• (1)تعریف: a substance or quantity that remains after a part has been removed or after a process has been completed. • مترادف: remainder, remnant, residuum • مشابه: balance
- We removed the old tape from the edges of the windows, but now there is a sticky residue on the glass.
[ترجمه گوگل] نوار قدیمی را از لبههای پنجرهها برداشتیم، اما حالا یک بقایای چسبنده روی شیشه وجود دارد [ترجمه ترگمان] نوار قدیمی را از لبه پنجره برداشتیم، اما حالا بقایای چسبناک روی شیشه وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the portion of an estate that remains after the fulfillment of all claims and bequests. • مترادف: residuum
جمله های نمونه
1. The flies leave a sticky residue on crops.
[ترجمه حسین کتابدار] مگس ها یک ماده چسبناک روی محصولات از خود باقی می گذارند.
|
[ترجمه گوگل]مگس ها بقایای چسبناکی روی محصولات می گذارند [ترجمه ترگمان]مگس ها a چسبناک روی محصولات می گذارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]باقی مانده به نوه اش رفت [ترجمه ترگمان] باقی مونده به نوه - ش رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The residue of the estate was divided equally among his children.
[ترجمه حسین کتابدار] ماترک املاک او، بطور مساوی میان فرزندانش تقسیم شد.
|
[ترجمه گوگل]باقیمانده دارایی به طور مساوی بین فرزندانش تقسیم شد [ترجمه ترگمان]باقی دارایی در میان فرزندانش به هم تقسیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A residue can build up on the hair shaft, leaving the hair limp and dull looking.
[ترجمه گوگل]میتواند روی ساقه مو انباشته شود و ظاهر مو را شل و کدر کند [ترجمه ترگمان]باقی مو می تواند روی بدنه کشتی ساخته شود و موهایش را شل و کدر نگه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Always using the same shampoo means that a residue can build up on the hair.
[ترجمه حسین کتابدار] مواد موجود در شامپو، اگر به طور مداوم استفاده شوند، ممکن است روی موها تجمع یابند و باعث ایجاد لایه ای از باقیمانده شوند.
|
[ترجمه گوگل]استفاده همیشگی از شامپوی یکسان به این معنی است که بقایایی روی موها جمع می شود [ترجمه ترگمان]همیشه با استفاده از همان شامپو، یک باقیمانده می تواند روی موها ساخته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The residue of the stock was sold.
[ترجمه گوگل]باقی مانده سهام فروخته شد [ترجمه ترگمان]باقیمانده سهام فروخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mary scraped the residue of food from the plates before putting them under water.
[ترجمه گوگل]مری قبل از اینکه بشقاب ها را زیر آب بگذارد، باقیمانده غذا را می تراشید [ترجمه ترگمان]مری قبل از اینکه آن ها را زیر آب قرار دهد، باقیمانده غذاها را پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is a green residue in the bottom of the test tube.
[ترجمه حسین کتابدار] در انتهای لوله آزمایش، مقداری ماده سبز رنگ باقی مانده است.
|
[ترجمه گوگل]یک باقیمانده سبز رنگ در پایین لوله آزمایش وجود دارد [ترجمه ترگمان]یک باقیمانده سبز در کف لوله تست وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The white residue in/on the kettle is a result of minerals in the water.
[ترجمه گوگل]باقی مانده سفید داخل/روی کتری در نتیجه مواد معدنی موجود در آب است [ترجمه ترگمان]باقیمانده سفیدی در \/ بر روی کتری ناشی از مواد معدنی موجود در آب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. That notion is quite compatible with a certain residue of benevolent despotism exercised by Tory squires.
[ترجمه گوگل]این تصور کاملاً با باقیمانده خاصی از استبداد خیرخواهانه اعمال شده توسط سربازان محافظه کار سازگار است [ترجمه ترگمان]این تصور کاملا با یک باقیمانده از استبداد benevolent که از جانب مهتران حزب محافظه کار اعمال می شود سازگار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Drain and rinse with cold water to remove residue.
[ترجمه زباری] آب شست وشو را تخلیه کنید و سپس با آب سرد بشویید تا مواد باقی مانده پاک گردد.
|
[ترجمه گوگل]آبکش کنید و با آب سرد بشویید تا بقایای آن پاک شود [ترجمه ترگمان]آب سرد را تخلیه کرده و آن را با آب سرد آبکشی کنید تا باقیمانده آن را پاک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Several people were still working on the residue caught between their teeth.
[ترجمه زباری] چندین نفر هنوز مشغول پاک کردن دندان هایشان از ذرات نشسته روی آن هستند.
|
[ترجمه حسین کتابدار] چند نفر هنوز مشغول تمیز کردن دندان هایشان از ذرات باقیمانده بر روی آنها هستند.
|
[ترجمه گوگل]چندین نفر هنوز روی باقی مانده بین دندان هایشان کار می کردند [ترجمه ترگمان]چند نفر همچنان روی بقایای their کار می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Rinse off any soap residue.
[ترجمه گوگل]باقیمانده صابون را بشویید [ترجمه ترگمان]باقی مونده از صابون رو خاموش کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is even possible that this residue could be used in its entirety to make heat shields.
[ترجمه حسین کتابدار] این احتمال وجود دارد که از پسماندهای موجود بطور کامل برای ساخت سپرهای حرارتی استفاده شود.
|
[ترجمه گوگل]حتی ممکن است از این پسماند به طور کامل برای ساخت سپرهای حرارتی استفاده شود [ترجمه ترگمان]حتی ممکن است که این باقیمانده می تواند در تمامیت آن برای ساختن سپر حرارتی استفاده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• remainder, rest, material that remains after part is removed; part of an estate that remains after repayment of debt and liabilities (law) a residue of something is a small amount that remains after most of it has gone; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A small remaining quantity after the main part has been removed 🔍 مترادف: Remnant ✅ مثال: After the liquid evaporated, a white residue was left at the bottom of the container
گندکاری، افتضاح.
مابقی غیر وصیت شده از املاک و دارایی که به سایر اعضای غیر ذکر شده در وصیت نامه تقسیم می شود.
Agricultural residue : پس مانده های کشاورزی . مثل کاه که از برداشت گندم و جو باقی می ماند
به آشغالی که از پاک کن باقی می مونه هم می گن
[ریاضیات مهندسی] مانده ضریب 1 - ^ ( z - z0 ) در بسط یا سری تیلور تابع f ( z ) برای حل بسیاری از انتگرال ها کاربرد دارد
residue ( زیست شناسی - پروتگان شناسی ) واژه مصوب: مانده تعریف: [زیست شناسی - پروتگان شناسی] هریک از اجزای سازندۀ یک درشت مولکول|||[شیمی، مهندسی بسپار] ته مانده ای که پس از تقطیر یک محلول ناخالص برجای می ماند
پسماند باقی مانده
تعین
بهتر است کوچکترین زیرواحد مثلا اسید امینه در پروتئینها تعریف شود در زیست. Tyrosine residue مثلا اسید امینه تیروزین جهت فهم بهتر در ترجمه.
باز در DNA مثال residue C
بُراده
ریشه، واحد، زیرواحد مثال: ریشه لیزین شماره 5 و ریشه آرژنین شماره 12 پروتئین X. مثال: در نشاسته واحدهای گلوکز با پیوندهای آلفا به یکدیگر متصل شده اند، در حالی که زیرواحدهای گلوکزی سلولز با پیوندهای بتا به هم گره می خورند.