regimented

جمله های نمونه

1. The students were regimented into large groups for military training.
[ترجمه منا جهانبخشی] دانشجویان برای آموزش نظامی به گروه های بزرگی دسته بندی شدند.
|
[ترجمه گوگل]دانش آموزان برای آموزش نظامی به گروه های بزرگ تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]دانشجویان برای آموزش نظامی به گروه های بزرگی تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Schoolboys and schoolgirls should not be regimented.
[ترجمه نیما چوبین] پسران و دختران دانش آموز نباید تحت کنترل شدید - سخت گیرانه - باشند
|
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان و دانش‌آموزان مدرسه‌ای نباید رژیم بگیرند
[ترجمه ترگمان]شاگردان پرورشگاه و شاگردان پرورشگاه نباید مشهور باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Modern children don't like being regimented.
[ترجمه نیما چوبین] کودکان امروزی کنترل های سخت گیرانه را نمی پسندند.
|
[ترجمه گوگل]بچه های امروزی دوست ندارند که تحت کنترل قرار بگیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان مدرن regimented بودن را دوست ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The school imposes a very regimented lifestyle on its students.
[ترجمه نیما چوبین] این مدرسه شیوه زندگی همراه با کنترل های بیش از حد را به دانش آموزانش تحمیل می کنند، .
|
[ترجمه گوگل]مدرسه سبک زندگی بسیار منظمی را به دانش آموزان خود تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مدرسه سبک زندگی بسیار regimented را بر روی دانش آموزان خود تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can you imagine Pablo Picasso in a very regimented place, a very creative person?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید پابلو پیکاسو را در یک مکان بسیار منظم، فردی بسیار خلاق تصور کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید پابلو پیکاسو را در یک مکان بسیار regimented، یک فرد بسیار خلاق تصور کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have a sense that, even soldiers, regimented and uniformed as they are, still have some basic entitlements.
[ترجمه گوگل]ما این احساس را داریم که حتی سربازان، هنگ دار و یونیفرم پوش، هنوز برخی از حقوق اولیه را دارند
[ترجمه ترگمان]ما یک حس داریم که، حتی سربازان، regimented و یونیفرم، همچنان که هستند، هنوز برخی از مزایای اساسی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The regimented society of social insects such as ants and bees is an object lesson in order and organization.
[ترجمه گوگل]جامعه گروه بندی شده حشرات اجتماعی مانند مورچه ها و زنبورها یک درس شیئی در نظم و سازماندهی است
[ترجمه ترگمان]جامعه منظم regimented مثل مورچه و زنبور یک درس شییی در نظم و سازمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Primary schoolchildren from Cultural Revolution days seemed regimented - yet were encouraged to criticize their teachers.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان دبستانی از روزهای انقلاب فرهنگی به‌نظر می‌رسیدند که سرکوب شده بودند - با این حال تشویق می‌شدند از معلمان خود انتقاد کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که بچه های مدرسه ای ابتدایی از روزه ای انقلاب فرهنگی در حال برنامه ریزی هستند - با این حال تشویق شده بودند که از معلمان خود انتقاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're a discontented mother and a regimented wife.
[ترجمه گوگل]شما یک مادر ناراضی و یک همسر رژیم هستید
[ترجمه ترگمان]تو یک زن ناراضی هستی و یک همسر سرسخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His day, as regimented as at a military academy, will end at lights - out at 10:30 P . M.
[ترجمه گوگل]روز او، مانند یک آکادمی نظامی، با خاموش شدن چراغ ها در ساعت 10:30 شب به پایان می رسد م
[ترجمه ترگمان]روز او، آنطور که در یک آکادمی نظامی خوانده می شود، ساعت ۱۰: ۳۰ بعد از ظهر به اتمام خواهد رسید م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rural communes were highly regimented.
[ترجمه گوگل]کمون های روستایی به شدت تحت فشار بودند
[ترجمه ترگمان]بخش های روستایی بسیار regimented شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By staging on a regimented daily life, waking at around the same time is not difficult.
[ترجمه گوگل]با اجرای یک زندگی روزمره منظم، بیدار شدن در همان زمان کار دشواری نیست
[ترجمه ترگمان]با اجرا در یک زندگی روزانه منظم شده، بیدار شدن در همان زمان دشوار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. China is evolving into a highly regimented country and a great nation.
[ترجمه گوگل]چین در حال تبدیل شدن به یک کشور بسیار تحت رژیم و یک ملت بزرگ است
[ترجمه ترگمان]چین در حال تحول در یک کشور بسیار regimented regimented و کشوری بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their movements though simple were well regimented and executed.
[ترجمه گوگل]حرکات آنها اگرچه ساده بود به خوبی تنظیم و اجرا می شد
[ترجمه ترگمان]حرکات آن ها هرچند ساده شده و اجرا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• something that is regimented is very strictly controlled; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

تحت کنترل شدید
انضباطی، خشک، پر از محدودیت، سختگیرانه
( منبع: فرهنگ معاصر هزاره )
منظم

بپرس