- He was small, but his prowess as a fighter was well-known and the bullies left him alone.
[ترجمه سین.] درسته جثه کوچکی داشت, اما در مهارتش به عنوان یک جنگجو معروف بود, این شد که کسانی که اذیتش میکردند, دست از سرش برداشتند.
|
[ترجمه حسین کتابدار] اگر چه جثه کوچکی داشت، اما مهارتش در مبارزه زبان زد همه بود، از این رو زور گویان و قلدرها، دست از سرش برداشتند
|
[ترجمه گوگل] او کوچک بود، اما مهارت او به عنوان یک مبارز شناخته شده بود و قلدرها او را تنها گذاشتند [ترجمه ترگمان] او کوچک بود، اما شجاعت او به عنوان یک جنگجو خوب شناخته شده بود و the او را تنها گذاشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: exceptional strength, courage, or ability in battle. • مترادف: bravery, courage, heroism, might, nerve, strength, valor • متضاد: cowardice • مشابه: grit, guts, moxie, nettle, spunk, stamina, vigor
جمله های نمونه
1. He's always bragging about his prowess as a cricketer.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد مهارت خود به عنوان یک کریکت باز می بالد [ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد شجاعت او به عنوان یک کریکت لاف می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He boasted of his prowess as a lover.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک عاشق به مهارت خود می بالید [ترجمه ترگمان]به عنوان یک عاشق به شجاعت خود می بالید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Their striker demonstrated all his prowess with the boot.
[ترجمه گوگل]مهاجم آنها تمام توان خود را با چکمه نشان داد [ترجمه ترگمان]مهاجم آن ها تمام دلاوری خود را با بوت نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's always boasting about his sexual prowess.
[ترجمه علی جادری] او همیشه در مورد قدرت جنسی اش , لاف می زند .
|
[ترجمه گوگل]او همیشه به قدرت جنسی خود می بالد [ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد مهارت جنسی اون لاف میزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We had to admire his prowess as an oarsman / his rowing prowess.
[ترجمه گوگل]ما باید مهارت او را به عنوان یک پاروزن / قدرت قایقرانی او را تحسین می کردیم [ترجمه ترگمان]ما باید شجاعت او را به عنوان پارو بزنی و شجاعت او تحسین می کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was famous for his prowess as an athlete.
[ترجمه گوگل]او به دلیل مهارتش در ورزشکار مشهور بود [ترجمه ترگمان]او به خاطر شجاعت او به عنوان یک ورزش کار مشهور بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Gurkhas are famed for their prowess in battle.
[ترجمه گوگل]گورکاها به دلیل مهارت خود در نبرد مشهور هستند [ترجمه ترگمان]The به خاطر دلاوری خود در جنگ مشهور هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was complimented on his prowess as an oarsman.
[ترجمه گوگل]از مهارتش به عنوان یک پاروزن تعریف می شد [ترجمه ترگمان]از شجاعت او به عنوان پارو بزنی تعریف و تمجید می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Although he liked to be admired for his prowess, he didn't like male-talk of that kind.
[ترجمه گوگل]اگرچه او دوست داشت به خاطر مهارتش مورد تحسین قرار گیرد، اما از این نوع صحبت های مردانه خوشش نمی آمد [ترجمه ترگمان]با وجود اینکه دوست داشت به خاطر شجاعت او تحسین شود، از این نوع گفتگو خوشش نمی آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her military prowess should not have been doubted.
[ترجمه گوگل]توانایی نظامی او نباید مورد تردید قرار می گرفت [ترجمه ترگمان]شجاعت نظامی او نباید شک و تردید داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It was where physical prowess was under constant assessment and where a boy's self-respect could be built up or crushed.
[ترجمه گوگل]جایی بود که توانایی بدنی تحت ارزیابی دائمی بود و عزت نفس یک پسر میتوانست ایجاد شود یا از بین برود [ترجمه ترگمان]جایی که مهارت فیزیکی تحت ارزیابی مداوم قرار داشت و در آن احترام به نفس یک پسر را می توان بنا کرد یا خرد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Dex's thinner housemates wonder at his prowess.
[ترجمه گوگل]هم خانه های لاغرتر دکس از مهارت او شگفت زده می شوند [ترجمه ترگمان]housemates نازک تر از دلاوری او است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It shamed me to be evaluating the prowess of a man whom I would not ordinarily desire.
[ترجمه گوگل]برای من شرم آور بود که توانمندی مردی را ارزیابی کنم که معمولاً آرزویش را نداشتم [ترجمه ترگمان]این باعث خجالت من بود که به عنوان کسی که معمولا تمایلی به این کار نداشتم در نظر بگیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The scenario of a soldier showing supreme athletic prowess in the name of his country was how de Coubertin imagined the Games.
[ترجمه گوگل]سناریوی سربازی که به نام کشورش توانایی های ورزشی عالی را نشان می دهد این بود که دو کوبرتن بازی ها را چگونه تصور می کرد [ترجمه ترگمان]سناریوی یک سرباز که شجاعت عالی ورزشی را به نام کشورش نشان می دهد، این بود که چگونه de این بازی ها را تصور می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The young student from the theatrical school showed great prowess at acting in the play.
[ترجمه گوگل]هنرجوی جوان مدرسه تئاتر در این نمایش مهارت زیادی در بازی از خود نشان داد [ترجمه ترگمان]دانش آموزان جوان مدرسه تئاتر مهارت زیادی در بازی کردن در نمایش نشان دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• valor, might, heroism; courage, bravery; superior combat skills, great combat ability; superior ability, excellent skill someone's prowess is their great ability at doing something; a literary word.
پیشنهاد کاربران
۱ - تبحر ، خبرگی ۲ - سلحشوری و دلاوری
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Exceptional skill or ability 🗡️ 🔍 مترادف: Skill, expertise ✅ مثال: The knight's prowess in battle was legendary
NOUN 🗣️پرَاؤ ئس SYNs: skill - artistry معنای primary meaning ش میشه چیره دستی - زبردستی - خبرگی - توانمندی و توانایی و مهارت زایدالوصف ( در زمینه کار و هنر و غیره ) MEANING: ... [مشاهده متن کامل]
- great skill at doing something - great ability or skill - extraordinary ability 💠 Trump’s hubris has brought about the downfall of his family’s business empire . . . Trump tried to cover his financial crisis with stories about his sex life. He leaked to the New York Post a fake quote, supposedly Marla’s statement about his sexual prowess, timed for just after Valentine’s Day 1990, splashed on the front page: Best Sex I Ever Had.
جنگاوری
great ability or skill رسمی / توانایی یا مهارت زیاد athletic/sporting prowess He's always boasting about his sexual prowess Synonyms artistry/ skill