have an eye for

/hæv ən aɪ fɔr//hæv ən aɪ fɔː/

صاحب نظر بودن، سعه ی نظر داشتن، خبره بودن

جمله های نمونه

1. Rogers always has an eye for a good bargain.
[ترجمه گوگل]راجرز همیشه چشم به یک معامله خوب دارد
[ترجمه ترگمان]راجرز همیشه با او معامله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has an eye for beauty.
[ترجمه گوگل]او به زیبایی چشم دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه چشم به زیبایی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has an eye for a bargain.
[ترجمه منیژه ] او در پیدا کردن اجناس تخفیف خورده مهارت دارد.
|
[ترجمه گوگل]او چشم به معامله دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه معامله برای معامله داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Photographers need to have an eye for detail.
[ترجمه مهدی] عکاس ها باید مهارت دیدن جزییات را داشته باشند
|
[ترجمه گوگل]عکاسان باید به جزئیات توجه داشته باشند
[ترجمه ترگمان]عکاسان دیگر باید به جزئیات نگاه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has an eye for detail.
[ترجمه گوگل]او به جزئیات توجه دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه چشم به جزئیات داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tony was a bit of a lad-always had an eye for the women.
[ترجمه گوگل]تونی کمی پسر بود، همیشه به زن ها توجه داشت
[ترجمه ترگمان]تونی پسر بچه بود - همیشه مراقب زن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr. Ball has an eye for paintings.
[ترجمه گوگل]مستر بال به نقاشی چشم دارد
[ترجمه ترگمان]آقای \"بال\" یه چشم برای نقاشی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has an eye for a bargain.
[ترجمه گوگل]او چشم به معامله دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه معامله برای معامله داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sketch was from memory but he had an eye for detail .
[ترجمه گوگل]طرح از حافظه بود اما او به جزئیات توجه داشت
[ترجمه ترگمان]تصویر از حافظه بود، اما به جزئیات چشم دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ernest has an eye for detail.
[ترجمه گوگل]ارنست به جزئیات توجه دارد
[ترجمه ترگمان]ارنست یک چشم به جزئیات دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She always had an eye for a bargain and was very astute in her shopping.
[ترجمه گوگل]او همیشه چشمش به معامله بود و در خرید بسیار زیرک بود
[ترجمه ترگمان]همیشه با او معامله می کرد و در خرید با او خیلی زیرکی و زیرکی پیدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They also have an eye for a catchy phrase.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به یک عبارت جذاب توجه دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک چشم به اصطلاح جذاب دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Greene has an eye for detail.
[ترجمه گوگل]گرین به جزئیات توجه دارد
[ترجمه ترگمان]گرین در مورد جزئیات چشم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Confidence men always have an eye for extra exits.
[ترجمه گوگل]مردان با اعتماد به نفس همیشه به دنبال خروجی های اضافی هستند
[ترجمه ترگمان]افراد اعتماد به نفس همیشه به راه های خروجی بیشتری نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

توانایی ذاتی در دیدن و پیدا کردن چیزی
چشم به چیزی داشتن
مترصد بدست آوردن چیزی/موقعیتی بودن
⭐have an eye for something
If you say that someone has an eye for something, you mean that they are good at noticing it or making judgments about it.
...
[مشاهده متن کامل]

e. g.
Susan has a keen eye for detail, so each dress is beautifully finished off.
⭐have an eye for something
idiom
to be good at noticing a particular type of thing
e. g.
1 ) She has an eye for detail.
2 ) I received a gift from my best friend on my last birthday.
It was a beautiful watch that I had been eyeing for a while. My friend knew how much I wanted it, so she saved up to buy it for me.

سلیقه خوبی داشتن
در شناخت چیزی حرفه ای بودن
نکته سنج و ریزبین بودن
در شناخت چیزی خبره بودن
داشتن مهارت خاص برای دیدن و یا پیدا کردن چیزی
مثلا
Have an eye for a bargain
کسی که همیشه اجناس خوب و با تخفیف میخره و میدونه واسه تخفیف خوب کجاها باید بره خرید.
Is to have seen something and want to have it or buy it

بپرس