recorder

/rɪˈkɔːrdər//rɪˈkɔːdə/

معنی: بایگان، ثبات، دستگاه ضبط صوت، صدا نگار، ضبط کننده، ضباط
معانی دیگر: داگر، آگاشتگر، (در برخی شهرهای امریکا) قاضی شهربانی، دستگاه ضبط (به ویژه ضبط صوت)، ضبات، نگارنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person hired or appointed to keep records.

(2) تعریف: a device that records sound or images.

(3) تعریف: any of a family of flutelike wind instruments with eight holes and a whistlelike mouthpiece.

جمله های نمونه

1. He works as a recorder in the city court.
[ترجمه T] او به عنوان بایگانی کننده ی اطلاعات در دادگاه شهر کار می کند
|
[ترجمه گوگل]او در دادگاه شهر به عنوان ضبط کننده کار می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان ضبط در دادگاه شهر کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's something wrong with the recorder.
[ترجمه Romina_ayta56] یه چیزایی توی ضبط مشکل داره
|
[ترجمه گوگل]مشکلی در ضبط وجود دارد
[ترجمه ترگمان]with یه مشکلی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A cassette tape recorder can easily record sound on and play sound back from tape.
[ترجمه گوگل]ضبط نوار کاست می تواند به راحتی صدا را روی نوار ضبط کند و صدا را از نوار پخش کند
[ترجمه ترگمان]ضبط نوار کاست می تواند به راحتی صدا را ضبط کند و از نوار پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To play the recorder, blow gently into the mouthpiece.
[ترجمه گوگل]برای پخش ضبط، به آرامی در دهانه دم کنید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه دستگاه ضبط را بازی کند، با ملایمت در گوشی فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Put another cassette in the cassette recorder.
[ترجمه گوگل]یک کاست دیگر را در ضبط کاست قرار دهید
[ترجمه ترگمان]کاست را در ضبط صوت قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was not satisfied with the tape recorder,so he took it back to the store.
[ترجمه گوگل]او از ضبط صوت راضی نبود، بنابراین آن را به فروشگاه برد
[ترجمه ترگمان]او از ضبط tape راضی نبود، بنابراین آن را به فروشگاه برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rodney put the recorder on the desk top and pushed the play button.
[ترجمه گوگل]رادنی ضبط را روی میز گذاشت و دکمه پخش را فشار داد
[ترجمه ترگمان]رادنی ضبط صوت را روی میز گذاشت و دکمه نمایشنامه را فشار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where is the audio input on the video recorder?
[ترجمه گوگل]ورودی صدا در دستگاه ضبط ویدیو کجاست؟
[ترجمه ترگمان]ورودی صدا در دستگاه ضبط ویدئو کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The man acquired my tape recorder.
[ترجمه b.kosar2006] آن مرد ضبط صوت من را بدست آورد.
|
[ترجمه من:)] آن مرد نوار ضبط من را به دست آورد
|
[ترجمه گوگل]مرد ضبط صوت مرا بدست آورد
[ترجمه ترگمان]اون مرد ضبط صوت من رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Put a new cassette in the cassette recorder to see whether it works normally.
[ترجمه b.kosar2006] یک کاست جدید در ضبط کاست قرار دهید تا ببینید آیا به طور عادی کار می کند یا خیر.
|
[ترجمه گوگل]یک کاست جدید در ضبط کاست قرار دهید تا ببینید که آیا به طور معمول کار می کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]کاست جدید را در ضبط صوت قرار دهید تا ببینید آیا به طور عادی کار می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The reporter took the speech down with a recorder.
[ترجمه تارا] خبرنگار با دستگاه ظبط صدا سخنرانی را ظبط کرد
|
[ترجمه گوگل]خبرنگار سخنرانی را با دستگاه ضبط پایین آورد
[ترجمه ترگمان]گزارشگر سخنرانی را با یک ضبط صدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You have to treat our video recorder very carefully - it's rather temperamental.
[ترجمه گوگل]شما باید با ضبط کننده ویدیوی ما بسیار با احتیاط رفتار کنید - نسبتاً مزاجی است
[ترجمه ترگمان]شما باید ضبط video رو خیلی با احتیاط درمان کنید - این خیلی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He preset the video recorder at the desired time.
[ترجمه مونا] او ظبط کننده ویدیو را در زمان مورد نظر از پیش تنظیم کرد.
|
[ترجمه گوگل]او ضبط کننده ویدئو را در زمان مورد نظر از پیش تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]او در زمان مطلوب آن دستگاه ضبط را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be careful if you use that video recorder. It tends to chew tapes up.
[ترجمه گوگل]اگر از آن ضبط کننده ویدیو استفاده می کنید مراقب باشید تمایل به جویدن نوار دارد
[ترجمه ترگمان]اگر از آن ضبط صوت استفاده می کنید مراقب باشید این فیلم تمایل دارد که نوارها را بجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She started off playing the recorder and then progressed to the clarinet.
[ترجمه مونا] او شروع به نواختن ظبط کرد و سپس به سوی کلارینت پیش رفت.
|
[ترجمه گوگل]او شروع به نواختن ضبط کرد و سپس به سمت کلارینت پیش رفت
[ترجمه ترگمان]او شروع به نواختن ضبط صوت کرد و بعد به سمت کلارینت حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بایگان (اسم)
archivist, recorder, bursar, chartulary, keeper, watchman

ثبات (اسم)
bookkeeper, constancy, recorder, fortitude, stability, stableness, poise, register, consistency, cataloger, cataloguer, fixity, consistence, immutability, grit, indelibility, permanency

