gallop

/ˈɡæləp//ˈɡæləp/

معنی: تاخت، چهار نعل، چهار نعل رفتن، تازیدن
معانی دیگر: شتابیدن، تاختن، (اسب سواری) چهار نعل، (به ویژه چهارپایان) گام سریع، تاخت کردن، پیشرفت، سریع کردن، رشد سریع کردن

جمله های نمونه

1. at a gallop
در (حال) چهار نعل

2. at a gallop
به تاخت،چهار نعل،تند

3. this is not a book to be read at a gallop
این کتابی نیست که بشود آنرا با عجله خواند.

4. He rode off at a gallop.
[ترجمه گوگل]او با تاخت و تاز رفت
[ترجمه ترگمان]به چهار نعل می تاخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The horses were raring to have a gallop.
[ترجمه Edi.nozari] اسبها مشتاق چهار نعل رفتن ( تازیدن ) بودند
|
[ترجمه گوگل]اسب‌ها برای تاختن تند تند تند می‌زدند
[ترجمه ترگمان]اسب های کالسکه سواری می کردند و چهار نعل حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you gallop through your work, you are more likely to make mistakes.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] اگر در انجام کار خود شتاب کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که اشتباه کنید.
|
[ترجمه گوگل]اگر در کار خود تاخت و تاز کنید، احتمال اینکه اشتباه کنید بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اگر در کار خود به تاخت بروید، احتمال بیشتری وجود دارد که اشتباه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The horses broke into a mad gallop when they heard the gunshot.
[ترجمه گوگل]اسب ها با شنیدن صدای تیراندازی به تازی دیوانه وار در آمدند
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای شلیک گلوله به گوش رسید، اسب ها چهار نعل تاختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the horses broke into a gallop.
[ترجمه گوگل]همه اسب ها در یک تاخت
[ترجمه ترگمان]همه اسب ها چهار نعل تاختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a hard gallop, the horse was played out.
[ترجمه Edi.nozari] پس از یک تاخت وتاز سخت، اسب از پا در اومد.
|
[ترجمه گوگل]پس از یک تاختن سخت، اسب بازی شد
[ترجمه ترگمان]بعد از چهار نعل اسب، اسب در حال بازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She set off at a gallop.
[ترجمه گوگل]او با یک تاخت راه افتاد
[ترجمه ترگمان]چهار نعل حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't gallop through your speech as if you can't wait to finish.
[ترجمه گوگل]طوری که گویی نمی توانید برای اتمام صحبت خود صبر کنید، تاخت نزنید
[ترجمه ترگمان]طوری حرف نزن که انگار نمی توانی صبر کنی تا حرفم را تمام کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Amanda rode off at a gallop.
[ترجمه گوگل]آماندا با تاخت و تاز سوار شد
[ترجمه ترگمان]اماندا چهار نعل از اسب پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She always lives life at a gallop.
[ترجمه گوگل]او همیشه زندگی را در یک تاخت و تاز زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با چهار نعل زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The project began at full gallop.
[ترجمه گوگل]این پروژه با سرعت کامل آغاز شد
[ترجمه ترگمان]پروژه با چهار نعل حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My horse suddenly broke into a gallop.
[ترجمه گوگل]اسب من ناگهان در یک تاخت
[ترجمه ترگمان]ناگهان اسب من چهار نعل دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاخت (اسم)
attack, raid, gallop, brattle, lope

چهار نعل (اسم)
gallop, brattle, canter, scamper, gallopade, tantivy

چهار نعل رفتن (فعل)
course, gallop, scamper

تازیدن (فعل)
gallop

انگلیسی به انگلیسی

• fast run (of horse)
ride a horse at a gallop; go as fast as possible; race, hurry
when a horse gallops, it runs very fast so that all four legs are off the ground at the same time between strides. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. all the animals broke into a gallop.
if you gallop, you ride a horse that is galloping.
a gallop is also a ride on a galloping horse.
see also galloping.

پیشنهاد کاربران

Queen Elizabeth enjoys ⭐a gallop through⭐ history with Tom Cruise, Helen Morten, and much more
چهارنَعلیدَن. To gallop.
چهار نعل تاختن - باعجله کاری را انجام دادن
چهار نعل رفتن _ چهار نعل
The fastest speed that a horse can run
نگاه ۱۴ تهران: )

بپرس