آب گرم، (پس از : in یا into و غیره) دشواری، گرفتاری، هچل، مخمصه، لوله کشی آب گرم، مخمصه if you come late again, you'll be in hot water اگر باز هم دیر بیایی توی دردسر خواهی افتاد
• : تعریف: (informal) a troublesome situation; dangerous circumstance; difficulty; predicament (usu. prec. by in, into or the like). • مشابه: bind, hole, mess
جمله های نمونه
1. Hot water circulates through the heating system.
[ترجمه گوگل]آب گرم از طریق سیستم گرمایش گردش می کند [ترجمه ترگمان]آب داغ در سیستم گرمایش جریان می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't pour hot water into the glass or it will crack.
[ترجمه گوگل]آب داغ را داخل لیوان نریزید وگرنه ترک خواهد خورد [ترجمه ترگمان]آب داغ را به داخل لیوان بریزید وگرنه ترک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Pipes convey hot water from the boiler to the radiators.
[ترجمه گوگل]لوله ها آب گرم را از دیگ به رادیاتورها منتقل می کنند [ترجمه ترگمان]لوله ها آب داغ را از دیگ بخار به رادیاتورها انتقال می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She filled the sink with hot water.
[ترجمه گوگل]سینک را با آب داغ پر کرد [ترجمه ترگمان]سینک را با آب گرم پر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Simply add hot water and stir.
[ترجمه گوگل]به سادگی آب گرم را اضافه کنید و هم بزنید [ترجمه ترگمان]به سادگی آب داغ را اضافه کنید و تکان بخورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Steam and hot water erupt from geysers.
[ترجمه گوگل]بخار و آب داغ از آبفشان ها فوران می کند [ترجمه ترگمان]بخار و آب گرم از geysers فوران می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hot water is converted to electricity by a turbine.
[ترجمه گوگل]آب گرم توسط یک توربین به برق تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]آب داغ به وسیله توربین به الکتریسیته تبدیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hot water is piped to all apartments from the central boiler room.
[ترجمه گوگل]آب گرم به تمام آپارتمان ها از دیگ بخار مرکزی لوله می شود [ترجمه ترگمان]آب داغ با لوله کشی به همه آپارتمان های اتاق دیگ بخار می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A pump in the boiler sends hot water round the central heating system.
[ترجمه گوگل]یک پمپ در دیگ بخار آب گرم را به دور سیستم گرمایش مرکزی می فرستد [ترجمه ترگمان]پمپ در دیگ بخار آب داغ را به سیستم گرمایش مرکزی می فرستد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I ran some hot water and washed up.
[ترجمه گوگل]کمی آب داغ زدم و شستم [ترجمه ترگمان] یه مقدار آب داغ آوردم و شسته شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The bath was full to the brim with hot water.
[ترجمه گوگل]حمام تا لبه پر از آب گرم بود [ترجمه ترگمان]وان پر از آب داغ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He found himself in hot water over his comments about immigration.
[ترجمه علی باقری] او به خاطر اظهار نظرش در مورد مهاجرت خودش را در معرض انتقاد قرار داد ، و یا به مخمصه افتاد
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر اظهارنظرهایش در مورد مهاجرت خود را در آب داغ دید [ترجمه ترگمان]او خود را در آب داغ به خاطر نظرات خود در مورد مهاجرت پیدا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Wool usually damages if washed in hot water.
[ترجمه گوگل]اگر پشم در آب داغ شسته شود معمولا آسیب می بیند [ترجمه ترگمان]البسه معمولا در صورتی که در آب داغ شسته شود، به طور معمول آسیب دیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She got herself in hot water with the authorities.
[ترجمه زباری] او خودش را در مخمصه ای با مسوولین قرار داد.
|
[ترجمه گوگل]او خود را در آب گرم با مقامات قرار داد [ترجمه ترگمان]او خودش را در آب داغ با مقامات بالا برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was up to his elbows in hot water, doing the washing-up.
[ترجمه گوگل]او تا آرنجش در آب داغ بود و مشغول شستشو بود [ترجمه ترگمان]او در آب گرم نشسته بود و مشغول شستن دست شویی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• water that is at a high temperature; major troubles (slang)
پیشنهاد کاربران
کار سخت و نشدنی، کار شاق
مثال؛ “I’m in hot water with my boss for missing the deadline. ” In a discussion about legal issues, someone might comment, “If you get caught, you’ll be in hot water with the law. ” A parent might warn their child, saying, “If you keep misbehaving, you’ll end up in hot water with me. ”
معنی کنایی. :در هچل افتادن ، دچار مخمصه شدن
hot water یعنی ( آب داغ ) ولی این کلمه یکجور اصطلاح انگلیسی هم است به معنی ( گیر افتادن در یک مشکل ) مثال1: Tom should drink hot water for his flu. به معنی تام باید برای آنفولانزای خود آب داغ بنوشد. مثال 2: Tom is in hot water. به معنی تام در یک مشکل گیر افتاده. یا تام توی مخمصه است.
دعوا - منازعه
مخمصه ، شرایط دشوار In a spot
به معنی آب داغ یا جوش البته می تونه به معنی تو دردسر افتادن هم باشه Don't come here, you might will be in hot water