1. rather than
1- در عوض،به جای 2- تا اینکه،به جای آنکه
2. a rather peripheral criticism of a fine book
انتقاد نسبتا جنبی یک کتاب خوب
3. it's rather late
نسبتا دیر وقت است.
4. reason rather than emotion forms the main basis of his marriage
شالوده ی اصلی زناشویی او بر عقل استوار است نه بر احساسات.
5. shaped rather like a pear
تقریبا به شکل یک گلابی
6. had rather
(انگلیس) ترجیح (می دهم که)،بیشتر (در آمریکا: would rather)
7. he was rather offhand with me
او نسبت به من با بی اعتنایی رفتار کرد.
8. he would rather die than to live dishonorably
او ترجیح می داد بمیرد ولی ناشرافتمندانه زندگی نکند.
9. he would rather drone than live by honest labor
به جای کار شرافتمندانه ترجیح می داد مفت خوری کند.
10. i am rather happy with his work
تا اندازه ای از کار او راضی هستم.
11. i would rather die on my feet than live on my knees
ایستاده (مردانه) مردن را به زانو زده زندگی کردن ترجیح می دهم.
12. i would rather have tea
چای را ترجیح می دهم.
13. i would rather like to stay
ترجیح می دهم (بیشتر دلم می خواهد) بمانم.
14. i would rather starve to death than to beg
ترجیح می دهم از گرسنگی بمیرم ولی گدایی نکنم.
15. one might rather say that . . .
به درستی می توان گفت که . . .
16. would you rather have tea or coffee?
چای بیشتر دلتان می خواهد یا قهوه ؟
17. cigarettes are taxed rather heavily
مالیات نسبتا سنگینی بر سیگار بسته شده است.
18. he took a rather stiff stand on defense
در مورد دفاع عقاید سرسختانه ای داشت.
19. his sister, or rather half-sister, has recently died
خواهر او یا دقیق بگویم خواهر ناتنی او تازگی مرده است.
20. the print is rather poor
این چاپ چندان خوب نیست.
21. a few pieces of rather plain furniture
چند تکه مبل نسبتا زشت
22. a rifle with a rather uncertain trigger
تفنگی با ماشه ی غیر قابل اطمینان
23. his reaction was spontaneous rather than premeditated
واکنش او خودبه خود بود نه از پیش تعیین شده.
24. she is dark and rather squat
او سیه چرده و نسبتا خپل است.
25. she is tall and rather thin
او بلند بالا و نسبتا لاغر است.
26. the design stresses utility rather than artistic considerations
آن طرح کاروری (سهولت استفاده) را مورد تاکید قرار می دهد نه ملاحظات هنری را.
27. the feudal society was rather static
جامعه ی فئودال نسبتا ایستا بود.
28. the ocean is a rather steadfast environment
اقیانوس محیط نسبتا تغییر ناپذیری است.
29. this office will supplement rather than supplant private agencies
این اداره مکمل آژانس های خصوصی خواهد بود نه جانشین آنها.
30. hardship did not weaken but rather tempered their resolve
مرارت نه تنها اراده ی آنها را ضعیف نکرد بلکه استوار هم نمود.
31. he is not a help, rather a hindrance
او کمک که نیست هیچ،مزاحم هم هست.
32. learning should be a pleasure rather than a chore
آموختن باید لذت بخش باشد نه طاقت فرسا.
33. some of her claims were rather offkey
برخی از ادعاهای او نسبتا بیجا بودند.
34. this policy is an incentive rather than a discouragement to corruption
این سیاست مشوق فساد است نه بازدارنده ی آن.
35. an argument aimed at the understanding rather than the emotions
استدلالی که هدف آن خرد است نه احساسات
36. he has always been a follower rather than a leader
او همیشه دنباله رو بوده است نه پیشگام.
37. progress in the peace talks is rather promising
پیشرفت مذاکرات صلح امید بخش است.
38. the picture he painted was a rather amateurish effort
تصویری که او کشید کار ناشیانه ای بود.
39. they didn't just kill soldiers; they rather carried out an indiscriminate massacre of women and children, young and old
آنان فقط سربازان را نکشتند بلکه اقدام به کشتار بلااستثنای زن و بچه و پیر و جوان کردند.
40. this book should be dipped into rather than read from cover to cover
این کتاب را باید جسته و گریخته خواند،نه از اول تا آخر.
41. at that time, hassan was leading a rather uncertain existence
در آن هنگام حسن زندگی نسبتا بی ثباتی را می گذراند.
42. in that country, corruption is the rule rather than the exception
در آن کشور فساد قاعده است نه استثنا.
43. the patient's condition was no better but rather grew worse
وضع بیمار بهتر نبود بلکه بدتر شده هم بود.
44. this car cost ten thousand dollars or rather more
این ماشین ده هزار دلار یا کمی بیشتر تمام شد.
45. he did not desire to be pinnacled, but rather preferred to lead an ordinary life
میل نداشت که او را به عرش برسانند بلکه بیشتر می خواست دارای یک زندگی عادی باشد.
46. he got this job on grounds of deserts rather than family connections
او این شغل را به واسطه ی لیاقت به دست آورد نه رابطه ی خانوادگی
47. he tried to manifest his love through deeds rather than words
او کوشید که عشق خود را در عمل نشان بدهد نه با حرف.
48. i am going to my friend's house, or rather to my friend's father's house
دارم به منزل دوستم یا بهتر بگویم به منزل پدر دوستم می روم.
49. a man's worth does not depend on his office; rather the worth of his office depends on him
نه به منصب بود بلندی مرد / بلکه منصب شود به مرد بلند
50. he did not believe in a nationalist view but rather in a planetary view
او به یک دیدجهانی اعتقاد داشت نه یک دید ملی.
51. even though he had lived in tehran for many years, his speech was still rather countrified
با آنکه سال ها در تهران زیسته بود هنوز هم گفتارش تا اندازه ای دهاتی بود.