[ترجمه ایمان حجتی] اون خانم با ناله گفت: همین الانش احساس دریازدگی میکنم
|
[ترجمه جلیل جعفری] زن نالید و گفت: هنوز هیچی نشده دارم دریازده می شم.
|
[ترجمه گوگل]او ناله کرد: "از قبل احساس دریازدگی می کنم " [ترجمه ترگمان]زن نالان گفت: من همین حالا دریا زده شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hal was seasick almost at once.
[ترجمه گوگل]هال تقریباً یکباره دریازده شد [ترجمه ترگمان]هل بلافاصله دریا زده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The passengers who felt seasick stayed below .
[ترجمه گوگل]مسافرانی که احساس دریازدگی کرده بودند پایین ماندند [ترجمه ترگمان]مسافران دچار دریازدگی شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I was/felt seasick, so I went up on deck for some fresh air.
[ترجمه گوگل]احساس دریازدگی داشتم، بنابراین برای هوای تازه روی عرشه رفتم [ترجمه ترگمان]دریا دریا زده بود، برای همین به عرشه رفتم تا هوای تازه بخورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When I get seasick, I throw up my food.
[ترجمه جلیل جعفری] دریازده که می شم هر چی خورده باشم میارم بالا.
|
[ترجمه گوگل]وقتی دریازدگی می کنم، غذای خود را دور می ریزم [ترجمه ترگمان]، وقتی دریا زده میشم غذام رو بالا میارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Do you get seasick/airsick?
[ترجمه گوگل]آیا دریازدگی/هوا می شوید؟ [ترجمه ترگمان]دریا زدگی می گیری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mendelssohn was seasick both ways on the trip by boat from Glasgow to Staffa.
[ترجمه گوگل]مندلسون در سفر با قایق از گلاسکو به استفا از هر دو طرف دریا زده بود [ترجمه ترگمان]مندلسون در سفر با قایق از گلاسگو به Staffa هر دو روش دریازدگی گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I was so seasick that it was a relief to be back on solid ground.
[ترجمه گوگل]آنقدر دریازده بودم که بازگشت به زمین سفت برایم آرامش بخش بود [ترجمه ترگمان]انقدر دریا زده بودم که دوباره بر روی زمین سفت و سخت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Chester and the Wordsworths were violently seasick almost at once.
[ترجمه گوگل]چستر و وردزورث تقریباً یکباره شدیداً دریازده شدند [ترجمه ترگمان]چس تر و the تقریبا بلافاصله دریا زده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My wife Terrie was feeling seasick.
[ترجمه گوگل]همسرم تری احساس دریازدگی می کرد [ترجمه ترگمان] زنم بهم دریا زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Are you seasick after a sip of white wine?
[ترجمه گوگل]آیا بعد از یک جرعه شراب سفید دریا زده اید؟ [ترجمه ترگمان]بعد از یه جرعه شراب سفید دریا زده شدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The team were all feeling seasick but they soldiered on valiantly.
[ترجمه گوگل]تیم همه احساس دریازدگی میکردند، اما شجاعانه به کار خود ادامه دادند [ترجمه ترگمان]بازیکنان همه احساس کردند که دریا زده شده، اما با رشادت به مبارزه ادامه دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Alec liked sailing more than I. I got seasick.
[ترجمه جلیل جعفری] الک بیشتر از من قایقرانی را دوست داشت. من دریازده می شدم.
|
[ترجمه گوگل]الک بیشتر از من قایقرانی را دوست داشت من دریا زدم [ترجمه ترگمان]الک هم بیشتر از من از قایقرانی خوشش می آمد دریا زده شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دریازده (صفت)
seasick
انگلیسی به انگلیسی
• suffering from motion sickness caused by the rocking motion of a boat at sea if you are seasick when you are in a boat, the movement of the boat causes you to vomit or feel sick. suffering from motion sickness caused by the rocking motion of a boat at sea
پیشنهاد کاربران
دریا زدگی sickness caused by the rocking motion of a boat at sea ما همچنین carsick و airsick هم داریم
دریا زده , دریا زدگی – I was seasick, so I went up on deck for some fresh air – The swaying motion of the ship was making me feel seasick