• (1)تعریف: the essential part or idea, as of an argument or written work. • مترادف: core, essence, heart, substance • مشابه: argument, crux, kernel, keynote, marrow, meat, nub, nucleus, pith, point, quiddity, quintessence, sense, short, spirit, sum, tenor, theme, thrust
- I didn't understand every word of the article, but I think I got the gist.
[ترجمه :)] من همه ی کلمات مقاله را متوجه نشدم ، ولی فکر کنم اصل کلام رو گرفتم
|
[ترجمه R] من کلمه های مقاله رو متوجه نشدم ولی فکر میکنم که یک چیزی دریافت کردم ( مطمن نیستم که درسته یا نه )
|
[ترجمه غزال سرخ] من همه کلمات این مقاله را نفهمیدم، اما گمانم لب مطلب را گرفته باشم.
|
[ترجمه گوگل] من تک تک کلمات مقاله را متوجه نشدم، اما فکر می کنم به اصل مطلب پی برده ام [ترجمه ترگمان] هر کلمه از مقاله را نفهمیدم، اما فکر می کنم منظور را فهمیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the basis for a lawsuit.
جمله های نمونه
1. the gist of his long speech
چکیده ی نطق طولانی او
2. It is difficult to convey the gist of Reich's ideas simply.
[ترجمه گوگل]بیان ساده اصل ایده های رایش دشوار است [ترجمه ترگمان]انتقال مطلب به این هدف دشوار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The gist of his argument is that full employment is impossible.
[ترجمه مصطفی امیرجانی] لب بحث او اینه که استخدام دائم غیرممکن است
|
[ترجمه گوگل]اصل بحث او این است که اشتغال کامل غیرممکن است [ترجمه ترگمان]موضوع بحث او این است که استخدام کامل غیر ممکن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That was the gist of what he said.
[ترجمه گوگل]این اصل حرف او بود [ترجمه ترگمان]این خلاصه کلام او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I could follow the general gist of their conversation.
[ترجمه گوگل]میتوانستم کلیات گفتگوی آنها را دنبال کنم [ترجمه ترگمان]می توانستم منظور ژنرال را درک کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Can you give me the gist of this report?
[ترجمه گوگل]می توانید اصل این گزارش را به من بگویید؟ [ترجمه ترگمان]میتونی بخشی از این گزارش رو به من بدی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm afraid I don't quite follow your gist .
[ترجمه گوگل]می ترسم اصل شما را کاملا دنبال نکنم [ترجمه ترگمان]متاسفانه متوجه منظور شما نمی شوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Obviously she had understood the gist of the will and just wanted confirmation.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که او اصل وصیت نامه را درک کرده بود و فقط می خواست تایید شود [ترجمه ترگمان]ظاهرا منظور آن ویل را درک کرده بود و فقط می خواست تایید کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This is the gist of the routine she practices.
[ترجمه گوگل]این اصل روتینی است که او انجام می دهد [ترجمه ترگمان]این موضوع زندگی روزمره او ست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Read the article once through to get the gist of it.
[ترجمه آزاده] یکبار مقاله را بخوانید تا مفهوم کلی آن را دریابید
|
[ترجمه گوگل]مقاله را یکبار بخوانید تا به اصل مطلب پی ببرید [ترجمه ترگمان]مقاله را یک بار بخوانید تا محور آن را به دست آورید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The gist of the section is that the product must be safe but the Act has no application if it is useless.
[ترجمه گوگل]اصل این بخش این است که محصول باید ایمن باشد اما در صورت بی فایده بودن قانون هیچ کاربردی ندارد [ترجمه ترگمان]هدف این بخش این است که محصول باید ایمن باشد، اما اگر این کار بی فایده باشد، قانون هیچ کاربردی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The gist of all this is that life is an interactive phenomenon of planetary and biospheric scale.
[ترجمه گوگل]خلاصه همه اینها این است که حیات یک پدیده تعاملی در مقیاس سیاره ای و بیوسفری است [ترجمه ترگمان]اصل همه اینها این است که زندگی پدیده ای تعاملی در مقیاس سیاره ای و biospheric است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Just make sure I get the gist of what you really want.
[ترجمه گوگل]فقط مطمئن شوید که من به اصل چیزی که واقعاً می خواهید پی می برم [ترجمه ترگمان]فقط مطمئن شو که فهمیدم تو واقعا چی می خوای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Develops intensive reading skills and reading for gist, gives practice in business vocabulary and revises grammatical structures.
[ترجمه گوگل]مهارت های خواندن فشرده و خواندن را به طور خلاصه توسعه می دهد، در واژگان تجاری تمرین می کند و ساختارهای دستوری را اصلاح می کند [ترجمه ترگمان]مهارت های خواندن فشرده و مطالعه برای کلام، در واژگان کسب وکار عمل می کند و ساختارهای گرامری را مورد بازنگری قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The gist of the auditors' criticism is that this is primarily a financial reporting problem rather than an auditing one.
[ترجمه گوگل]اصل انتقاد حسابرسان این است که این مشکل در درجه اول یک مشکل گزارشگری مالی است تا یک مشکل حسابرسی [ترجمه ترگمان]موضوع انتقاد حسابرسان این است که این مساله اصولا یک مساله گزارش دهی مالی است تا حسابرسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید