اسم ( noun )
• (1) تعریف: the organized system of written symbols and vocal sounds with which humans communicate thoughts, ideas, or emotions.
• مشابه: communication, vocabulary
• مشابه: communication, vocabulary
- It surprises adults that children can learn language so quickly.
[ترجمه ترجمه کنه] هیس اتصال جاوه آ وردپرس|
[ترجمه آوا] بزرگسالان از یادگیری سریع زبان در کودکان شگفت زده هستند|
[ترجمه عنایت کرمی] بزرگسالان از اینکه کودکان به سرعت زبان می آموزند، شگفت زده می شوند.|
[ترجمه مریم سالک زمانی] یادگیری سریع زبان در کودکان مایۀ شگفتی بزرگسالان است.|
[ترجمه گوگل] بزرگسالان را شگفت زده می کند که کودکان می توانند زبان را به این سرعت یاد بگیرند[ترجمه ترگمان] این موضوع بزرگسالان را شگفت زده می کند که کودکان می توانند به سرعت زبان یاد بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a particular such system whereby people of the same nationality, region, or culture communicate with one another.
• مترادف: mother tongue, tongue, vernacular
• مشابه: dialect, idiom, lingo, patois, speech
• مترادف: mother tongue, tongue, vernacular
• مشابه: dialect, idiom, lingo, patois, speech
- Much of the academic vocabulary of the English language derives from Latin.
[ترجمه یوسف نادری] بیشتر کلمات آکادمیک زبان انگلیسی از زبان لاتین گرفته شده اند.|
[ترجمه آوات ابراهیم زاده] بسیاری از کلمه های اکادمیک زبان انگلیسی از لاتین مشتق شده است|
[ترجمه گوگل] بسیاری از واژگان آکادمیک زبان انگلیسی از لاتین مشتق شده است[ترجمه ترگمان] بیشتر واژگان آکادمیک زبان انگلیسی از لاتینی مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a nonverbal means of communication such as gesture or mathematical symbols; any means of communication.
• مترادف: communication
• مشابه: code, gesture, intercourse, speech
• مترادف: communication
• مشابه: code, gesture, intercourse, speech
• (4) تعریف: the means by which animals communicate with one another.
• مترادف: communication
• مترادف: communication
• (5) تعریف: a style of writing or speaking, especially with respect to the particular type of words chosen.
• مترادف: locution, style
• مشابه: diction, expression, parlance, rhetoric, talk, tongue
• مترادف: locution, style
• مشابه: diction, expression, parlance, rhetoric, talk, tongue
- The young poet's language is vivid and powerful.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سبک گفتاری شاعر جوان، پر شور و تاثیرگذار است.|
[ترجمه گوگل] زبان شاعر جوان زنده و قدرتمند است[ترجمه ترگمان] زبان شاعر جوان قوی و قدرتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The boy's mother scolded him for using profane language.
[ترجمه گوگل] مادر پسر او را به خاطر استفاده از الفاظ ناسزا سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان] مادر پسر او را به خاطر استفاده از زبان کفرآمیز سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مادر پسر او را به خاطر استفاده از زبان کفرآمیز سرزنش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید