اسم ( noun )
• (1) تعریف: any disaster that affects a large population, esp. a disease epidemic or the sudden influx of harmful insects.
• مترادف: pestilence, scourge
• مشابه: affliction, epidemic, infliction, pest, visitation
• مترادف: pestilence, scourge
• مشابه: affliction, epidemic, infliction, pest, visitation
- The crops were destroyed by a plague of locusts.
[ترجمه Mehdi hasanvand] محصولات با هجوم ملخ ها از بین رفتند|
[ترجمه گوگل] محصولات در اثر طاعون ملخ از بین رفت[ترجمه ترگمان] این محصولات توسط آفت ملخ نابود شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- How many plagues has this region suffered throughout the centuries?
[ترجمه sara] در طول تاریخ این منطقه چند بار دچار طاعون شده است؟|
[ترجمه Mary] چه تعداد درگیری طاعون در این منطقه در طول قرن رنج برده اند.|
[ترجمه گوگل] این منطقه طی قرون متمادی دچار چند بلا شده است؟[ترجمه ترگمان] چند تا طاعون در طول قرن ها رنج کشیده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a highly contagious and usually fatal disease caused by the bacterium
- Plague is commonly transmitted to humans through bites from fleas on infected rats and manifests itself in bubonic, pneumonic, and septicemic forms.
[ترجمه گوگل] طاعون معمولاً از طریق نیش ککهای موشهای آلوده به انسان منتقل میشود و خود را به شکلهای بوبونیک، پنومونی و سپتیسمیک نشان میدهد
[ترجمه ترگمان] طاعون از طریق گاز گرفتن از کک روی موش های عفونی به انسان منتقل می شود و خود را در شکل های bubonic، pneumonic و septicemic نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طاعون از طریق گاز گرفتن از کک روی موش های عفونی به انسان منتقل می شود و خود را در شکل های bubonic، pneumonic و septicemic نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (prec. by the) an epidemic of bubonic plague that ravaged much of the world in the fourteenth century; the Black Death.
• مترادف: Black Death, bubonic plague
• مشابه: pandemic, pest
• مترادف: Black Death, bubonic plague
• مشابه: pandemic, pest
- The plague killed approximately half the population of Europe.
[ترجمه غزال سرخ] تقریباً حدود نیمی از جمعیت اروپا بر اثر طاعون کشته شد.|
[ترجمه گوگل] طاعون تقریباً نیمی از جمعیت اروپا را از بین برد[ترجمه ترگمان] طاعون در حدود نیمی از جمعیت اروپا را به قتل رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a cause of harm, annoyance, or irritation.
• مترادف: affliction, pestilence
• مشابه: bane, bother, enemy, epidemic, evil, nuisance, thorn
• مترادف: affliction, pestilence
• مشابه: bane, bother, enemy, epidemic, evil, nuisance, thorn
- There has been a plague of vandalism in the city recently.
[ترجمه رامین] اخیرا در شهر مساله تخریب اموال و اماکن عمومی رواج یافته است.|
[ترجمه گوگل] اخیراً طاعون خرابکاری در شهر رخ داده است[ترجمه ترگمان] اخیرا یک طاعون در شهر وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: plagues, plaguing, plagued
مشتقات: plaguer (n.)
حالات: plagues, plaguing, plagued
مشتقات: plaguer (n.)
• (1) تعریف: to annoy or harass; vex; torment.
• مترادف: annoy, bother, bug, pester, torment, vex
• مشابه: afflict, aggravate, badger, beleaguer, beset, exasperate, harass, hound, importune, irk, nettle, peeve, persecute
• مترادف: annoy, bother, bug, pester, torment, vex
• مشابه: afflict, aggravate, badger, beleaguer, beset, exasperate, harass, hound, importune, irk, nettle, peeve, persecute
- The reporters plagued the star with questions.
[ترجمه غزال سرخ] خبرنگاران این ستاره را با سوالاتشان آزار می دادند.|
[ترجمه گوگل] خبرنگاران ستاره را با سوالاتی آزار دادند[ترجمه ترگمان] خبرنگاران، این ستاره را با سوالات آزار دهنده ای گرفتار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to cause to suffer from or as if from a plague.
• مترادف: afflict, agonize, anguish, harrow, torment
• مشابه: cloud, distress, pain, punish, rack, scourge, trouble
• مترادف: afflict, agonize, anguish, harrow, torment
• مشابه: cloud, distress, pain, punish, rack, scourge, trouble
- In his later years, he was plagued by arthritis.
[ترجمه Mrjn] در سال های آخر عمرش ، از ارتروز رنج میبرد. ( توسط ارتروز آزار داده میشد )|
[ترجمه گوگل] در سالهای آخر عمر، او گرفتار آرتروز بود[ترجمه ترگمان] بعد از سال ها، اون به خاطر التهاب مفاصل اذیتش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Battles between warlords plagued the country for a decade.
[ترجمه غزال سرخ] کشور به مدت یک دهه درگیر نبردهایی میان جنگ سالاران بود.|
[ترجمه گوگل] نبرد بین جنگ سالاران کشور را برای یک دهه آزار داد[ترجمه ترگمان] نبرده ای میان جنگ سالاران به مدت یک دهه کشور را به خطر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید