moat

/moʊt//məʊt/

معنی: خندق، خاکریز، خندق کندن
معانی دیگر: خندق (کندک)، آلنگ

جمله های نمونه

1. the fortress was surrounded by a deep moat
دژ توسط خندق ژرفی احاطه شده بود.

2. They built a moat to encompass the castle.
[ترجمه مهرداد پناهی] انها خندقی برای محافظت از قصر ساختند
|
[ترجمه Figure] آنها خندقی ساختند تا اطراف قلعه را احاطه کند.
|
[ترجمه فاطمه بیات] آنها دراطراف قلعه خندقی ساختند تا ازقصرمحافظت کنند.
|
[ترجمه گوگل]آنها برای احاطه قلعه خندقی ساختند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک گودال ساختند تا قلعه را در بر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The castle had a deep moat which emptied into the lake.
[ترجمه مهرداد پناهی] قلعه دارای خندق عمیقی بود که به دریاچه می ریخت
|
[ترجمه گوگل]قلعه دارای یک خندق عمیق بود که به دریاچه می ریخت
[ترجمه ترگمان]قلعه یک خندق ژرف داشت که در دریاچه خالی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bridge, which spans the moat, is 140 feet long and 30 feet wide.
[ترجمه گوگل]این پل که بر روی خندق قرار دارد 140 فوت طول و 30 فوت عرض دارد
[ترجمه ترگمان]این پل که خندق را در بر می گیرد، ۱۴۰ فوت طول و ۳۰ فوت عرض دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was surrounded by a 100-foot-wide moat, crossed by causeways lined by statues of soldiers and elephants.
[ترجمه گوگل]اطراف آن را یک خندق به عرض 100 فوت احاطه کرده بود، که توسط گذرگاه‌هایی که مجسمه‌های سربازان و فیل‌ها در آن قرار داشتند، عبور می‌کرد
[ترجمه ترگمان]آن توسط یک خندق ۱۰۰ فوتی احاطه شده بود که توسط causeways که توسط مجسمه هایی از سربازان و فیل ها پوشانده شده بود، عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As you stare across the lily covered moat to its fairytale towers you instinctively know why.
[ترجمه گوگل]همانطور که در سراسر خندق پوشیده از زنبق به برج های افسانه ای آن خیره می شوید، به طور غریزی دلیل آن را می دانید
[ترجمه ترگمان]همان طور که به the زنبق روی برج ها خیره می شوید، به طور غریزی می دانید چرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Behind its moat and curtain walls the castle had a small garden with a turret at each end of it.
[ترجمه گوگل]در پشت خندق و دیوارهای پرده‌ای قلعه، باغ کوچکی بود که در انتهای آن یک برجک قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در پشت moat و دیوارها، قلعه یک باغ کوچک با یک برج کوچک در یک طرف آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To the south-west, a deep moat, spanned by a drawbridge, completed defences.
[ترجمه گوگل]در جنوب غربی، یک خندق عمیق که توسط یک پل متحرک پوشانده شده بود، دفاع را تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]برای جنوب - غرب، یک خندق ژرف، که از یک پل متحرک ساخته شده بود، استحکامات کامل را تکمیل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But you have to remember that when moat people voice an opinion they do it from their own perspective.
[ترجمه گوگل]اما باید به خاطر داشته باشید که وقتی افراد خندق نظری را بیان می کنند، آن را از دیدگاه خود انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]اما باید به خاطر داشته باشید که وقتی مردم خندق نظر خود را می گویند، از دیدگاه خود این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the close season in 1974 a dry moat had been constructed and new barriers installed.
[ترجمه گوگل]در طول فصل بسته در سال 1974 یک خندق خشک ساخته شد و موانع جدیدی نصب شد
[ترجمه ترگمان]طی فصل پایانی سال ۱۹۷۴، یک خندق خشک ساخته شد و موانع جدیدی نصب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Caption: For local boys the moat at Angkor Wat is a swimming hole.
[ترجمه گوگل]توضیح: برای پسران محلی، خندق در انگکور وات یک سوراخ شنا است
[ترجمه ترگمان]عنوان: برای پسران محلی خندق در (انگکور وات)یک حفره شنا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The soleplate of the basement is the moat influential part among the total basement waterproof.
[ترجمه گوگل]کفی زیرزمین قسمت خندقی تاثیرگذار در بین کل ضد آب زیرزمین است
[ترجمه ترگمان]زیرزمین این زیرزمین، قدیمی ترین بخش ضد آب زیرزمینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Earlier structures had central keeps surrounded by walls and moat.
[ترجمه گوگل]سازه های قبلی دارای انبارهای مرکزی بودند که با دیوارها و خندق احاطه شده بودند
[ترجمه ترگمان]سازه های قبلی به طور مرکزی توسط دیوارها و خندق ها احاطه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a narrow bridge across a gap that was more ravine than moat.
[ترجمه گوگل]روی شکافی پل باریکی وجود داشت که بیشتر دره بود تا خندق
[ترجمه ترگمان]یک پل باریک در آن سوی شکافی بود که ravine از خندق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خندق (اسم)
bay, hole, dike, gallery, ditch, trench, moat, pit, entrenchment, fosse

خاکریز (اسم)
levee, dyke, dike, bulwark, fence, moat, weir

خندق کندن (فعل)
moat, entrench, intrench

تخصصی

[عمران و معماری] خندق
[] چاکِ کناری
[آب و خاک] نهر عمیق

انگلیسی به انگلیسی

• protective body of water surrounding a town or fortress, wide trench filled with water that surrounds a castle
a moat is a deep, wide ditch dug round a hill or castle for protection.

پیشنهاد کاربران

مزیت کلیدی
مزیت رقابتی کلیدی
noun
[count] :
a deep, wide ditch that is usually filled with water and that goes around the walls of a place ( such as a castle ) to protect it from being attacked
خندق آبی اطراف قلعه
خندق که ظاهراً معرّب واژه فارسی کندک می باشد و شاهد این مدّعا غزوه خندق است که به پیشنهاد جناب سلمان فارسی رحمت الله علیه حفر شد.
خندق
a deep, wide ditch surrounding a castle, fort, or town, typically filled with water and intended as a defense against attack
خاک ریز

بپرس