obliviousness


فراموشکاری، چشم پوشی

جمله های نمونه

1. Her obliviousness of what was happening in Germany seems extraordinary.
[ترجمه موسی] بی خبری او از آنچه در آلمان اتفاق می افتاد غیرعادی به نظر می رسد.
|
[ترجمه گوگل]غافل بودن او از اتفاقاتی که در آلمان رخ می دهد، خارق العاده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]احساسات او در مورد آنچه در آلمان اتفاق افتاد فوق العاده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such obliviousness to place exists around the developed world.
[ترجمه گوگل]چنین بی توجهی نسبت به مکان در سراسر جهان توسعه یافته وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چنین obliviousness در سراسر جهان توسعه یافته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sharron Angle sank to new lows of obliviousness when she told a classroom of Hispanic kids in Las Vegas: "Some of you look a little more Asian to me. "
[ترجمه گوگل]شارون انگل وقتی به کلاسی از بچه های اسپانیایی تبار در لاس وگاس گفت: "بعضی از شما از نظر من کمی آسیایی تر به نظر می رسید "
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او به کلاسی از کودکان اسپانیایی در لاس وگاس گفت که \" برخی از شما به نظر من کمی آسیایی هستید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Essentially, retaining obliviousness is a matter of using the right type of annotation in the right situations, as discussed in the earlier guidelines.
[ترجمه موسی] اساساً ، حفظ فراموشی موضوع استفاده از نوع درست تفسیر در موقعیت های مناسب است ، همانطور که در دستورالعمل های قبلی بحث شد.
|
[ترجمه گوگل]اساساً، همانطور که در دستورالعمل های قبلی مورد بحث قرار گرفت، حفظ غافل بودن موضوع استفاده از نوع مناسب حاشیه نویسی در موقعیت های مناسب است
[ترجمه ترگمان]اساسا، حفظ obliviousness موضوع استفاده از نوع مناسب حاشیه نویسی در موقعیت های مناسب، همان طور که در دستورالعمل های اولیه بحث شد، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a reason for Russian obliviousness. Every family had not only victims but perpetrators.
[ترجمه موسی] یک دلیل برای بی اعتنایی روسیه وجود دارد. هر خانواده ای نه تنها قربانی بلکه مجرم ( مرتکبان جرم ) داشته است.
|
[ترجمه گوگل]دلیلی برای غفلت روس ها وجود دارد هر خانواده ای نه تنها قربانیان بلکه عاملان آن نیز داشت
[ترجمه ترگمان]یک دلیل برای obliviousness روسی وجود دارد همه خانواده ها نه تنها قربانی بلکه مرتکبان آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The obliviousness property requires that the core banking system should be unaware that a transaction management aspect advises those operations.
[ترجمه موسی] ویژگی چشم پوشی دارائی مستلزم این است که سیستم اصلی بانکداری نباید از اینکه یک جنبه مدیریت معامله آن عملیات را توصیه می کند ، بی اطلاع باشد.
|
[ترجمه گوگل]ویژگی غفلت مستلزم آن است که سیستم بانکی اصلی باید از اینکه جنبه مدیریت تراکنش به آن عملیات توصیه می کند، بی خبر باشد
[ترجمه ترگمان]ویژگی obliviousness مستلزم این است که سیستم بانکداری هسته ای باید آگاه باشد که یک جنبه مدیریت تراکنش به آن عملیات ها توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the context of AOP, the obliviousness property requires that the core system be unaware of crosscutting functionality.
[ترجمه گوگل]در زمینه AOP، ویژگی فراموشی مستلزم آن است که سیستم اصلی از عملکرد مقطعی بی اطلاع باشد
[ترجمه ترگمان]در بافت of، ویژگی obliviousness مستلزم آن است که سیستم اصلی از عملکرد crosscutting آگاه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also, the overuse of Annotations may obscure AOP's obliviousness property.
[ترجمه گوگل]همچنین، استفاده بیش از حد از Annotations ممکن است ویژگی فراموشی AOP را پنهان کند
[ترجمه ترگمان]همچنین استفاده بیش از حد مصرف بیش از حد ممکن است اموال شخصی AOP را از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sheer obliviousness of the birds was somehow moving to me. They are totally unaware that humans are planning their fate, tracking and numbering them and watching them from blinds.
