[ترجمه گوگل] یک فروشنده کم حرف [ترجمه ترگمان] یک فروشنده با کلید پایین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. low-key remarks
اظهارات با لحن ملایم
2. The style of advertisement was both low key, and up-market.
[ترجمه Maziar] سبک تبلیغات، هم معمولی بود هم پر هزینه.
|
[ترجمه گوگل]سبک تبلیغات هم کمکلید بود و هم در بازار [ترجمه ترگمان]سبک تبلیغات هم کلید پایین و هم در بازار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We will try to keep it low key.
[ترجمه ادریس] ما سعی خواهیم کرد آن را بی سر و صدا ( مخفی ) نگه داریم
|
[ترجمه محمدرضا شریفی] سعی میکنیم صدایش را در نیاوریم.
|
[ترجمه گوگل]ما سعی خواهیم کرد آن را پایین نگه داریم [ترجمه ترگمان]ما سعی خواهیم کرد که آن را پایین نگه داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He prefers khakis and is about as low key and unassuming as they come.
[ترجمه گوگل]او رنگهای خاکی را ترجیح میدهد و به همان اندازه که میآیند کمکلید و بی ادعاست [ترجمه ترگمان]وی لباس نظامی را ترجیح می دهد و به همان اندازه که می آیند، ساده و بی تکلف است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Nightlife is fairly low key, and centres mainly around restaurants and bars, although there is one disco.
[ترجمه Arash] زندگی شبانه نسبتا بی سر و صداست و عمدتا در رستوران ها و بار هاست؛ گرچه یک دیسکو هم هست.
|
[ترجمه گوگل]زندگی شبانه نسبتاً کم اهمیت است و عمدتاً در اطراف رستوران ها و بارها متمرکز است، اگرچه یک دیسکو وجود دارد [ترجمه ترگمان]nightlife یک کلید نسبتا کم است و به طور عمده در اطراف رستوران ها و میله ها وجود دارد، اگرچه یک دیسکو وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We must keep the whole thing in low key no matter what happens.
[ترجمه گوگل]ما باید همه چیز را بدون توجه به اینکه چه اتفاقی میافتد، کمکم نگه داریم [ترجمه ترگمان]ما باید همه چیز را در جای خود نگه داریم مهم نیست که چه اتفاقی می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Less fill light is often used for dark, "low key" style portraits with well-defined shadows.
[ترجمه گوگل]نور پرکننده کمتر اغلب برای پرترههای تیره و سبک «کم کلید» با سایههای کاملاً مشخص استفاده میشود [ترجمه ترگمان]نور پر کننده کم تر برای پرتره های سبک \"پایین\" با سایه های تعریف شده به خوبی مشخص استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Keeping the promotion of Chinese language low key would be more effective than high-keyed propaganda.
[ترجمه گوگل]پایین نگه داشتن تبلیغ زبان چینی موثرتر از تبلیغات پرکلید خواهد بود [ترجمه ترگمان]حفظ نقش کلیدی زبان چینی می تواند موثرتر از تبلیغات با نفوذ بالا باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But she very is always humble, very low key, very wisdom.
[ترجمه گوگل]اما او همیشه متواضع، بسیار ضعیف، بسیار خردمند است [ترجمه ترگمان]اما او بسیار حقیر و بسیار حقیر و بسیار حکمت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a low key low - key arrival ina chilly rain and.
[ترجمه گوگل]ورود کم کلید در باران سرد بود و [ترجمه ترگمان]این یک ورود کلیدی کوتاه و کم نور به باران سرد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But before the game, Lao Jia maintains the low key: "each is very essential, must spell down. "
[ترجمه گوگل]اما قبل از بازی، لائو جیا این نکته را حفظ می کند: "هر کدام بسیار ضروری است، باید املا شود " [ترجمه ترگمان]اما جیا Lao، پیش از مسابقه، کلید پایینی را نگه می دارد: \" هر یک از آن ها بسیار ضروری است، باید هجی شود \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Dong Jie and Pan Yueming's affection very low key.
[ترجمه گوگل]محبت دونگ جی و پان یومینگ بسیار کم است [ترجمه ترگمان]دانگ دانگ و علاقه پن Yueming خیلی پایین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And, once he had everyone set up with the low key stuff, he unloaded a couple of surprise zingers.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که همه را با چیزهای کم کلید آماده کرد، چند زنگ غافلگیرکننده را پیاده کرد [ترجمه ترگمان]و پس از آن که همه وسایل low را برداشتند، یکی دو نفر از آن ها را با حیرت بار دیگر خالی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Knowledge about the harmful consequences of smoking could be maintained in a low key manner through the school curriculum.
[ترجمه گوگل]دانش در مورد پیامدهای مضر سیگار را می توان از طریق برنامه درسی مدرسه به شیوه ای کم کلید حفظ کرد [ترجمه ترگمان]دانش در مورد پیامدهای مضر سیگار می تواند به روش بسیار مهمی از طریق برنامه درسی مدارس حفظ شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[سینما] نورپردازی مایه تاریک - نور کم - مایه تیره / نور کم در صحنه - نورپردازی سایه روشن - نور اصلی ضعیف - کنتراست زیاد - فورم نیمه تاریک - سایه روشن - تیره - مایه - تکنیک برتری سایه بر نور در صحنه - مایه - تیره
انگلیسی به انگلیسی
• not obvious, restrained, reserved, not remarkable something that is low-key is not obvious or intense.
پیشنهاد کاربران
یه جورایی مخالفش high key
این اصطلاح به فارسی معادل همان �چراغ خاموش� است. یواشکی و بدون سروصدا کاری کردن.
The term "low key" is often used to describe something that is done or expressed in a subtle, restrained, or understated manner. It can refer to a person's behavior, attitude, or the way they present themselves. ... [مشاهده متن کامل]
When something is done "low key, " it means it is kept quiet, not drawing much attention or fanfare. It can also convey a sense of simplicity, casualness, or a lack of intensity or drama. For example, "Let's have a low key get - together at my place" suggests a relaxed and informal gathering without extravagant arrangements or a large crowd. In contemporary slang, "low key" can also be used to express a genuine opinion or feeling on a subject, as in "I low key love that song, " meaning you secretly or quietly really enjoy it.
یواشکی مثال : i kinda lowkey like him
adjective ( also lowkey ) simple and not attracting attention صفت/ ساده و بی کبکبه و دبدبه، معمولی The wedding was a low - key affair, with fewer than 30 people attending. The army has played a low - key role, distributing food and opening up blocked transport links. ... [مشاهده متن کامل]
Off - screen, she is lowkey and friendly. We've been going out for a while but we're trying to keep it very lowkey.
سوسکی
بی سروصدا جمع و جور انجام کاری بدون توی بوق و کرنا کردن
۱ - ساده، بی تکلف simple , easygoing , modest بدون جلب توجه not very noticeable جمع و جور، محدود، On a small scale , of low intensity , restrained ۲ - یواشکی secretly
• ما این اصطلاح رو برای بیان افکار، خواسته ها و تمایلاتمون بکار میبریم. وقتی میخوایم یواشکی نظر و فکر واقعی و قلبیمون رو ابراز کنیم. اونی که تو دلمون میگذره فارغ از هر نتیجه ای که داشته باشن ... [مشاهده متن کامل]
I lowkey want to have 7 kids
نامحسوس
Low key place مکان ساده
Low - key reply جواب سادە و قابل فهم
ساکت
زیرپوستی
با شدت کم، بی سرو صدا، آرام، در مورد صدا : صدای گرفته در این جمله We can keep it lowkey یعنی میتونیم آنرا بین خودمون مخفی نگه داریم
بصورت مخفی ، اصطلاح چراغ خاموش
تن و رنگمایه ی کمرنگ
خفیف ، آرام
She low key looks like natalie portman
چراغ خاموش
به ترتیب کاربرد معنایی: ۱. پیش پا افتاده، کم اهمیت، قابل اغماض ۲. نامحسوس، یواشکی، بی سر و صدا، در چشم نبودن، بدون جلب توجه ۳. خودداری، به رو نیاوردن ۴. بی شیله پیله، جمع و جور