فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: leaps, leaping, leaped, leapt
حالات: leaps, leaping, leaped, leapt
• (1) تعریف: to spring into the air, moving straight up or to another position.
• مترادف: bound, jump, spring
• مشابه: bob, bolt, bounce, caper, cavort, frisk, frolic, gambol, hop, hurdle, leapfrog, skip, surge, vault
• مترادف: bound, jump, spring
• مشابه: bob, bolt, bounce, caper, cavort, frisk, frolic, gambol, hop, hurdle, leapfrog, skip, surge, vault
- The frog leaped from the rock and onto the bank.
[ترجمه A] قورباغه از روی سنگ به ساحل پرید.|
[ترجمه مینو سپهری گهر] قورباغهه از صخره به ساحل پرید|
[ترجمه گوگل] قورباغه از صخره پرید و روی ساحل پرید[ترجمه ترگمان] قورباغه از سنگ بیرون پرید و روی ساحل افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to move or act suddenly or quickly with, or as though with, a leap.
• مشابه: bound, hop, hurdle, jerk, jump, plunge, spring, start, surge, vault
• مشابه: bound, hop, hurdle, jerk, jump, plunge, spring, start, surge, vault
- He leapt to the side to avoid an accident.
[ترجمه زینب سرآمد] او پرید به یک طرف تا از تصادفی جلوگیری کند.|
[ترجمه Hamed] برای اینکه تصادف نشه، پرید کنار.|
[ترجمه مینو سپهری کهر] او کنار رفت که از حادثه ( تصادف ) دوربمونه|
[ترجمه گوگل] برای جلوگیری از تصادف به کناری پرید[ترجمه ترگمان] از کوره در رفت تا از تصادف دوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She would leap at any opportunity to travel.
[ترجمه الی] او به سوی هر فرصتی برای سفر کردن خیز برمی داشت.|
[ترجمه Hamed] او از هر فرصتی برای سفر استقبال می کرد.|
[ترجمه مینو سپهری گهر] او هر فرصتی را برای مسافرت می قاپید ( تو هوا میزد )|
[ترجمه گوگل] او در هر فرصتی برای سفر می پرید[ترجمه ترگمان] در هر فرصتی برای سفر جست وخیز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The well-trained soldiers leapt to carry out their orders.
[ترجمه مینو سپهری گهر] سربازان خوب آموزش دیده برای اجرای فرامین از جا پریدند|
[ترجمه گوگل] سربازان آموزش دیده برای اجرای دستورات خود جهش کردند[ترجمه ترگمان] سربازان تربیت شده از جا جستند تا دستورها خود را اجرا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to jump, spring, or pass over quickly.
• مترادف: jump
• مشابه: hop, hurdle, leapfrog, spring, vault
• مترادف: jump
• مشابه: hop, hurdle, leapfrog, spring, vault
- The horse easily leaped the stone wall.
[ترجمه گوگل] اسب به راحتی از دیوار سنگی پرید
[ترجمه ترگمان] اسب به آسانی از دیوار سنگی پایین پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اسب به آسانی از دیوار سنگی پایین پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She leaped all obstacles on her road to success.
[ترجمه زینب سرآمد] او از روی تمام موانعی که سر راه موفقیتش بودند پرید.|
[ترجمه qwertyuiop] و از روی تمام موانعی که سر راه موفقیتش بودند پرید|
[ترجمه گوگل] او تمام موانع را در مسیر موفقیت خود پشت سر گذاشت[ترجمه ترگمان] تمام موانع را به سوی موفقیت خود به راه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
عبارات: by leaps and bounds
عبارات: by leaps and bounds
• (1) تعریف: an act or instance of leaping; quick jump.
• مترادف: bounce, bound, hop, jump, spring, vault
• مشابه: bob, caper, frisk, gambol, skip
• مترادف: bounce, bound, hop, jump, spring, vault
• مشابه: bob, caper, frisk, gambol, skip
- The monkey's leap into the tree startled the birds.
[ترجمه گوگل] پرش میمون به درخت پرندگان را بهت زده کرد
[ترجمه ترگمان] جست و جوی میمون روی درخت پرید و پرندگان را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جست و جوی میمون روی درخت پرید و پرندگان را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the distance covered by leaping.
• مترادف: jump
• مشابه: bound
• مترادف: jump
• مشابه: bound
- a leap of ten feet
• (3) تعریف: a quick or abrupt transition, change, or movement.
• مترادف: jump
• مشابه: change, movement, passage, shift, skip, spring, switch, transition
• مترادف: jump
• مشابه: change, movement, passage, shift, skip, spring, switch, transition
- a sudden leap from one topic to another
[ترجمه گوگل] یک جهش ناگهانی از موضوعی به موضوع دیگر
[ترجمه ترگمان] یک جهش ناگهانی از یک موضوع به موضوعی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک جهش ناگهانی از یک موضوع به موضوعی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید