respected

/rəˈspek.tɪd//rɪsˈpɛktɪd/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: held in honorable esteem or admiration.

(2) تعریف: receiving deferential regard, esp. for one's knowledge, power, or privileges.

جمله های نمونه

1. All non-violent religious and political beliefs should be respected equally.
[ترجمه گلی افجه ] تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت امیز باید بطور مساوی مورد احترام باشند
|
[ترجمه گوگل]همه باورهای مذهبی و سیاسی غیر خشونت آمیز باید به طور یکسان مورد احترام قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]تمام باورهای غیر خشونت آمیز مذهبی و مذهبی باید به همان اندازه مورد احترام قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old should be well respected.
[ترجمه گلی افجه ] افراد پیر باید مورد احترام باشند
|
[ترجمه محمد رومزی] سالمندان باید به خوبی مورد احترام قرار گیرند.
|
[ترجمه گوگل]باید به قدیمی ها احترام گذاشت
[ترجمه ترگمان]پیرمرد محترم و محترم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her energy and intellect are respected all over the world.
[ترجمه گوگل]انرژی و عقل او در سراسر جهان مورد احترام است
[ترجمه ترگمان]انرژی و هوش او در سراسر جهان مورد احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is also respected for his brilliance as an artist.
[ترجمه گوگل]او همچنین به دلیل درخشش به عنوان یک هنرمند مورد احترام است
[ترجمه ترگمان]او همچنین به خاطر brilliance به عنوان یک هنرمند مورد احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They respected diplomatic immunity as valid.
[ترجمه گوگل]آنها مصونیت دیپلماتیک را معتبر می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به مصونیت دیپلماتیک به عنوان معتبر احترام می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Darwin transformed a backward-looking organisation into a respected art school.
[ترجمه گوگل]داروین یک سازمان عقب مانده را به یک مدرسه هنری معتبر تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]داروین یک سازمان رو به عقب را به یک مدرسه هنر مورد احترام تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good and bad alike respected the teacher.
[ترجمه گوگل]خوب و بد به معلم احترام می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب و بد به معلم احترام می گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A number of institutions revered and respected in earlier times have become Aunt Sally for the present generation.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مؤسسات مورد احترام و احترام در زمان های گذشته برای نسل کنونی به عمه سالی تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از موسسات مورد احترام و مورد احترام در زمان های گذشته برای نسل حاضر خاله جان سالی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was a respected academic and above suspicion.
[ترجمه گلی افجه ] او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام بود
|
[ترجمه گوگل]او یک دانشگاهی قابل احترام و غیرقابل ظن بود
[ترجمه ترگمان]او یک دانشگاهی معتبر و بالاتر از سو ظن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Copernicus justified his innovation by citing respected authorities.
[ترجمه گوگل]کوپرنیک نوآوری خود را با استناد به مراجع محترم توجیه کرد
[ترجمه ترگمان]کوپرنیک ابداع خود را با اشاره به مقامات محترم توجیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His actions made him universally respected.
[ترجمه گوگل]اقدامات او باعث شد که او در سطح جهانی مورد احترام قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]اعمال او به صورت جهانی مورد احترام همگان قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was much respected for her knowledge of herbs.
[ترجمه گوگل]او به دلیل دانشش در مورد گیاهان مورد احترام بود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر اطلاعاتش از گیاهان احترام زیادی قائل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She respected her father's last wishes and burned all his photos.
[ترجمه گوگل]او به آخرین خواسته های پدرش احترام گذاشت و تمام عکس های او را سوزاند
[ترجمه ترگمان]آخرین خواسته پدرش را احترام گذاشت و تمام photos را سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He is very well respected in the business world.
[ترجمه گوگل]او در دنیای تجارت بسیار مورد احترام است
[ترجمه ترگمان]او در دنیای کسب وکار بسیار محترم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She is widely respected as a politician.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سیاستمدار بسیار مورد احترام است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سیاست مدار به طور گسترده ای مورد احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that is respected is admired and considered to be important by many people.

پیشنهاد کاربران

خوشنام
مشهور
مورد احترام قرار گرفتن - احترام قائل شدن
Venerable
قابل احترام
احترام میتونه باشه

محترم، قابل احترام
ارزشمند

محترم، قابل احترام، با ارزش
قابل احترام ( for people )
مورد احترام ، قابل احترام ، مورد توجه

معتبر
محترم
قابل اعتماد
برجسته - قابل توجه
قابل احترام
ارزشمند
با عزت، پر ارج و قرب، محترم
مورد احترام

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس