overshadow

(2) تعریف: to hide or protect from light.
مترادف: shadow
مشابه: protect, screen, shield, veil

(3) تعریف: to change by slight or imperceptible degrees.
مشابه: adapt, adjust, alter, change, color, modify, vary

- She shaded the truth to make her point more clearly.
[ترجمه گوگل] او حقیقت را پنهان کرد تا منظور خود را واضح تر بیان کند
[ترجمه ترگمان] او به حقیقت نزدیک شد تا موضوع را واضح تر ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to cover.
مترادف: cover
متضاد: uncover
مشابه: cloak, curtain, darken, screen

- Shade the window, will you?
[ترجمه mn] آیا سایه ی روی پنجره شمایی؟
|
[ترجمه چکامه] پنجره را تاریک کن، می شه؟
|
[ترجمه نیکنام] پنجره را تاریک کن. می کنی؟
|
[ترجمه ......❤️] فک کنم منظورش از تاریک کردن پنجره کشیدن پردهست پس : پرده رو بکش ، انجامش میدی ؟
|
[ترجمه Hamed] می شه پرده رو بکشی؟
|
[ترجمه گوگل] پنجره را سایه بزنید، می خواهید؟
[ترجمه ترگمان] شبح پنجره رو پیدا می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: to lower by small amounts.
مشابه: cut, lessen, lower, reduce

- That dealer always shades his prices.
[ترجمه گوگل] آن فروشنده همیشه قیمت های خود را تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه ترگمان] این دیلر همیشه قیمت خود را زیر سایه گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: shaded (adj.)
• : تعریف: to change or move by slight degrees, as into a different color or state.
مشابه: alter, change, color, dim, tone

جمله های نمونه

1. shade off into something
به تدریج از چیزی به چیز دیگری تبدیل شدن

2. a shade better
یک ذره بهتر

3. dappled shade
سایه روشن،سایه ای که دارای لکه های نور است

4. big trees shade the shack
درختان تنومند بر کلبه سایه می اندازند.

5. under the shade of a walnut tree
در زیر سایه ی یک درخت گردو

6. under the shade of leafy boughs
زیر سایه ی شاخه های پربرگ

7. there was a shade of sadness in her voice
صدای او دارای اثرات خفیفی از اندوه بود.

8. a plant that loves shade
گیاهی که سایه دوست است

9. afternoons, everyone seeks the shade
بعدازظهرها همه به سایه پناه می برند.

10. i could see the shade of her face on the silver tray
توانستم انعکاس صورت او را بر سینی نقره ببینم.

11. the trees offered good shade and shelter
درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

12. in (or into) the shade
1- به تاریکی،به درون سایه 2- دچار تنزل رتبه یا گمنامی

13. he who lolled under this shade became elias
(صائب) گردید خضر هر که در این سایه واکشید

14. it is cooler in the shade
در سایه هوا خنک تر است.

15. Without the shade from trees, Earth would get too hot to live on.
[ترجمه ارتین] بدون وجود سایه ی درختان زمین برای زندگی کردن بسیار گرم خواهد بود
|
[ترجمه گوگل]بدون سایه درختان، زمین برای زندگی بیش از حد گرم می شود
[ترجمه ترگمان]بدون سایه درختان، زمین برای زندگی بیش از حد داغ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I keep cool by staying in the shade and not moving much.
[ترجمه گوگل]من با ماندن در سایه و عدم حرکت زیاد خنک می شوم
[ترجمه ترگمان]با ماندن در سایه خنک هستم و زیاد حرکت نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We sat in a patch of shade under a tree.
[ترجمه گوگل]در سایه ای زیر درختی نشستیم
[ترجمه ترگمان]زیر سایه درختی نشستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. His face turned an unnatural shade of purple.
[ترجمه گوگل]صورتش به رنگ ارغوانی غیرطبیعی درآمد
[ترجمه ترگمان]صورت او سایه ای غیر طبیعی از بنفش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We sat down in the shade of the wall.
[ترجمه Mahdi Man City] ما زیر سایه ی دیوار نشسته بودیم
|
[ترجمه گوگل]زیر سایه دیوار نشستیم
[ترجمه ترگمان]در سایه دیوار نشستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. She sat underneath the tree in the shade.
[ترجمه .M.] او زیر سایه درخت نشسته بود
|
[ترجمه گوگل]زیر درخت زیر سایه نشست
[ترجمه ترگمان]زیر درخت در سایه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. These plants grow well in sun or shade.
[ترجمه گوگل]این گیاهان در آفتاب یا سایه به خوبی رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]این گیاهان در نور خورشید و یا سایه به خوبی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Let's find a table in the shade.
[ترجمه گوگل]بیایید یک میز در سایه پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا یه میز تو سایه پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The room was painted a subtle shade of pink.
[ترجمه گوگل]اتاق با سایه ملایم صورتی رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق به رنگ صورتی ظریف درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. She sat in the shade under a tree.
[ترجمه گوگل]زیر سایه درختی نشست
[ترجمه ترگمان]زیر سایه درختی نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایه (اسم)
shadow, protection, patronage, auspices, shade, shading, umbrage, hatching, shadiness, umbra

سایه رنگ (اسم)
shade, half-tone, tinge

حباب چراغ یا فانوس (اسم)
shade

اباژور (اسم)
shade

جای سایه دار (اسم)
shade

اختلاف جزئی (اسم)
shade, shading

سایه دار کردن (فعل)
shade

سایه افکندن (فعل)
shadow, shade

زیر و بم کردن (فعل)
modulate, shade

تیره کردن (فعل)
mud, obscure, fog, dim, gloom, blur, shade, bedim, overcloud, darken, tarnish, overcast

کم کردن (فعل)
diminish, reduce, bate, cut, alleviate, subtract, deduct, rebate, thin, extenuate, weaken, shade, soften, deduce, detract, relax, disqualify, draw off, retrench

تخصصی

[شیمی] سایه
[کامپیوتر] سایه
[مهندسی گاز] سایه
[نساجی] سایه - شید رنگ - فام رنگ - ته رنگ - هروسیله حایل نور
[ریاضیات] سایه زدن، هاشور زدن، سایه

انگلیسی به انگلیسی

• shadow; area protected from direct sunlight; tint, variation of a color; nuance, touch; window shade, device used to regulate the amount of sunlight entering through a window; lampshade, device which covers a lamp to reduce glare; spirit, ghost
cast a shadow upon; dim, darken; screen, hide from view; protect from light; cover with a shade; add shading to; change gradually, change in small degrees
shade is an area of darkness and coolness which the sun does not reach.
if a place is shaded by something, that thing prevents light from falling on it.
a shade is a lampshade.
shades are the same as sunglasses; an informal use.
in american english, shades are also pieces of stiff cloth or paper which you pull down over windows to keep out the light.
the shades of a particular colour are its different forms. for example, emerald green and olive green are shades of green.
the shades of something abstract are its different forms, especially when they are only slightly different from each other.
when one thing shades into another, there is no clear division between them; a literary use.
if someone or something puts someone or something else in the shade, they are so impressive or significant that they make the other person or thing seem unimportant by comparison.

پیشنهاد کاربران

This word is often used to describe a subtle or indirect form of criticism or insult. It can also refer to the slight variation in color or tone.
شکل ظریف یا غیرمستقیم انتقاد یا توهین
همچنین می تواند به تغییر جزئی رنگ یا لحن اشاره داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
For instance, in a conversation about someone’s outfit, you might hear, “She really threw some shade at his fashion choices. ”
A person discussing art might comment, “The artist used different shades of blue to create depth. ”
In a discussion about social media, one might say, “Her comment was filled with shade, but she disguised it as a compliment. ”

در معنی طیف با spectrum می تونه هم معنی باشه
تفاوت جزیی
پرده
blind
degree or depth of colour
سایه
مثال: We sat under the shade of the tree to escape the hot sun.
ما زیر سایه درخت نشسته بودیم تا از آفتاب گرم فرار کنیم.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
تن ( در رنگ )
تحت الشعاع قرار دادن
در زبان باستانی پهلوی واژه کهن وآریایی�سایکsayak�, در فارسی امروزی�سایهsaye�, در لری �ساsa, سایهsaya�در بلوچی�سایگ sayag�, و بقیه گویشهای ایرانی. . . به معنی سایه است. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی
...
[مشاهده متن کامل]
( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت� شیدshade� به معنی معنی سایه، سایه رنگ، جای سایه دار، سایه افکندن وسایه دار کردن، تاری وتیرگی، سیاهی و تاریکی، روح، شبح و. . . دیگر معانی در زبان انگلیسی به کار میرود. تبدیل سین به شین و تبدیل ی یا کاف به دالd یعنی سا، سایه، سایک> شیدshade. با واژه shadow وshady و. . . نیز همریشه هستند. گمان میرود واژه سایه با �سیاه� همریشه باشد. در لری سیاه را�سه� گویند که میتواند با�سا� به معنی سایه همریشه باشد. در کردی نیز سایه را�سی� گویند.