دستگاه ضبط صوت (اسم)
recorder, dictaphone, tape recorder, phonograph, talking machine, wire recorder

صدا نگار (اسم)
recorder, phonograph

ضبط کننده (اسم)
recorder, sensor

ضباط (اسم)
recorder

تخصصی

[شیمی] ثبات
[سینما] دستگاه ضبط صوت
[عمران و معماری] ثبات - خودنگار - آمار بردار - ثبت کننده
[برق و الکترونیک] ثبات ابزاری که کمیتها یا سیگنالهای الکتریکی متغیر را به طور دائم ضبط می ند . نوع صنعتی معمول آن یک یا چند کمیت را به صورت تابعی از متغیر دیگر، معمولاً زمان، ثبت می کند . اسیلوسکوپ پرتو - کاتدی ضبط فکس، ثبات کنیسکوپ، دستگاه ضبط نوار مغناطیسی و دستگاه ضبط نوار ویدئو، انواع دیگر آن هستند . - ثبت کننده
[مهندسی گاز] ثبات، ثبت کننده
[حقوق] قاضی دادگاه صلح، مسؤول ثبت اسناد
[آب و خاک] ثبات،ثبت کننده

انگلیسی به انگلیسی

• registrar, one who makes and maintains records; machine that can record; type of musical instrument that resembles a wooden flute and produces a high-pitched sound
you can refer to a cassette recorder, a tape recorder, or a video recorder as a recorder.
a recorder is also a hollow musical instrument that you play by blowing down one end and covering a series of holes with your fingers.

پیشنهاد کاربران

منشی
ضبط درست هست، نه ظبط.
اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مند هستید، لطفا صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزید. تا جایی که اطلاع دارم در هیچ زبانی اجازۀ چنین کاری را نمی دهند، علیرغم اینکه ممکن است کلمات املای سختی هم داشته باشند، این کار حافظۀ بصری یا دیداری ما از کلمات را دچار اشکال می کنه.
recorder 2 ( n ) =a musical instrument in the shape of a pipe that you blow into, with holes that you cover with your fingers
recorder
recorder 1 ( n ) ( rɪˈkɔrdər ) =a machine for recording sound, or pictures, or both
recorder
نوعی فلوت.
نقش: ضبط کننده � خواندن و جذب اوراق پرونده قبل از شروع جلسه یا محاکمه � مدیریت پرونده در دادگاه سلطنتی، دادگاه های شهرستان و دادگاه خانواده . . .
کلمه recorder معنی های متفاوتی داره بستگی به جمله ای داره که این کلمه توش هست ولی هم معنی ضبط کردن میده و هم به معنای نوعی ساز هست
ولی توی کتاب کانون زبان Reach 2 به معنی A musical instrument like a flut که یه نوع فلوت هست اومده😊
کلمه recorder معنی های متفاوتی داره بستگی به جمله های شما داره که با این کلمه چه معنی به خودشون میگیرن ولی تا جایی که من اطلاع دارم هم معنی ظبط کردن میده و هم به معنای نوعی ساز هستش که به اصطلاح نی لبک هم میگن
نوعی ساز بادی است که شبیه فلوت است ولی کلفت تر از فلوت و ساز رو موقع زدن به جلو میگیرم نه به کنار
نویسنده فلوت musical instrument like a flute
Reach 2
کانون زبان ایران
ممنون که شما بهترین ها لایک می کنید
اکثرا کانونید مگه نه از جا های دیگه نمیان سرچ کنن پس لطفا تولید محتوا کنین نه مال کتابو کپی کنین😑
یک نوع فلوت، ظبط صداو. . . . . . . . . . . . .
لایک کنین پیلیز
A musical instrument like a flute.
یکی از آلات موسیقی مثل فلوت
( nown )
A musical instrument like a flut
یه نوع فلوت
کانون زبان ایران
A musical instrument like a flute
Reach 2
کانون زبان ایران بوکان
آیسامیرحسامی
من هم در کانون زبان ایران هستم . معنی recorder میشه نوعی ساز موسیقی که شبیه به فلوت است یا از خانواده ی فلوت ها است
A musical instrument like a flute

قاضی دادگاه صلح هم معنی میدهد
نوعی از فلوت
که تلفظ آن به این شکل است ریکوردر
نوعی از الات موسیقی که شبیه به فلوت است
یه چیزی شبیه فلوت
Bhene
نوعی ساز که نام آن فلوت است و معنی انگلیسی آن هم a musical instrument like a flute
نوعی فلوت . و معنی انگلیسی آن a musical instrument like a flute
نوعی فلوت که جزو لوازم موسیقی مهصوب میشود
نوعی فلوت در آلت موسیقی
یک ساز موسیقی و از خانواده فلوت ها
در کتاب کانون زبان ایران میشه a musical instrument like a flute
نوعی فلوت است که در موسیقی کرد ها بیشتر رایج است وانها بهش میگن شمشال 👍
نی لبک
نوعی فلوت که نوعی ساز محسوب می شه
دستگاه ضبط صوت
نوعی فلوت😘😗😙😍😚💗💙💚💛💛💜
یک نوع فلوت
اگه دوس دارین منو دنبال کنین رو اسم بنفش رنگ Miss. Raya کلیک کنین
زحمت لایک هم . . . . .
با تشکر
A musical instrument like a flute
یک نوع فلوت

نوعی از فلوت ها
یک نوع فلوت
یکی از انواع فلوت است
نوعی فلوت
ضبط کننده

فلوت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس