redemptive

/rəˈdemptɪv//rɪˈdemptɪv/

معنی: باز خریدنی، رستگاری بخش
معانی دیگر: رستگارگر، رستگار کننده، رهایی بخش، نجات بخش

جمله های نمونه

1. As mine was a redemptive story about fair hair, hers was one about straight hair.
[ترجمه ج.عمادی] چون داستان من، داستانی رهایی بخش درباره موهای جوگندمی بود، داستان او، داستانی در باره موهای صاف بود.
|
[ترجمه گوگل]از آنجایی که داستان من یک داستان رستگارانه درباره موهای روشن بود، داستان او درباره موهای صاف بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که مال من داستان رستگاری در مورد موهای بور بود، موهای او یکی در مورد موهای صاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this answer is expressed all that is redemptive about life and love.
[ترجمه گوگل]در این پاسخ تمام آنچه در مورد زندگی و عشق رستگار است بیان شده است
[ترجمه ترگمان]در این پاسخ، همه آنچه درباره زندگی و عشق است، بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He doesn't have any of those potentially redemptive qualities.
[ترجمه گوگل]او هیچ یک از آن ویژگی های بالقوه رستگاری را ندارد
[ترجمه ترگمان]او هیچ کدام از این ویژگی های بالقوه را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fund company collection base civilian buy fund, redemptive the poundage when.
[ترجمه گوگل]صندوق مجموعه شرکت پایه غیرنظامی خرید صندوق، بازخرید پوند زمانی که
[ترجمه ترگمان]جمع آوری پول برای خرید یک صندوق بیمه غیر نظامی از سوی شرکت صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۱۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Redemptive History sees the resurrection of Christ as incarnate – his genuine humanity, Adamic character as last Adam.
[ترجمه گوگل]Redemptive History رستاخیز مسیح را تجسم می‌بیند - انسانیت واقعی او، شخصیت آدمی به عنوان آخرین آدم
[ترجمه ترگمان]تاریخ رستاخیز مسیح رستاخیز مسیح را تجسم می بخشد - انسانیت حقیقی، شخصیت Adamic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Oh, but this is a redemptive love.
[ترجمه گوگل]اوه، اما این یک عشق رستگارانه است
[ترجمه ترگمان] اوه، اما این یه عشق رستگاری is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Additional, venture capital investor adds redemptive provision increasingly in investing a clause.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سرمایه‌گذار سرمایه‌گذاری خطرپذیر، به طور فزاینده‌ای در سرمایه‌گذاری یک بند، شرایط بازخریدی را اضافه می‌کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، سرمایه گذاران سرمایه سرمایه گذاری خطرپذیر به طور فزاینده ای در سرمایه گذاری یک بند به طور فزاینده ای این شرط را اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He scrawled several pages in his journal - without the usual reward of redemptive ease.
[ترجمه گوگل]او چندین صفحه را در مجله خود خط زد - بدون پاداش معمول آسانی رستگاری
[ترجمه ترگمان]او چندین صفحه را در دفتر خاطراتش نوشت - بدون پاداش معمولی بخش رستگاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has never looked more luminous, and her screen presence has never been more commanding: a seductive and redemptive intelligence.
[ترجمه گوگل]او هرگز درخشان‌تر به‌نظر نمی‌آمد، و حضورش در صفحه‌نمایش هرگز فرمان‌برتر نبود: هوشی اغواگر و رستگار
[ترجمه ترگمان]او هرگز درخشان تر به نظر نمی رسید، و حضور پرده او هرگز مافوق قدرت نبود: یک هوش اغوا کننده و رستگاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We understand how great he is because of his redemptive work.
[ترجمه گوگل]ما درک می کنیم که او به خاطر کار رستگارانه اش چقدر عالی است
[ترجمه ترگمان]ما درک می کنیم که اون به خاطر کار redemptive چقدر خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sold his clothes, the Qian Ke that changes is redemptive a plantation is adscititious two watch.
[ترجمه گوگل]فروخته لباس خود را، کیان که تغییر است رستگاری مزرعه است adscititious دو ساعت
[ترجمه ترگمان]فروخته شدن لباس هایش، the Qian که عوض کردن یک مزرعه در یک مزرعه است ساعت دو ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Continue to work with the faith that honor in suffering is redemptive.
[ترجمه گوگل]با این ایمان به کار خود ادامه دهید که افتخار در رنج، رستگاری است
[ترجمه ترگمان]به کار با ایمان ادامه دهید که شرافت در رنج و درد غیرقابل تحمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Continue to work with the faith that unearned suffering is redemptive.
[ترجمه گوگل]با این ایمان به کار خود ادامه دهید که رنج نابسامان رستگاری است
[ترجمه ترگمان]به کار با ایمان ادامه دهید که در حال رنج بردن از جرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because color did not match good, be so, each does things in his own way, desultorily, beautiful money instead is redemptive ugly, redemptive disappointed.
[ترجمه گوگل]از آنجا که رنگ با خوبی مطابقت نداشت، چنین باشید، هر کدام به روش خود کارها را انجام می دهد، پول زیبا در عوض رستگارانه زشت است، رستگارانه ناامید است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که رنگ مطابقت خوبی ندارد، به این ترتیب هر کدام از این کارها به روش خودش، desultorily، و پول زیبا به جای آنکه زشت و نومید کننده باشد، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باز خریدنی (صفت)
redeemable, redemptive

رستگاری بخش (صفت)
redemptive, redemptory

انگلیسی به انگلیسی

• settling a debt through payment; regaining through payment; converting an item into its cash value; delivering from sin or evil; fulfilling, carrying out; making amends
in christianity, something that is redemptive leads to freedom from the consequences of sin and evil; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : redeem
✅️ اسم ( noun ) : redemption
✅️ صفت ( adjective ) : redemptive / redemptory / redeemable
✅️ قید ( adverb ) : _
رهایی بخشی

بپرس