صفت ( adjective )
مشتقات: reliably (adv.), reliability (n.)
مشتقات: reliably (adv.), reliability (n.)
• : تعریف: capable of being relied on or trusted; dependable.
• مترادف: dependable, steadfast, steady, sure, trustworthy, trusty
• متضاد: doubtful, dubious, forgetful, unreliable
• مشابه: authentic, authoritative, conscientious, credible, creditable, faithful, good, infallible, loyal, responsible, scrupulous, secure, solid, sound, staunch, true, unerring
• مترادف: dependable, steadfast, steady, sure, trustworthy, trusty
• متضاد: doubtful, dubious, forgetful, unreliable
• مشابه: authentic, authoritative, conscientious, credible, creditable, faithful, good, infallible, loyal, responsible, scrupulous, secure, solid, sound, staunch, true, unerring
- The appearance of these flowers is always a reliable sign of spring.
[ترجمه نسترن] ظاهر این گلها همیشه نشانه قابل اعتمادی از آمدن بهار است.|
[ترجمه مائده حوایی] ظهور این گل ها همیشه یک علامت قابل اطمینان از بهار است.|
[ترجمه A.A] پیدایش این گلها همیشه دلیل محکمی بر پیش درآمد بهار است|
[ترجمه گوگل] ظاهر این گل ها همیشه نشانه قابل اعتماد بهار است[ترجمه ترگمان] ظاهر این گل ها همیشه نشانه reliable از بهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The quality of his work was not remarkable, but he was valued because he was reliable.
[ترجمه مائده حوایی] کیفیت کار او قابل توجه نبود، اما به این دلیل که قابل اعتماد بود، تایید شد.|
[ترجمه گوگل] کیفیت کار او قابل توجه نبود، اما برای او ارزش قائل بودند زیرا قابل اعتماد بود[ترجمه ترگمان] کیفیت کار او قابل توجه نبود، اما ارزش داشت، زیرا قابل اعتماد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You're lucky to find a reliable mechanic.
[ترجمه مائده حوایی] شما خیلی خوش شانسید که یک مکانیک قابل اعتماد پیدا کردید.|
[ترجمه گوگل] شما خوش شانس هستید که یک مکانیک قابل اعتماد پیدا می کنید[ترجمه ترگمان] شانس اوردیم که یک مکانیک قابل اعتماد پیدا کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید