برابر پارسیِ واژه یِ " promote " ، واژه یِ " فَرنافتن/فَرنام - " است.
" پروموت شدن" برابر است با " فَرنافته شدن/فَرنامیده شدن".
( در این باره به فرهنگنامه مکنزی بنگرید. )
برنشاندن
کلمه "promote" کاربردهای متنوعی دارد. برخی از رایج ترین کاربردهای آن عبارتند از:
1. تبلیغ کردن:
برای معرفی و تبلیغ محصولات، خدمات، کتاب ها و آلبوم های موسیقی استفاده می شود.
The company is promoting its new product
... [مشاهده متن کامل]
شرکت در حال تبلیغ محصول جدید خود است.
2. ترفیع دادن:
برای ارتقاء شغلی یا افزایش رتبه در یک سازمان یا تیم ورزشی به کار می رود.
She was promoted to manager.
او به مدیر ترفیع یافت.
3. ترویج دادن:
برای تشویق و حمایت از یک ایده، فعالیت یا برنامه استفاده می شود.
The campaign aims to promote healthy eating
این کمپین هدف دارد تغذیه سالم را ترویج دهد.
4. برگزار کردن:
برای ترتیب دادن و سازماندهی رویدادها و مسابقات.
They are promoting a big concert next month
آن ها در حال ترتیب دادن یک کنسرت بزرگ برای ماه آینده هستند.
5. گسترش دادن:
معمولاً برای اشاره به فعالیت هایی استفاده می شود که هدف آن ها افزایش آگاهی، پذیرش یا استفاده از یک مفهوم، محصول، یا رفتار خاص است.
The organization aims to promote environmental awareness through educational programs
این سازمان هدف دارد آگاهی محیط زیستی را از طریق برنامه های آموزشی گسترش دهد.
کمک کردن، یاری رساندن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن
ارتقا دادن، ترفیع دادن به، به درجه . . . ترفیع دادن
( مسابقه ) برگزار کردن، ترتیب دادن
( کالا ) تبلیغ کردن
برکشیدن
Raise in rank or importance=help to grow or develop=help to organize
ترویج - گسترش - ترقی - تبلیغ کردن -
صعود ( تیم ورزشی به دسته بالاتر )
افزایش
تبلیغ کردن
مثال: They decided to promote the new product on social media.
آن ها تصمیم گرفتند تا محصول جدید را در رسانه های اجتماعی تبلیغ کنند.
help, advance, aid, assist, back, boost, encourage, forward, foster, support - raise, elevate, exalt, upgrade - advertise, hype, plug ( informal ) , publicize, push, sellتبلیغ کردن ( برای کالا یا خدمات )
... [مشاهده متن کامل]
تاسیس کردن، توسعه دادن، بالا بردن، ترفیع دادن، ترقی دادن، ترویج کردن، ترویج دادن، درجه دادن. حمایت کردن. هل دادن. پیشرفت دادن. کمک کردن. پشتیبانی کردن. تشویق کردن. بروز رسانی کردن
تشویق کردن
Promote : encourage
باعث ارتقای چیزی شدن
Emotional literacy promotes a healthy relationship with your partner
سواد عاطفی باعث ارتقای یک رابطه سالم با شریک زندگی شما می شود
این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید!
promote ( v ) :
تبلیغ کردن، تاسیس کردن، توسعه دادن
premium ( n ) :
حق بیمه، مبلغ پرداختی، پاداش
premier ( n ) ( adj ) :
برتر، والاتر، رییس، رهبر، نخست وزیر
تبلیغ کردن ( برای کالا یا خدمات )
تاسیس کردن، توسعه دادن، بالا بردن، ترفیع دادن، ترقی دادن، ترویج کردن، قانون فقه: ترفیع دادن، بازرگانی: ترویج دادن، علوم نظامی: ترفیع دادن، درجه دادن
ایجاد کردن
help, advance, aid, assist, back, boost, encourage, forward, foster, support - raise, elevate, exalt, upgrade - advertise, hype, plug ( informal ) , publicize, push, sellتبلیغ کردن ( برای کالا یا خدمات )
... [مشاهده متن کامل]
تاسیس کردن، توسعه دادن، بالا بردن، ترفیع دادن، ترقی دادن، ترویج کردن، قانون فقه: ترفیع دادن، بازرگانی: ترویج دادن، علوم نظامی: ترفیع دادن، درجه دادن
promoting personalized interventions
در اینجا به معنی مطرح کردن، معرفی کردن و شناساندن یک روش است.