در shade اون قسمت تاریک برای ما مهمه و اینکه چه کسی جلوی نور رو گرفته اهمیتی نداره.
ولی در shadow اون شخص یا شی ای که جلوی نور رو گرفته اهمیت پیدا میکنه و قسمت تاریکی که ایجاد شده فاقد اهمیته.
Shades ( تلفظ: شِیدز ) به صورت جمع به معنی عینک دودی یا عینک آفاتابی که شیشه ای سیاه و تیره دارد هم هست. ولی میدانیم shade به معنی سایه هم هست. قبلاً هم می گفتند سایه میشه shadow پس کدومش درسته؟
طبق نظر ویکی، shadow به سایه ی جسم که منبع نور هر چیزی میتونه باشه، چه خورشید، چه لامپ، چه نور ناشی از آتش یا مواد مذاب یا فلش موبایل. ولی shade تنها به سایه ای گویند که توسط منبع نور خورشید ایجاد شده باشد. مثل سایه درختان سر به فلک کشیده ی درون یک جنگل. اصطلاح shade در برنامه های ویرایش عکس هم زیاد استفاده میشه
...
[مشاهده متن کامل]

در نقاشی هم به ناحیه تاریک و خط زده شده میگن سایه shade

برای پوست : تیرگی
سایه .
روح .
شبح .
تاریک .
تار .
محافظت کردن - سایه دار کردن - سایه
پوشاندن چشم از نور افتاب
تمااام🖐🏻😎
هاله
با سمیرا خانوم موافقم یکی از معانیش عینک آفتابیه
to wear shades : عینک آفتابی زدن
عینک آفتابی
shade ( شیمی )
واژه مصوب: سایه 2
تعریف: 1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگ دانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگ دانه یا رَزانۀ دیگر|||2. عمق رنگ|||3. یک فام مشخص یا گونه ای که تفاوتی اندک با آن دارد|||متـ . فام سایه
تفاوت shade با shadow در اینه که ، shadow سایه ایجاد شده در اثر نوره ، ولی وقتی از shade استفاده میکنیم به محدوده تاریک اشاره میکنیم ولی اینکه نور باعث ایجادش شده اونقدر واسمون اهمیت نداره
پرده
سایه افکندن
کرکره
Verb
✔️ سایه افکندن - سایه انداختن
✔️ ( از نور یا حرارت ) حفظ کردن
Blinds shade the south - facing room from direct sunlight
پرده کرکره، طرفی از اتاق که رو به سمت جنوب داره، از تابش مستقیم نور خورشید حفظ میکنه
The difference between shade and shadow
Shade: is an area or part of a place that is protected from the heat of the sun.
Shadow: is a dark shape made by light shining on a person or object.

متلک انداختن، تیکه انداختن به کسی
برانگیختن
سایه بی جان یا کم رنگ 1
روشنی تاریکی رنگ ها جان رنگ ها2 darker shade of red
جلوگیری کردن از دیدن یا درخشیدن چیزی3 he shaded his tattoo with his hands
4حباب لامپ
دوربین دوچشمی
( برای جنگل بانی و . . . )
shade are glasses like telescopes

shade:shelter from direct light or heat
for example : He raised his hand to shade his eyes from the sun
هاشورزنی
سایه
طیف رنگی
دوربین دو چشمی
دوربین دو چشمی
binoculars are glasses like telescopes.
کانون زبان ایران __ ترم Reach 3
جمله: I can see far places on the ground with my binoculars
سایه
Shade is an area that is out of direct sunlight.
کانون زبان ایران __ ترم Reach 3
جمله : As the sun comes down the shadow disappears on the ground.
سایه انداختن
A dark and cool place
shade سایه - معمولا قسمت وسیعی از زمین که مستقیما مورد اصابت نور خورشید نیست
مثل سایه درخت سایه ساختمان
should we sit in the shade or sun?
تو سایه بشینیم یا تو آفتاب؟
shadow سایه - ناحیه تاریک ایجاد شده توسط شیی که جلوی منبع نور قرار گرفته معمولا به سایه انسان ها اشیا
...
[مشاهده متن کامل]

look at our shadows
shades:sunglasses

سایه بان
طیف رنگ
shelter from direct light or heat
یا
a plant that needs a lot of shade
یا
Shade is an area that is out of direct sunlight
همه ی اینها میشه بستگی داره در کجا استفاده بشه
Shade is an area that is out of direct sunlight
طیف
اباژور

a plant that needs a lot of shade
shelter from direct light or heat
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٨)

بپرس