اسم ( noun )
• (1) تعریف: relative darkness resulting from the interception of light rays.
• مترادف: shadiness, shadow
• متضاد: light
• مترادف: shadiness, shadow
• متضاد: light
• (2) تعریف: an area characterized by such darkness.
• مترادف: shadow, umbra
• متضاد: sun
• مترادف: shadow, umbra
• متضاد: sun
• (3) تعریف: an object or device that intercepts or blocks light rays or heat, esp. a cone-shaped hood for a lamp, or a window shade.
• (4) تعریف: the intensity of darkness of a color.
• مترادف: cast, hue, tint, tone
• مترادف: cast, hue, tint, tone
- three shades of green
[ترجمه ارژنگ] سه سایه از رنگ سبز|
[ترجمه م] سه طیف سبز|
[ترجمه MR.VOLLEYBALL] سه سایه از ( رنگ ) سبز|
[ترجمه فرشته] سه سایه از سبز|
[ترجمه گوگل] سه سایه سبز[ترجمه ترگمان] سه رنگ سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a small variation; nuance.
• مترادف: nuance, shading
• مترادف: nuance, shading
- subtle shades of meaning
[ترجمه علی] سایه های ظریف معنی|
[ترجمه گوگل] سایه های ظریف معنی[ترجمه ترگمان] سایه های ظریف معنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: a hint or trace.
• مترادف: hint, shadow, suggestion, tinge, touch, trace
• مشابه: ghost
• مترادف: hint, shadow, suggestion, tinge, touch, trace
• مشابه: ghost
• (7) تعریف: a ghost or spirit; specter.
• مترادف: apparition, ghost, phantasm, phantom, specter
• مترادف: apparition, ghost, phantasm, phantom, specter
• (8) تعریف: (pl.; informal) sunglasses.
• مترادف: sunglasses
• مترادف: sunglasses
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shades, shading, shaded
حالات: shades, shading, shaded
• (1) تعریف: to create shade or darkness on or in.
• مترادف: shadow
• مشابه: becloud, cloud, darken, dim, opaque, overshadow
• مترادف: shadow
• مشابه: becloud, cloud, darken, dim, opaque, overshadow
• (2) تعریف: to hide or protect from light.
• مترادف: shadow
• مشابه: protect, screen, shield, veil
• مترادف: shadow
• مشابه: protect, screen, shield, veil
• (3) تعریف: to change by slight or imperceptible degrees.
• مشابه: adapt, adjust, alter, change, color, modify, vary
• مشابه: adapt, adjust, alter, change, color, modify, vary
- She shaded the truth to make her point more clearly.
[ترجمه گوگل] او حقیقت را پنهان کرد تا منظور خود را واضح تر بیان کند
[ترجمه ترگمان] او به حقیقت نزدیک شد تا موضوع را واضح تر ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به حقیقت نزدیک شد تا موضوع را واضح تر ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to cover.
• مترادف: cover
• متضاد: uncover
• مشابه: cloak, curtain, darken, screen
• مترادف: cover
• متضاد: uncover
• مشابه: cloak, curtain, darken, screen
- Shade the window, will you?
[ترجمه mn] آیا سایه ی روی پنجره شمایی؟|
[ترجمه چکامه] پنجره را تاریک کن، می شه؟|
[ترجمه نیکنام] پنجره را تاریک کن. می کنی؟|
[ترجمه ......❤️] فک کنم منظورش از تاریک کردن پنجره کشیدن پردهست پس : پرده رو بکش ، انجامش میدی ؟|
[ترجمه Hamed] می شه پرده رو بکشی؟|
[ترجمه گوگل] پنجره را سایه بزنید، می خواهید؟[ترجمه ترگمان] شبح پنجره رو پیدا می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: to lower by small amounts.
• مشابه: cut, lessen, lower, reduce
• مشابه: cut, lessen, lower, reduce
- That dealer always shades his prices.
[ترجمه گوگل] آن فروشنده همیشه قیمت های خود را تحت الشعاع قرار می دهد
[ترجمه ترگمان] این دیلر همیشه قیمت خود را زیر سایه گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این دیلر همیشه قیمت خود را زیر سایه گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: shaded (adj.)
مشتقات: shaded (adj.)
• : تعریف: to change or move by slight degrees, as into a different color or state.
• مشابه: alter, change, color, dim, tone
• مشابه: alter, change, color, dim, tone