ترجمه: روش های درمانی شخصی سازی شده را معرفی کردن و شناساندن
افزایش ( در پزشکی، ترشح یا میزان دفع )
افزایش دادن
تبلیغ کردن
تبلیغ کردن برای فروش بیشتر
پرورش دادن افراد
در بازی شطرنج وقتی سرباز به انتهای صفحه میرسد میگویند به مهره های دیگر promote داده شد
You promoted the pawn in to the queen
پایه ریزی کردن ( از معانی چندم و خاص این کلمه )
۱ - تبلیغ کردن ۲ - معرفی کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : promote
اسم ( noun ) : promotion / promoter
صفت ( adjective ) : promotional
قید ( adverb ) : _
پیشرفت یا رشد کردن
Help to organize
تبلیغات
ارتقا، افزایش و. . .
تعالی بخشیدن
promote:
Sell: تبلیغ و معرفی یه محصول و متقاعد و تشویق به خرید کردن ( جهت فروش )
better job: ترفیع گرفتن. ارتقای شغلی
Sport: صعود کردن
encourage: تقویت/ترقی/افزایش/ترویج دادن
✅تشویق کردن - ترغیب کردن
✅مروج/محرک چیزی بودن
Florida sheriff ⭐promotes⭐ gun safety course for residents to shoot home invaders: We prefer that you do
افزانماییدن
افزانمایش کردن.
افزانمایی کردن.
( از چیزی ) به چیزی صعود کردن ( تیم ورزشی )
به جلب کردن توجه مردم از طرف سلبریتی ها هم گفته میشود با استفاده از تبلیغات
پخش
گسترش دادن
تشویق کردن
ترغیب کردن
.
to encourage people to like, buy, use, do, or support something
ترویج دادن، ارتقا دادن، ترفیع دادن، معرفی کردن و شناساندن
بیان اهمیت
promote ( verb ) = بهبود بخشیدن، ترقی دادن، ترویج دادن، افزایش دادن، تبلیغ کردن، ترفیع دادن، صعود کردن ( تیم ورزشی ) ، تقویت کردن
to promote something as something = از چیزی به عنوان چیزی تبلیغ کردن
... [مشاهده متن کامل]
to be promoted ( from something ) ( to something ) = ( از چیزی ) ( به چیزی ) ترفیع داده شدن
to promote somebody= کسی را ترفیع یا ارتقاء دادن
examples:
1 - Several bankers invested an enormous sum of money to promote the idea.
چندین بانکدار مبلغ هنگفتی را برای ترویج این ایده سرمایه گذاری کردند.
2 - The campaign promoted awareness of environmental issues
این کمپین آگاهی از مسائل زیست محیطی را ارتقا داد.
3 - These policies should promote economic growth.
این سیاست ها باید رشد اقتصادی را افزایش دهند ( تقویت کنند ) .
4 - She’s in London to promote her new book.
او برای تبلیغ کتاب جدید خود در لندن است.
5 - The band is promoting their new album.
گروه در حال تبلیغ آلبوم جدید خود هستند.
6 - The area is being promoted as a tourist destination.
این منطقه به عنوان مقصد گردشگری تبلیغ می شود.
7 - He has been promoted to sergeant.
وی به گروهبانی ترفیع داده شده است.
8 - Helen was promoted to senior manager.
هلن به مدیر ارشد ارتقا یافت.
9 - She worked hard and was soon promoted.
او سخت کار کرد و خیلی زود ارتقا یافت.
10 - She refused to promote Colin above the low rank of "legal adviser".
او از ترفیع دادن "کالین" ( به جایگاهی ) بالاتر از جایگاه پایین "مشاور حقوقی" امتناع کرد.
11 - They were promoted to the First Division last season.
آنها فصل گذشته به لیگ دسته اول صعود کردند.
صعود
دامن زدن
ترویج دادن
تبلیغ کردن . متقاعد به خرید کردن . تشویق به خرید کردن
در بازاریابی و مارکتیگ:
ترویج، توزیع، تبلیغ، معرفی
تبلیغ کردن یک محصول
بهبود دادن
برانگیختن، ایجاد کردن
1 مروج/مشوق/مبلغ/محرک چیزی بودن
2 اشاعه
ترفیع گرفتن
ترویج و تشویق
بهبود، ارتقاء
تحریک کردن
promoting water conservation = حفاظت بیشتر از آب
ارتقا دادن
معرفی وشناساندن
تایید کردن
ریشه دار کردن
رشد
اهمیت دادن _مهم جلوه دادن
ترویجی
گسترش
تقویت کردن
جلو بردن, پیشبردن
کمک کردن به
معرفی کردن
پیشبرد
پیشرفت
ترویج
افزایش
ارتقاع دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٢)