grieve

/ˈɡriːv//ɡriːv/

معنی: غمگین کردن، اذیت کردن، اندوهگین کردن، غصه دار کردن، محزون کردن، مغموم بودن
معانی دیگر: سوگوار کردن یا بودن، ماتم گرفتن، محزون شدن، اندوهیدن، غمگین شدن یا کردن، عزا گرفتن، متاسف کردن، ناراحت کردن، غصه خوردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: grieves, grieving, grieved
• : تعریف: to feel intense sorrow; mourn.
مترادف: ache, lament, mourn, sorrow
متضاد: celebrate, rejoice
مشابه: bemoan, keen, moan, wail, weep

- He is still grieving at the loss of his wife.
[ترجمه فاطمه عسگری] اوهنوز هم در ازدست دادن همسرش سوگواری میکند
|
[ترجمه گوگل] او همچنان در غم از دست دادن همسرش است
[ترجمه ترگمان] او هنوز هم از دست دادن همسرش غصه می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She grieved over her child's diagnosis.
[ترجمه گوگل] او از تشخیص فرزندش ناراحت شد
[ترجمه ترگمان] از تشخیص فرزندش ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The family should be allowed to grieve in peace without reporters pestering them.
[ترجمه گوگل] باید اجازه داد که خانواده بدون آزار خبرنگاران در آرامش غمگین شوند
[ترجمه ترگمان] خانواده باید اجازه داشته باشند بدون اینکه خبرنگاران از آن ها بخواهند در صلح عزاداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: grievingly (adv.), griever (n.)
• : تعریف: to cause to feel intense sorrow; sadden.
مترادف: aggrieve, distress, pain, sadden
متضاد: please
مشابه: agonize, deject, depress, hurt

- It grieves me to tell you this awful news.
[ترجمه گوگل] گفتن این خبر وحشتناک باعث ناراحتی من شد
[ترجمه ترگمان] خیلی ناراحت می شوم که این خبر وحشتناک را به شما بگویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. don't grieve at such trifles!
غصه ی اینجور چیزهای کم اهمیت را نخور!

2. we grieve and sweat to think that he too may die
ما غم می خوریم و نگرانیم که شاید اوهم بمیرد.

3. the lost joseph will return to canaan, don't grieve . . .
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور . . .

4. Better one suffer, than a nation grieve.
[ترجمه علی زائری] یک نفر رنج بکشد بهتر است از اینکه ملتی غمگین شود
|
[ترجمه گوگل]بهتر است یک ملت رنج بکشد، تا اینکه یک ملت غصه بخورد
[ترجمه ترگمان]رنج بردن از یک ملت، بهتر از یک ملت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What the eye doesn't see, the heart doesn't grieve over.
[ترجمه علی زائری] دل به خاطر چیزی که چشم نمی بینه غمگین نمی شود
|
[ترجمه گوگل]آنچه را که چشم نمی بیند، دل غمگین نمی شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که چشم نمی بیند، قلب غمگین نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is too late to grieve when the chance is past.
[ترجمه گوگل]وقتی فرصت از دست رفته است برای اندوهگین شدن خیلی دیر است
[ترجمه ترگمان]خیلی دیر شده است که وقتی بخت گذشته باشد غصه بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tears happen. Endure, grieve, and move on. The only person who is with us our entire life, is ourselves. Be ALIVE while you are alive.
[ترجمه گوگل]اشک اتفاق می افتد تحمل کن، غصه بخور، و ادامه بده تنها کسی که در تمام زندگی با ماست، خودمان هستیم تا زنده ای زنده باش
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانم جاری می شود Endure، اندوهگین، و به راه خود ادامه می دهد تنها کسی که تمام عمر خود را با ما می گذراند خود ماست در حالی که زنده هستی، زنده باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I shall not grieve at her death.
[ترجمه عليرضا] در مرگ او عزاداری نخواهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]من از مرگ او غمگین نخواهم شد
[ترجمه ترگمان]من از مرگ او غمگین نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I didn't have any time to grieve.
[ترجمه گوگل]وقت غصه خوردن نداشتم
[ترجمه ترگمان]وقت برای غصه خوردن نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How can a child or young person immediately grieve for some one who denies their existence in that way?
[ترجمه گوگل]چگونه یک کودک یا جوان می تواند فوراً برای کسی که وجود او را انکار می کند غمگین شود؟
[ترجمه ترگمان]چگونه یک کودک یا یک فرد جوان فورا برای کسی که وجود آن ها را در این راه انکار می کند، عزاداری می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her tears seemed to grieve the kind-hearted Munchkins, for they immediately took out their handkerchiefs and began to weep also.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که اشک‌های او باعث ناراحتی مانچکینزهای خوش‌قلب شده بود، زیرا آنها بلافاصله دستمال‌های خود را بیرون آوردند و شروع به گریه کردند
[ترجمه ترگمان]اشک از دیدگانش سرازیر شد، زیرا بی درنگ دستمال خود را بیرون آورد و شروع به گریستن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Once again I was slow to grieve.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر دیر غصه خوردم
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر خیلی آرام شدم تا عزاداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's perfectly natural to grieve for the loss of a pet.
[ترجمه گوگل]غصه خوردن برای از دست دادن حیوان خانگی کاملاً طبیعی است
[ترجمه ترگمان]این کاملا طبیعی است که برای از دست دادن یک حیوان خانگی غصه بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't grieve. Anything you lose comes round in another form. Rumi
[ترجمه گوگل]غصه نخور هر چیزی که از دست می دهید به شکل دیگری در می آید مولانا
[ترجمه ترگمان]غصه نخور هر چیزی که از دست بدهید به شکل دیگری در می اید از مه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غمگین کردن (فعل)
aggrieve, disgruntle, grieve, sadden, make sorry

اذیت کردن (فعل)
grind, annoy, hurt, pester, grieve, worry, offend, hock, harass, tease, badger, bedevil, chivvy, chive, indemnify, tousle, needle

اندوهگین کردن (فعل)
grieve, chagrin

غصه دار کردن (فعل)
grieve, sorrow

محزون کردن (فعل)
grieve

مغموم بودن (فعل)
grieve

انگلیسی به انگلیسی

• cause sorrow; sorrow, mourn
if you grieve, you feel very sad about something that has happened.
if something grieves you, it makes you feel very sad.

پیشنهاد کاربران

سوگواری کردن
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گریوهgeriva, گروهgereve, گوروgurva� به معنی گریه کردن است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�گریوgrieve� به معنی غمگین وناراحت کردن، اذیت
...
[مشاهده متن کامل]
کردن، غصه خوردن، سوگواری وماتم گرفتن، در زبان انگلیسی به کار میرود. تمام این معانی باهم مرتبط هستند.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : grieve
✅️ اسم ( noun ) : grief / grievance
✅️ صفت ( adjective ) : grievous
✅️ قید ( adverb ) : grievously
sorrow
ungrieve محروم از سوگواری
احساس اندوه کردن

بپرس