- The new leader soon proved to be a ruthless tyrant.
[ترجمه حسام غلامی] این رهبر جدید نیومده یه ظالم بی رحم از آب دراومد
|
[ترجمه گوگل] رهبر جدید به زودی ثابت کرد که یک ظالم بی رحم است [ترجمه ترگمان] رهبر جدید به زودی ثابت کرد که ظالم ظالم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The captors used ruthless means to extract confessions.
[ترجمه دکتر رجایی] اسیرکنندگان از روش های بی رحمانه برای گرفتن اعتراف استفاده کردند.
|
[ترجمه گوگل] اسیرکنندگان از ابزارهای بی رحمانه ای برای گرفتن اعتراف استفاده می کردند [ترجمه ترگمان] The از روش های بی رحمانه برای گرفتن اعتراف استفاده کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He is engaged in the ruthless pursuit of wealth.
[ترجمه امیر] او به طرز بیرحمانه ای درگیر جست و جوی ثروت است
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] در مورد اعمال و رفتار ruthless معنای بی وقفه و یکریز نیز میدهد. در نتیجه ترجمه مناسب به این صورت است: او لاینقطع ( یا بی وقفه و یکریز ) درگیر ثروت اندوزی است.
|
[ترجمه گوگل]او در جستجوی بی رحمانه ثروت است [ترجمه ترگمان]او در تعقیب بی رحمانه ثروت شرکت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They have shown a ruthless disregard for basic human rights.
[ترجمه گوگل]آنها بیرحمانهای به حقوق اولیه بشری نشان دادهاند [ترجمه ترگمان]آن ها بی توجهی بی رحمانه به حقوق بشر را نشان داده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She is ruthless in her dealings with competitors.
[ترجمه گوگل]او در برخورد با رقبا بی رحم است [ترجمه ترگمان]او در معاملات خود با رقبا بی رحم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The President was ruthless in dealing with any hint of internal political dissent.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در برخورد با هر نشانه ای از اختلاف سیاسی داخلی بی رحم بود [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در برخورد با هر نشانه ای از مخالفت سیاسی داخلی بی رحم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was portrayed as a ruthless opportunist who exploited the publicity at every opportunity.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک فرصت طلب بی رحم معرفی شد که در هر فرصتی از تبلیغات سوء استفاده می کرد [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک فرد opportunist ظالم به تصویر کشیده شد که در هر فرصتی از تبلیغات سو استفاده می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Like all great survivors, she has a ruthless streak.
[ترجمه گوگل]مانند همه بازماندگان بزرگ، او یک رگه بی رحمانه دارد [ترجمه ترگمان]، مثل همه کسایی که نجات پیدا کردن اون یه رگه ruthless داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The company is ruthless in its pursuit of profit.
[ترجمه گوگل]او عزم بی رحمانه ای برای موفقیت دارد [ترجمه ترگمان]او مصمم به موفقیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Politicians dress up their ruthless ambition as a pursuit of the public good.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران جاه طلبی بیرحمانه خود را به عنوان دنبال خیر عمومی می پوشانند [ترجمه ترگمان]سیاستمداران جاه طلبی بیرحمانه خود را به عنوان پی گیری منافع عمومی به پا می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He ran the company with ruthless efficiency.
[ترجمه مریم سالک زمانی] او با کارایی بی وقفه ای شرکت را اداره کرد.
|
[ترجمه گوگل]او شرکت را با کارایی بی رحمانه اداره کرد [ترجمه ترگمان]او با کارآمدی بی رحمانه ای شرکت را اداره کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The way she behaved towards him was utterly ruthless.
[ترجمه شيما] ججوری که اون رفتار کردباهاش کاملا ظالمانه بود
|
[ترجمه گوگل]رفتار او با او کاملاً بی رحمانه بود [ترجمه ترگمان]طرز رفتار او نسبت به او کام لا ظالم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You need ruthless intellectual honesty about your own skills, weaknesses and motives.
[ترجمه گوگل]شما به صداقت فکری بی رحمانه در مورد مهارت ها، ضعف ها و انگیزه های خود نیاز دارید [ترجمه ترگمان]شما به صداقت ذهنی بی رحم در مورد مهارت ها، نقاط ضعف و انگیزه خود نیاز دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her lawyers have been ruthless in thrashing out a divorce settlement.
[ترجمه گوگل]وکلای او در به هم زدن توافق طلاق بی رحم بوده اند [ترجمه ترگمان]وکیلش توی یه توافقنامه طلاق بی رحم و سنگدل بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We'll have to be ruthless if we want to make this company more efficient.
[ترجمه مریم سالک زمانی] کارآیی بیشتر شرکت در گروی کوشش سرسختانه ماست.
|
[ترجمه گوگل]اگر میخواهیم این شرکت را کارآمدتر کنیم، باید بیرحم باشیم [ترجمه ترگمان]ما باید ظالم باشیم اگر بخوایم این شرکت رو موثرتر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Throw away clothes you don't wear - be ruthless.
[ترجمه گوگل]لباس هایی را که نمی پوشید دور بیندازید - بی رحم باشید [ترجمه ترگمان]لباس هایی را که به تن ندارید دور بریزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• cruel, merciless, lacking compassion, brutal someone who is ruthless is very harsh or determined, and will do anything that is necessary to achieve their aim.
پیشنهاد کاربران
1. ظالم. بی رحم. سنگدل 2. ظالمانه. بی رحمانه
بی امان نیچه بی امان به غیرطبیعی جلوه دادن ارزیابی های اخلاقیِ جاری ما ادامه می دهد Nietzsche continues his ruthless denaturalization of current moral evaluations when he takes up the central question of the origin of guilt or “bad conscience. ”
دوستان به تلفظش دقت کنین: /ˈruːθləs/ یعنی /روس. لِس/ تلفظ میشه نه /راس. لِس/
قاطع. بی باک. مصمم. سرسخت کسی که علیرغم سختی ها و ناخوشایندی کاری، در انجام آن تردید نمیکند We'll have to be ruthless if we want to make this company more efficient.
چون پسوند less داریم ترجمه �بی رحم � بهتر از � سرسخت � است. اگه جمله بار منفی داشت بی رحم ترجمه میشه اما اگه اینطور نبود بیباک یا مصمم معنی میشه. هرچند اکثرا برای جملات با بار منفی استفاده میشه
مصمم که نه ولی سرسخت بهتره تا بار منفی ش دربیاد: Determined to get what you want andand not caring about others.
سرسخت
Don't be taken in by his charm—he's ruthless فریب جذابیت و دلربایی ش نخور - اون سنگدل و بیرحم ه
"با عزم و اراده و مصمم" معنی درستی از این واژه نخواهد بود. این کلمه بار منفی داره. " سنگدل و بی رحم" بهترین معانی میتونه براش باشه