infection

/ˌɪnˈfekʃn̩//ɪnˈfekʃn̩/

معنی: سرایت، گند، عفونت، سرایت مرض، مریض کن
معانی دیگر: آلودگی، پلشتی، آلوده شدگی، ابتلا، دچاری، واگیری، بیماری عفونی، گندش، گندزدگی، چرک کردگی، شوخگنی، ریمناکی، اثر، هنایش، نفوذ، اثر گذاری، هر چیز گندش آور، سرایت مر­

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of infecting or an instance or state of being infected.

(2) تعریف: contamination or invasion by germs or disease.

- The infection of one person could lead to an epidemic.
[ترجمه Rr] فرد آلوده
|
[ترجمه Mrjn] بیماری عفونی یک فرد می تواند تبدیل به یک بیماره همه گیر ( واگیر، مسری ) شود.
|
[ترجمه گوگل] عفونت یک نفر می تواند منجر به اپیدمی شود
[ترجمه ترگمان] عفونت یک فرد می تواند منجر به یک بیماری همه گیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an agent causing such contamination or invasion, such as a contaminated substance or contagious disease.

(4) تعریف: influence, usu. corrupting, on ideas, attitudes, or the like, as though by contagion.

جمله های نمونه

1. an infection that responded to treatment
عفونتی که در اثر درمان رو به بهبود گذاشت

2. cutaneous infection
عفونت (گندش) پوستی

3. intercurrent infection
عفونت همایند

4. periodontal infection
گندنش (یا عفونت) لثه ها

5. symmetrical infection
عفونت همال گیر

6. syphilis infection is chiefly venereal
ابتلای به سفلیس بیشتر مقاربتی است.

7. the infection of the wound
عفونت زخم

8. the infection of the young people's mind with destructive thoughts
آلوده سازی مغز جوانان با اندیشه های ویرانگر

9. the infection was so widespread that few escaped
بیماری عفونی آنقدرگسترده شده بود که فقط عده ی معدودی دچار آن نشدند.

10. a localized infection
عفونت موضعی

11. a mild infection
عفونت خفیف

12. an occult infection
عفونت نهان

13. open to infection
در معرض عفونت،گندش پذیر

14. to cause an infection
آلودگی ایجاد کردن

15. to become exposed to infection
در معرض سرایت قرار گرفتن

16. vocal disfunctions due to throat infection
اختلالات آوایی در اثر عفونت گلو

17. he seared my wound to prevent infection
برای جلوگیری از عفونت زخم مرا داغ زد.

18. his finger was inflamed by an infection
به خاطر عفونت انگشت او متورم شده بود.

19. we applied measures to prevent the spread of infection
دست به کار شدیم تا جلو گسترش عفونت را بگیریم.

20. The risk of infection is confined to groups such as medical personnel.
[ترجمه گوگل]خطر عفونت محدود به گروه هایی مانند پرسنل پزشکی است
[ترجمه ترگمان]خطر عفونت به گروه هایی مانند پرسنل پزشکی محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Tonsillitis is normally caused by infection with streptococci.
[ترجمه گوگل]التهاب لوزه ها معمولاً در اثر عفونت با استرپتوکوک ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Tonsillitis معمولا ناشی از عفونت با streptococci است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. If the primary infection is not treated further outbreaks may occur.
[ترجمه گوگل]اگر عفونت اولیه درمان نشود، ممکن است شیوع بیشتری رخ دهد
[ترجمه ترگمان]اگر عفونت اولیه درمان نشود ممکن است رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The immune system is our body's shield against infection.
[ترجمه گوگل]سیستم ایمنی سپر بدن ما در برابر عفونت است
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی بدن ما در برابر عفونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Our doctor diagnosed a throat infection and prescribed antibiotic and junior aspirin.
[ترجمه rose benji] دکتر ما تشخیص عفونت گلو داد و آنتی بیوتیک و آسپرین کودکان تجویز داد.
|
[ترجمه گوگل]دکتر ما عفونت گلو را تشخیص داد و آنتی بیوتیک و آسپرین جونیور تجویز کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر ما تشخیص بیماری گلو رو تشخیص داد و آنتی بیوتیک و آسپرین بچه رو تجویز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. People can fight infection more easily if they have an adequate diet.
[ترجمه گوگل]افراد در صورت داشتن رژیم غذایی مناسب می توانند راحت تر با عفونت مبارزه کنند
[ترجمه ترگمان]افراد اگر رژیم غذایی کافی داشته باشند می توانند به راحتی با این بیماری مبارزه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Bacteria then enters the wound and initiates infection.
[ترجمه گوگل]سپس باکتری وارد زخم شده و عفونت را آغاز می کند
[ترجمه ترگمان]سپس باکتری ها وارد جراحت می شوند و عفونت را شروع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. I'm taking antibiotics for a throat infection.
[ترجمه گوگل]من برای عفونت گلو آنتی بیوتیک مصرف می کنم
[ترجمه ترگمان]من آنتی بیوتیک رو به خاطر عفونت گلو مصرف می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The likelihood of infection is minimal.
[ترجمه متخصص زبان] احتمال ابتلا کاهش یافته
|
[ترجمه گوگل]احتمال عفونت حداقل است
[ترجمه ترگمان]احتمال ابتلا به این بیماری بسیار کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرایت (اسم)
transmission, penetration, permeation, contagion, infection, contagious influence

گند (اسم)
infection, fetor, stench, stink

عفونت (اسم)
infection, putrefaction, putridity

سرایت مرض (اسم)
plague, infection

مریض کن (اسم)
infection

تخصصی

[کامپیوتر] آلودگی ؛ عفونت
[صنایع غذایی] عفونت : د رشد و نمو میکروب در بدن موجود زنده
[بهداشت] گند - عفونت
[پلیمر] عفونت

انگلیسی به انگلیسی

• state of being infected; contamination by germs or disease; something which contaminates or infects, disease
an infection is a disease caused by germs.
infection is the state of becoming infected.