[ترجمه گوگل]غافل شدن محض پرندگان به نوعی به سمت من حرکت می کرد آنها کاملاً غافل هستند که انسان ها در حال برنامه ریزی برای سرنوشت خود هستند، آنها را ردیابی و شماره گذاری می کنند و آنها را از کوران تماشا می کنند
[ترجمه ترگمان]The پرندگان به گونه ای در حال حرکت به سوی من بود آن ها کاملا نمی دانند که انسان ها در حال برنامه ریزی سرنوشت خود، ردیابی و شماره گذاری آن ها و تماشای آن ها از پنجره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This kind of thinking and implementation avoids the loss of obliviousness discussed below, because elements merely provide additional information about themselves and are unaware of the aspects.
[ترجمه گوگل]این نوع تفکر و اجرا از از دست دادن غفلت مورد بحث در زیر جلوگیری می کند، زیرا عناصر صرفاً اطلاعات اضافی درباره خود ارائه می دهند و از جنبه ها بی اطلاع هستند
[ترجمه ترگمان]این نوع تفکر و اجرا از از دست دادن of که در زیر شرح داده شده اند اجتناب می کند، زیرا عناصر صرفا اطلاعات اضافی درباره خود ارایه می دهند و از جنبه های آن بی اطلاع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For two weeks, the shuttle had been looping the globe to the complete obliviousness of the vast majority of the world's population, which was preoccupied for the most part with the fate of Iraq.
[ترجمه گوگل]به مدت دو هفته، شاتل جهان را به غفلت کامل اکثریت قریب به اتفاق جمعیت جهان که اکثراً درگیر سرنوشت عراق بودند، دور زده بود
[ترجمه ترگمان]شاتل به مدت دو هفته، کره زمین را به عنوان بخشی از اکثریت قریب به اتفاق جمعیت جهان حلقه کرده بود، که بیشتر اوقات با سرنوشت عراق درگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tokyo's obsession with Washington's opinion is generally only equalled by its obliviousness towards Japan's reputation in the rest of Asia.
[ترجمه موسی] وسواس توکیو با نگرش واشنگتن به طور کلی تنها با بی اعتنایی نسبت به شهرت ژاپن در سایر آسیا برابر است.
|
[ترجمه گوگل]وسواس توکیو نسبت به عقاید واشنگتن به طور کلی تنها با غافل بودن آن نسبت به شهرت ژاپن در بقیه آسیا برابر است
[ترجمه ترگمان]وسواس توکیو با نظر واشنگتن به طور کلی تنها با توجه به شهرت ژاپن نسبت به شهرت ژاپن در سایر نقاط آسیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Frustrations: Mystic Writers can get peeved at what they feel is the emotional obliviousness of their Expert. To the Mystic writer, the Expert may seem remote, detached, and even cold.
[ترجمه گوگل]سرخوردگی ها: نویسندگان عرفانی می توانند از آنچه احساس می کنند غافل شدن عاطفی متخصص خود است، ناراحت شوند از نظر نویسنده عارف، کارشناس ممکن است دور، جدا و حتی سرد به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]میستیک فالز از آنچه احساس می کنند the emotional of است در نظر نویسنده، the ممکن است دور از دسترس، جدا و حتی سرد به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Further, when you view metadata as an "aspectual interface" and follow the conventional wisdom associated with good interface design, you will automatically retain the obliviousness property.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هنگامی که ابرداده را به عنوان یک "رابط جنبه ای" مشاهده می کنید و از خرد متعارف مرتبط با طراحی خوب رابط پیروی می کنید، به طور خودکار ویژگی فراموشی را حفظ خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هنگامی که فراداده را به عنوان \"واسط aspectual\" مشاهده می کنید و از حکمت متعارف مربوط به طراحی رابط خوب پیروی می کنید، به طور خودکار مالکیت obliviousness را حفظ خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• forgetfulness, state of being completely unaware, lack of attention

پیشنهاد کاربران

فراموشکاری، چشم پوشی. غفلت. بی خبری.
مثال:
Yet they are disregardful in [their] obliviousness.
با این وجود آنها در بی خبری و غفلت خود بی اعتنا هستند.
�وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ�
غفلت
obliviousness ( noun ) = فراموشی، چشم پوشی، نسیان، بی خبری، بی توجهی، بی اعتنایی
بی توجهی، بی اعتنایی، بی خبری

بپرس