معنی: سوراخ، یک چهارم بوشل، نوک زدگی، نوک زدن، با نوک سوراخ کردن، دندان زدنمعانی دیگر: (با نوک زدن) ایجاد کردن، (با نوک یا منقار) بر چیدن، برداشتن، (پی در پی) ضربه زدن، نوک نوک کردن، (عامیانه) بوسه ی تند و دوستانه، ماچ، بوس، ضربه (با نوک یا هر چیز تیز)، نوک زنی، جای نوک، فرو رفتگی (در اثر ضربه یا نوک زنی)، رجوع شود به: pecking order، (واحد اندازه گیری گندم و جو و غیره برابر با یک چهارم بوشل bushel یا 8/81 لیتر) پک، ظرف یا ظرفیت یک پک، سورا، بانوک سورا کردن
• (1)تعریف: a stroke, nip, or blow with or as with a beak. • مشابه: tap
• (2)تعریف: (informal) a quick light kiss.
جمله های نمونه
1. peck (something) out
(با نوک یا منقار) درآوردن
2. peck at
1- نوک زدن به،نوک نوک کردن 2- (عامیانه) با بی میلی خوردن،از سر سیری خوردن،کم خوردن
3. Eat a peck of salt with a man before you trust him.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به یک مرد اعتماد کنید، یک تکه نمک بخورید [ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بهش اعتماد کنی یه پیک نمک با یه مرد بخور [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A man must eat a peck of salt with his friend before he knows him.
[ترجمه Edris nozari] یک مرد قبل از اینکه دوستش را بشناسد باید یه نون و نمکی باهاش خورده باشه
|
[ترجمه گوگل]یک مرد قبل از اینکه دوستش را بشناسد باید یک تکه نمک با دوستش بخورد [ترجمه ترگمان]یک نفر باید قبل از اینکه او را بشناسد، یک نوک نمک بخورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That bird tried to peck the baby.
[ترجمه گوگل]آن پرنده سعی کرد نوزاد را نوک بزند [ترجمه ترگمان]آن پرنده کوشید تا بچه را نوک بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The birds learn to peck holes in the foil milk bottle tops.
[ترجمه گوگل]پرندگان یاد می گیرند که سوراخ های روی بطری های فویل شیر را نوک بزنند [ترجمه ترگمان]پرندگان نوک بطری شیر را نوک می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pick up line one. It's Mr. Peck.
[ترجمه گوگل]خط یک را بردارید این آقای پک است [ترجمه ترگمان] خط اول رو بردار آقای \"پک\" هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He gave her a friendly peck on the cheek.
[ترجمه گوگل]او یک نوک دوستانه به گونه او زد [ترجمه ترگمان]او بوسه ای دوستانه بر گونه او زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The chicken will peck up all the grain that you throw on the ground.
[ترجمه گوگل]مرغ تمام دانه هایی را که روی زمین می ریزد می کند [ترجمه ترگمان]مرغ تمام دانه ها را که شما بر روی زمین پرت می کنید، نوک می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She gave him a peck on the cheek and said goodbye.
[ترجمه گوگل]به گونه او نوک زد و خداحافظی کرد [ترجمه ترگمان]گونه اش را به گونه اش چسباند و خداحافظی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She gave her aunt a quick peck on the cheek.
[ترجمه گوگل]خاله اش را به گونه ای نوک زد [ترجمه ترگمان]به عمه اش یک نوک نوک تیزی داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She gave him a light peck of farewell.
[ترجمه حسین کتابدار] آن زن بر گونه مرد، بوسه خداحافظی نشاند.
|
[ترجمه گوگل]او به او یک خداحافظی خفیف داد [ترجمه ترگمان]یک پیک خداحافظی به او داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These birds peck off all the red flowers.
[ترجمه گوگل]این پرندگان تمام گل های قرمز را نوک می زنند [ترجمه ترگمان]این پرندگان از همه گل های قرمز نوک می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They turn on their own kind and peck each other to death.
[ترجمه گوگل]به همنوع خود می چرخند و تا سر حد مرگ همدیگر را نوک می زنند [ترجمه ترگمان]آن ها به نوع خودشان تبدیل می شوند و یکدیگر را به مرگ نوک می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• gouge, hole; strike of a beak or other pointed tool strike with a beak or pointed tool; dig, gouge if a bird pecks something, it moves its beak forward quickly and bites at it. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. it hopped over and made a quick peck at the ground. if you peck someone on the cheek, you give them a quick, light kiss. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. she gave him a peck on the cheek.
پیشنهاد کاربران
انتخاب نوک زدن
وقتی گنجشک ها دونه نک می زنند
slang/ Peck means a quick and casual kiss. An example of a peck is a kiss on the cheek عامیانه/ بوسه بر روی گونه، مثلاً در هنگام خداحافظی And . . . did you kiss ? A light peck goodbye
نمیشه گفت که peck دوستانه و غیر رسمیه ( informal ) ولی kissنیست خودkissهم کاملا informal هست هردوشون informalهستن
نوک زدن ؛ ماچ ( کردن ) – Chickens pecked at the seeds – Vultures pecked out the dead goat's eyes – She gave him a friendly peck on the cheek – He pecked her on the cheek as he went out
بوسه کوتاه معمولاً بر روی گونه ها
peck somebody on the cheek/forehead etc به معنی to kiss someone quickly and lightl تند و سریع گونه یا پیشانی کسی رو بوسیدن