پیشنهاد کاربران

عفونت
مثال: He developed an infection after the surgery.
او پس از عمل جراحی عفونتی به وجود آورد.
دو گونه سرماخوردگی ( آنفولانزا ) در پهلوی هست:
1. هَمریت 2. پَتریت
.
1. هَمریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی
.
ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن -
...
[مشاهده متن کامل]

گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده
.
معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) واگیردار، سرایت کردن بیماری، سرماخوردگی، آنفولانزا ( فرانسوی ) ، مالش سَهی ( تماس مستقیم ) آلودگی
.
می توان به جای واژه انگلیسی "infection" و "grippe" از واژه "هَمریت" بهره برد!
.
.
2. پَتریت: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
پَت: پَئیتی ( paiti ) -
بی، بدون - برهنه، عریان، لخت - تهی، خالی، پوچ - برگشت، بازگشت، بازآیی، جلوگیری، واداشتن
مانند: پَتَت، پاپَتی، پَتیاره، پَنام! ( در اوستا: پَئیتی دانَه ) �
ایتیَه: صفت فاعلی - حرکت کردن، روانه شدن، رفتن
.
ریت: رید، ریدن! - بیرون ریختن کثافت ها، مدفوع کردن، قضا و رفع حاجت کردن -
گَند، بد، زشت، پلشت، نِکوهیده، نازیبا، آلوده
.
معنی: ریمَنی ( ناپاکی، عفونت ) تنفسی، بیماری تنفسی، بُرُونشیت یا آسم تنفسی ( تنگی نفس ) ، دُژدَمی ( دُشدَمی ) ، مالش ناسَهی ( تماس غیر مستقیم ) آلودگی
.
می توان به جای واژه انگلیسی "bronchitis" و "asthma" و "dyspnoea" از واژه "پَتریت" بهره برد!
.
.
هَمگَرزه، هَمگَرزِگی: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
هم: با، به همراه - پیشوند همراهی و وابستگی
.
گَرزه ( گَرزِگی ) : گَزیدن، گاز گرفتن، نیش زدن
معنی: در تماس بودن، پیوند داشتن، لمس کردن، هَموندی ( هَماوَندی ) ، برخورد کردن، خوردن به چیزی، به هم رسیدن ( وصل شدن ) ، دیدار کردن ( ارتباط گرفتن ) ، بَرماس ( پَرماس )
می توان به جای واژه انگلیسی "contact" از واژه "هَمگَرزه، هَمگَرزِگی" بهره برد!
.
شایست ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 2، بند60:
hamrīt ān bawēd ka tan abāg nasā ham - garzag bawēd, ud petrīt ān kē abāg ān kē pad nasā pahikōft ham - garzag bawēd, ud az ham - garzagīh ī abāg ōy ī yāzdahom ham - gōnag petrīt ōh kunēd
معنی: هَمریت ( سرایت بیماری ) آن باشد که تن با نَسا ( لاشه، مُردار ) ، هَمگرزه ( در تماس ) شود و پَتریت ( تنگی نفس ) آن [باشد] که با آن کس که با نسا ( جَسَد ) برخورد کرد، همگرزه شود ( به آن بیماری بِرِسَد ) ؛
و از هَمگرزگی ( لمس ) با آن ( پَتریت ) ،
کس ( شخص ) یازدهم، همان گونه[شخص] پَتریت شود ( تا یازدهمین کس هم، از آلودگی هوا یا تنفسی آن، بیماری می گیرد! )

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
عفونت ( سرایت/ابتلا )
عفونت، چرک
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : infect
✅️ اسم ( noun ) : infection / infectiousness
✅️ صفت ( adjective ) : infected / infectious / infective
✅️ قید ( adverb ) : infectiously
İngilizcede infection'ın anlamı

infection
noun [ C or U ]
UK /ɪnˈfek. ʃən/ US /ɪnˈfek. ʃən/
infection noun [C or U] ( DISEASE )

B2
a condition in which bacteria or viruses that cause disease have entered the body:
...
[مشاهده متن کامل]

a serious infection
a throat infection
Bandage the wound to reduce the risk of infection

infection ( علوم سلامت )
واژه مصوب: عفونت
تعریف: تهاجم و تکثیر ریزاندامگان های بیماری زا در بافت های بدن که ممکن است به بیماری منجر شود
به معنی عفونت.
البته به معنی میکروب یا باکتری هم هستش
اثرات مخرب - آلودگی - عفونت - چرک
آلوده شدن به انگل های داخلی
چرک کردن
عفونت
سرایت
Become infected with a disease
عفونت، سرایت، ابتلا، واگیری
عفونت
عفونی، واگیردار، مسری
عفونت. بیماری عفونی ( n )
بیماری واگیردار
An illness caused by bacteria or a virus
الودگی
هر چیز مخربی که سرایت پیدا میکند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس