practical joke

/ˈpræktəkəldʒoʊk//ˈpræktɪkəldʒəʊk/

شوخی عملی، شوخی یدی (مثلا آب ریختن سرکسی)، شوخی انجام دادنی (در برابر شوخی لفظی یا حرفی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a playful or mischievous trick played on someone, often causing embarrassment or discomfort.

جمله های نمونه

1. The boy's death was the result of a practical joke that misfired.
[ترجمه بهروز مددی] مرگ پسرک بر اثر شوخی خطرناکی با مواد منفجره بود که به سرانجام نرسید.
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] مرگ پسر ناشی از شوخی و مسخرگی بود که هیچ کسی را هم نخنداند. ( misfire a joke= هیچ کسی نخندیدن به شوخی )
|
[ترجمه گوگل]مرگ این پسر نتیجه یک شوخی عملی بود که نادرست بود
[ترجمه ترگمان]مرگ آن پسر ناشی از یک شوخی عملی بود که تیرش خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sheer viciousness of Peggy Soong's practical joke choked her.
[ترجمه بهروز مددی] شرارت بی حد و اندازه‎ای که پگی سوونگ در اجرای شوخی زننده خود بکار برد باعث خفه شدن او ( دوستش ) شد.
|
[ترجمه گوگل]شرارت محض شوخی عملی پگی سونگ او را خفه کرد
[ترجمه ترگمان]شرارت محض رضای پگی Soong بود که او را خفه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The list was a practical joke, a complete fabrication yes a happening even.
[ترجمه گوگل]لیست یک شوخی عملی بود، یک ساختگی کامل، بله حتی یک اتفاق
[ترجمه ترگمان]این لیست یک شوخی عملی بود، یک ساخت کامل بله حتی یک اتفاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At first I thought it was an enormous practical joke.
[ترجمه گوگل]در ابتدا فکر کردم که این یک شوخی عملی عظیم است
[ترجمه ترگمان]اول فکر کردم این یک شوخی فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This proved a highly successful practical joke.
[ترجمه گوگل]این یک شوخی عملی بسیار موفق بود
[ترجمه ترگمان]این یک شوخی عملی بسیار موفق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suspecting some bizarre practical joke, Charlotte marched up to the front door and rang the bell.
[ترجمه گوگل]شارلوت که به شوخی عملی عجیبی مشکوک بود، تا جلوی در رفت و زنگ را به صدا درآورد
[ترجمه ترگمان]شارلوت شوخی عجیبی کرد و به طرف در جلویی رفت و زنگ را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was a practical joke that got a little out of hand.
[ترجمه گوگل]این یک شوخی کاربردی بود که کمی از کنترل خارج شد
[ترجمه ترگمان]این یک شوخی عملی بود که کمی از دست رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I reckon it must have been a practical joke: some one sticking it in her chair.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم باید یک شوخی عملی باشد: یکی آن را روی صندلی خود می چسباند
[ترجمه ترگمان]به نظر من این یک شوخی عملی بوده است: کسی که آن را روی صندلی اش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One day, the boy decided to play a practical joke on the villagers.
[ترجمه گوگل]یک روز پسر تصمیم گرفت با روستاییان شوخی کند
[ترجمه ترگمان]یک روز، پسر تصمیم گرفت که یک شوخی عملی در مورد روستاییان بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oh, come on, it's just a practical joke.
[ترجمه گوگل]اوه، بیا، این فقط یک شوخی عملی است
[ترجمه ترگمان]بی خیال، این فقط یه جوک عملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His practical joke invited our anger.
[ترجمه گوگل]شوخی عملی او خشم ما را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]شوخی عملی او خشم ما را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Did you about the practical joke he played when the one with the road - menders?
[ترجمه گوگل]آیا شما در مورد شوخی عملی که او در زمانی که یکی با جاده - تعمیر می کرد، بازی کرد؟
[ترجمه ترگمان]اون جوک عملی که وقتی یکی با \"menders\" بازی می کرد رو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This, coupled with the practical joke oriented societywould lead you tobelieve that.
[ترجمه گوگل]این، همراه با جامعه شوخی گرا عملی، شما را به این باور سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]این موضوع، همراه با joke عملی، شما را به این مساله هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm sure the whole thing is just some practical joke.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که کل ماجرا فقط یک شوخی عملی است
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که همه چیز یک شوخی عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I a practical joke at Bill's birthday party all had a good laugh at Bill's expense.
[ترجمه گوگل]من یک شوخی عملی در جشن تولد بیل همه به خرج بیل خنده کردم
[ترجمه ترگمان]من در جشن تولد بیل یک شوخی عملی داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• jest, trick, pulling of one's leg, prank, good-natured trick
a practical joke is a trick that is intended to make someone look ridiculous.

پیشنهاد کاربران

شوخی خرکی
شوخی دستی/شوخی یدی/شوخی خرکی.
به نوعی از شوخی گفته می شود که باعث عدم راحتی، خجالت یا رفتن آبروی فرد قربانی می شود ( مثلا آب ریختن سرکسی ) .
• حقه ای که با کسی انجام می شود تا او را احمق جلوه دهد و دیگران را سرگرم کند.
• دست انداختن کسی
• ایستگاه کردن کسی
• فیلم کردن کسی
سر به سر کسی گذاشتن
به معنای ساختن یک موقعیت خنده دار با قصد قبلی است که یک یا چند نفر در ساختن آن موقعیت نقش بازی می کنند
شوخی خرکی، شوخی دستی، شوخی شهرستانی
*** البته این‎ها معادل فارسی این عبارت هستند ولی در ترجمه بیشتر از واژگان " شوخی، شوخی زننده، شوخی بی مزه، . . . " استفاده می‎شود. ***
به مثال‎های بالا توجه کنید.
شوخی فیزیکی
شوخی دستی - شوخس شهرستانی

بپرس