intentional

/ˌɪnˈtenʃənəl//ɪnˈtenʃnəl/

معنی: عمدی، قصدی
معانی دیگر: خودخواسته، آهنگانه، دستی، دانسته، از روی قصد، تعمدی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: intentionally (adv.)
(1) تعریف: done on purpose; deliberate; premeditated.
مترادف: deliberate, premeditated, purposeful, willful
متضاد: accidental, casual, inadvertent, instinctive, unintentional, unthinking, unwitting
مشابه: aforethought, conscious, knowing, meant, planned, voluntary

- I suspected that his leaving his wallet at home was intentional and not an act of forgetting.
[ترجمه سهیلا کولیوند] من شک داشتم که کیف پولش را عمداً در خانه جا گذاشته بودیا فراموش کرده بود آن را ببرد
|
[ترجمه Erfa] به این شک کردم که جا گذاشتن کیف پولش در خانه از قصد بود و نه از روی فراموشی.
|
[ترجمه موسی] من حدس زدم که گذاشتن کیف پول او در خانه عمدی بوده است و نه عملی از روی فراموشی.
|
[ترجمه گوگل] گمان می کردم که گذاشتن کیف پولش در خانه عمدی بوده و فراموش کردن نیست
[ترجمه ترگمان] حدس زدم که کیف پولش را در خانه گذاشته و فراموش کرده بود که فراموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She stepped on his foot, but it wasn't intentional.
[ترجمه موسی] او پای او را لگد کرد ، اما این کار عمدی نبود.
|
[ترجمه شان] زن پای مرد را لگد کرد، اما ( این کار ) عمدی ( از روی قصد ) نبود.
|
[ترجمه گوگل] پا روی پایش گذاشت، اما عمدی نبود
[ترجمه ترگمان] او پا به پای او گذاشت، اما عمدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to intention.
مشابه: designing

جمله های نمونه

1. intentional omissions have made that text incomprehensible
از قلم انداختگی های عمدی،آن متن را نامفهوم کرده است.

2. an intentional insult
توهین عمدی

3. an intentional mistake
اشتباه دانسته

4. The law discriminates between accidental and intentional killing.
[ترجمه گوگل]قانون بین قتل عمدی و تصادفی تفاوت قائل شده است
[ترجمه ترگمان]این قانون بین کشته شدن تصادفی و تعمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If I hurt your feelings, it was not intentional.
[ترجمه گوگل]اگر من احساسات شما را جریحه دار کردم، عمدی نبوده است
[ترجمه ترگمان]، اگه به احساساتت صدمه بزنم عمدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How can I blame him? It wasn't intentional.
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم او را سرزنش کنم؟ عمدی نبود
[ترجمه ترگمان]چه طور می توانم او را سرزنش کنم؟ عمدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's sent off the field for his intentional hurting.
[ترجمه گوگل]او به دلیل صدمه دیدن عمدی از زمین مسابقه اخراج شده است
[ترجمه ترگمان]او برای آسیب عمدی به زمین فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its slight irregularity could be either intentional or an accident due to the hard-edged woman's discomfort with the beads of meaning.
[ترجمه گوگل]بی نظمی جزئی آن می تواند عمدی یا تصادفی به دلیل ناراحتی زن سخت گیر از دانه های معنا باشد
[ترجمه ترگمان]بی نظمی مختصر آن ممکن است به علت ناراحتی زن با لبه سخت و یا یک تصادف باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It becomes intentional if the effect is reinforcing.
[ترجمه گوگل]اگر اثر تقویت کننده باشد، عمدی می شود
[ترجمه ترگمان]اگر اثر تقویت شود، این کار به صورت عمدی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If their advertisements are shocking, this is entirely intentional.
[ترجمه گوگل]اگر تبلیغات آنها تکان دهنده است، این کاملاً عمدی است
[ترجمه ترگمان]اگر تبلیغات آن ها تکان دهنده باشد، این کاملا عمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The intentional deaths were not necessarily perpetrated by other children or family members.
[ترجمه گوگل]مرگ عمدی لزوماً توسط سایر کودکان یا اعضای خانواده انجام نشده است
[ترجمه ترگمان]مرگ های عمدی لزوما توسط کودکان یا اعضای خانواده انجام نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consequently, in the intentional mode, there is a complex relationship between causal direction and temporal order.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، در حالت قصدی، رابطه پیچیده ای بین جهت علی و نظم زمانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، در حالت تعمدی، یک رابطه پیچیده بین مسیر علی و ترتیب زمانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So far we have been discussing the intentional aspect of language in our comparison of human with other animal communication.
[ترجمه گوگل]تا کنون ما در مورد جنبه عمدی زبان در مقایسه ارتباط انسان با حیوانات دیگر بحث کرده ایم
[ترجمه ترگمان]تاکنون ما در مورد جنبه بین المللی زبان در مقایسه انسان با دیگر ارتباطات حیوانی بحث کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The penalties for first offense of intentional distribution of the contents of cellular phone calls is the same.
[ترجمه گوگل]مجازات جرم اول توزیع عمدی محتویات تماس تلفن همراه یکسان است
[ترجمه ترگمان]مجازات برای اولین جرم توزیع تعمدی محتوای تماس های تلفن همراه یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمدی (صفت)
picked, aforethought, prepense, deliberate, intentional, purposeful, premeditated, designed

قصدی (صفت)
witting, prepense, intentional

انگلیسی به انگلیسی

• intended, premeditated, deliberate, planned
something that is intentional is deliberate.

پیشنهاد کاربران

قصدمند ( انه )
planned or intended
صفت/ برنامه ریزی شده یا در نظر گرفته شده
Did you leave his name out by accident or was it intentional
?
The intended recipient of the letter was not home, so it was left in their mailbox
...
[مشاهده متن کامل]

The intended outcome of the experiment was to prove that the new drug reduced symptoms in patients
The intended audience for the book was young adults, but it ended up becoming popular with readers of all ages
The intended purpose of the software is to help businesses manage their finances more efficiently
The intended effect of the vaccination was to prevent the spread of disease, and it was successful in doing so

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/intentional
خودخواسته
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : intend
اسم ( noun ) : intention / intent
صفت ( adjective ) : intentional / intended
قید ( adverb ) : intentionally
در مونادولوژی لایب نیتس به معنی اشتدادی است که دلالت دارد بر رابطه متقابل جزء و کل
خودساخته
آگاهانه
intentional ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: قصدمند
تعریف: ویژگی ناظر بر اعمال آگاهانه یا سنجیده یا هدفمند |||متـ . قصدمندانه
حساب شده
intentional ( adj ) = عمدی، قصدی، آگاهانه، تعمدی، ارادی، خودخواسته
Definition = برنامه ریزی شده یا در نظر گرفته شده/
examples:
1 - I’m sorry I upset you, it wasn’t intentional!
متاسفم که شما را ناراحت کردم ، عمدی نبود!
...
[مشاهده متن کامل]

2 - ?Did you leave his name out by accident or was it intentional
آیا نام او را به طور اتفاقی جا انداختید یا عمدی بود؟

ارادی
آگاهانه، از روی اختیار، اختیاری
هدفمند
اختیاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس