فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: inherits, inheriting, inherited
حالات: inherits, inheriting, inherited
• (1) تعریف: to receive (money, property, or the like) through a will made by, or legal succession to, a person who has died; be heir to.
- She inherited several million dollars upon her father's death.
[ترجمه محمد م] او چندین میلیون دلار بعد از مرگ پدرش به ارث برد|
[ترجمه گوگل] او پس از مرگ پدرش چندین میلیون دلار به ارث برد[ترجمه ترگمان] او چندین میلیون دلار از مرگ پدرش به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I inherited this watch from my uncle.
[ترجمه محمد م] من این ساعت را از عمویم به ارث بردم.|
[ترجمه گوگل] من این ساعت را از عمویم به ارث برده ام[ترجمه ترگمان] این ساعت را از عمویم به ارث بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to receive by genetic transmission through a parent.
- She inherited her blue eyes from her mother's side of the family.
[ترجمه جعفر] او چشمهای آبیش را از طرف خانواده مادریش به ارث برده است.|
[ترجمه گوگل] او چشمان آبی خود را از خانواده مادرش به ارث برده است[ترجمه ترگمان] چشمان آبی او را از کنار خانواده اش به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He inherited the gene for the disease from his father.
[ترجمه مهدی] او ژن بیماری را از پدرش به ارث برد|
[ترجمه گوگل] او ژن این بیماری را از پدرش به ارث برده است[ترجمه ترگمان] او ژنی را برای این بیماری از پدرش به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to receive (something) from or as if from a predecessor.
- The new president inherited the problems that arose under the former administration.
[ترجمه گوگل] رئیس جمهور جدید وارث مشکلاتی بود که در دولت سابق به وجود آمد
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور جدید مشکلاتی را که در دوران حکومت پیشین ایجاد شده بود به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رئیس جمهور جدید مشکلاتی را که در دوران حکومت پیشین ایجاد شده بود به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She inherited the previous tenant's dreadful wallpaper.
[ترجمه گوگل] او کاغذ دیواری وحشتناک مستأجر قبلی را به ارث برده است
[ترجمه ترگمان] کاغذدیواری وحشتناک مستاجر قبلی را به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کاغذدیواری وحشتناک مستاجر قبلی را به ارث برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: inheritable (adj.), inheritability (n.), inheritor (n.)
مشتقات: inheritable (adj.), inheritability (n.), inheritor (n.)
• (1) تعریف: to receive property or succeed to a position or title as an heir, or have the right to do so.
- He inherits when he becomes twenty.
[ترجمه گوگل] وقتی بیست ساله شد ارث می برد
[ترجمه ترگمان] وقتی بیست سالش می شود به ارث می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی بیست سالش می شود به ارث می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to receive characteristics, authority, duties, or the like from a forebear or predecessor.
• مشابه: descend
• مشابه: descend