اسم ( noun )
• (1) تعریف: the person with whom one is competing; competitor.
• مترادف: competitor, contestant, opposition, the competition
• متضاد: ally
• مشابه: adversary, competition, foe, match
• مترادف: competitor, contestant, opposition, the competition
• متضاد: ally
• مشابه: adversary, competition, foe, match
- He studied his rival in hope of finding a weakness.
[ترجمه گوگل] او رقیب خود را به امید یافتن نقطه ضعف مطالعه کرد
[ترجمه ترگمان] او رقیب خود را به امید یافتن یک نقطه ضعف مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او رقیب خود را به امید یافتن یک نقطه ضعف مطالعه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person or thing that is capable of being a competitor.
• مترادف: challenger, equal, peer
• مشابه: competitor
• مترادف: challenger, equal, peer
• مشابه: competitor
- As a pianist he has few rivals.
[ترجمه حاج عماد] او بعنوان یک پیانیست چند رقیب دارد.|
[ترجمه علیرضا آصفی] او به عنوان یک پیانیست رقبای کمی دارد|
[ترجمه حمید عباسی] به عنوان یک پیانیست، رقبای معدودی دارد.|
[ترجمه گوگل] او به عنوان یک پیانیست رقبای کمی دارد[ترجمه ترگمان] او به عنوان نوازنده پیانو تعداد کمی از رقبای خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: being or capable of being a rival; competing or competitive.
• مترادف: competing, competitive
• مشابه: emulous, opposing
• مترادف: competing, competitive
• مشابه: emulous, opposing
- rival companies in the same business
[ترجمه گوگل] شرکت های رقیب در همان کسب و کار
[ترجمه ترگمان] شرکت های رقیب در کسب وکار مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شرکت های رقیب در کسب وکار مشابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rivals, rivaling, rivaled
حالات: rivals, rivaling, rivaled
• (1) تعریف: to attempt to outdo; compete with or against.
• مترادف: fight
• مشابه: battle, challenge, combat, contest, jostle, oppose
• مترادف: fight
• مشابه: battle, challenge, combat, contest, jostle, oppose
- They strongly rivaled all their competitors.
[ترجمه حمید عباسی] آن ها قدرتمندانه همۀ رقبایشان را پشت سر گذاشتند.|
[ترجمه گوگل] آنها به شدت با تمام رقبای خود رقابت کردند[ترجمه ترگمان] آن ها به شدت با تمام رقبای خود رقابت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to be as good as; equal.
• مترادف: equal, match
• مشابه: approach, parallel, touch
• مترادف: equal, match
• مشابه: approach, parallel, touch
- The sequel rivals the original film.
[ترجمه حمید عباسی] پی آیندِ فیلم تنه به تنۀ فیلم اصلی می زند.|
[ترجمه گوگل] دنباله با فیلم اصلی رقابت می کند[ترجمه ترگمان] در ادامه این فیلم به رقابت ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید