malformation

/ˌmælfɔːrˈmeɪʃn̩//ˌmælfɔːˈmeɪʃn̩/

معنی: نا هنجاری، بدشکلی، بدریختی، نقص خلقتی
معانی دیگر: (اندام بدن و غیره) کژاندامی، کژ ریختی، نقص عضو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: faulty or abnormal formation, esp. in the structure of a living organism; defect.

جمله های نمونه

1. Exposure to radiation can lead to malformation of the embryo.
[ترجمه گوگل]قرار گرفتن در معرض تابش می تواند منجر به ناهنجاری جنین شود
[ترجمه ترگمان]قرار گرفتن در معرض تشعشع می تواند منجر به ناهنجاری جنین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was born critically ill with a severe malformation of the heart.
[ترجمه گوگل]او به شدت بیمار با ناهنجاری شدید قلب متولد شد
[ترجمه ترگمان]او با یک ناهنجاری شدید قلبی به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This treatment could result in malformation of the arms.
[ترجمه گوگل]این درمان می تواند منجر به ناهنجاری بازوها شود
[ترجمه ترگمان]این درمان می تواند منجر به ناهنجاری بازوهایش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In earlier times, disfigurement and malformation were associated with evil.
[ترجمه گوگل]در زمان های قبلی، بد شکلی و بد شکلی با شر همراه بود
[ترجمه ترگمان]در زمان های گذشته، ناهنجاری و ناهنجاری با بد مرتبط بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pathological features of Dieulafoy's vascular malformation are controversial.
[ترجمه گوگل]ویژگی های پاتولوژیک ناهنجاری عروقی Dieulafoy بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های pathological ناهنجاری آوندی Dieulafoy بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Almost all mothers of children with a malformation are hesitant about becoming attached to their babies.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه مادران کودکان مبتلا به ناهنجاری در مورد دلبستگی به نوزاد خود مردد هستند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه مادرهای کودکان مبتلا به ناهنجاری در مورد تبدیل شدن به بچه هایشان تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearly it was no rare malformation.
[ترجمه گوگل]واضح است که این ناهنجاری نادر نبود
[ترجمه ترگمان] واضحه که ناهنجاری کمیاب نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In exceedingly rare instances, a neoplasm or arteriovenous malformation may be the cause.
[ترجمه گوگل]در موارد بسیار نادر، نئوپلاسم یا ناهنجاری شریانی وریدی ممکن است علت باشد
[ترجمه ترگمان]در موارد بسیار نادر، یک ناهنجاری neoplasm یا arteriovenous ممکن است عامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. METHODS:134 cases of large venous malformation were treated by poly-drug injection, combined with circular transfixation around lesion, laser, and surgery.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 134 مورد ناهنجاری بزرگ وریدی با تزریق چند دارو، همراه با ترانسفیکساسیون دایره‌ای اطراف ضایعه، لیزر و جراحی درمان شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۳۴ مورد از ناهنجاری وریدی بزرگ با تزریق پلی دارو تیمار شدند و با transfixation دایره ای در اطراف ضایعه، لیزر و جراحی ترکیب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mouse spermatogonium chromosomal aberration test and sperm malformation test were used to assess reproductive toxicity.
[ترجمه گوگل]تست انحراف کروموزومی اسپرماتوگونیوم موش و تست ناهنجاری اسپرم برای ارزیابی سمیت تولید مثلی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی سمیت باروری از آزمایش ناهنجاری chromosomal spermatogonium موش و ناهنجاری sperm اسپرم استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results There are 96 neural malformation with more common hydrocephalus, anencephaly, exencephaly and spina bifida in all malformations of 359 cases, hvaccounting for 2 7%.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: 96 ناهنجاری عصبی با هیدروسفالی، آنسفالی، اگزانسفالی و اسپینا بیفیدا شایع‌تر در همه ناهنجاری‌های 359 مورد وجود دارد که 2/7 درصد را شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتایج یک ناهنجاری neural با hydrocephalus common، anencephaly، exencephaly و spina bifida در همه ناهنجاری ها از ۳۵۹ مورد وجود دارد، hvaccounting برای ۲ % %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another factor that needs to be considered when policy is formulated is that lethal malformation will not always be diagnosed before delivery.
[ترجمه گوگل]عامل دیگری که باید در هنگام تدوین خط مشی در نظر گرفته شود این است که ناهنجاری کشنده همیشه قبل از زایمان تشخیص داده نمی شود
[ترجمه ترگمان]یک عامل دیگر که باید زمانی در نظر گرفته شود که سیاست فرموله شده است این است که ناهنجاری مرگبار همیشه قبل از زایمان تشخیص داده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a Saturday afternoon, Corporal Tambini tried to cure him of this structural malformation.
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر یک شنبه، سرجوخه تامبینی سعی کرد او را از این ناهنجاری ساختاری درمان کند
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر شنبه، سرجوخه Tambini سعی کرد او را از این ناهنجاری ساختاری درمان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We have strong reservations about the use of tranquilizing drugs for the parents of a baby with a congenital malformation.
[ترجمه Edi.nozari] ما ملاحظات محکمی در مورد استفاده داروهای آرامبخش برای. . .
|
[ترجمه گوگل]ما در مورد استفاده از داروهای آرام بخش برای والدین نوزادی که دارای ناهنجاری مادرزادی هستند، تردیدهای جدی داریم
[ترجمه ترگمان]ما تردیدهای زیادی در مورد استفاده از داروهای tranquilizing برای والدین یک نوزاد با ناهنجاری مادرزادی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Special preconceptual care designed to reduce the incidence of congenital malformation is also examined from this point of view.
[ترجمه گوگل]مراقبت های پیش از مفهومی ویژه طراحی شده برای کاهش بروز ناهنجاری های مادرزادی نیز از این دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مراقبت های ویژه ویژه طراحی شده برای کاهش رخداد ناهنجاری مادرزادی از این نقطه نظر مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناهنجاری (اسم)
abnormalcy, dissonance, crudity, harshness, inelegance, malformation, ill-being

بدشکلی (اسم)
malformation, deformity

بدریختی (اسم)
malformation

نقص خلقتی (اسم)
malformation

تخصصی

[بهداشت] کژاندامی
[پلیمر] بدشکلی، بد ریختی

انگلیسی به انگلیسی

• abnormality, deformity, irregular formation or structure

پیشنهاد کاربران

نابهنجاری هایی که بطور ژنتیکی پدید میایند
ناهنجاری

بپرس