for good


برای همیشه، دایما

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: forever; permanently.

- He has moved to New York for good.
[ترجمه مجتبی پیرانی] او برای همیشه به نیویورک نقل مکان کرده.
|
[ترجمه ایوب عبیاوی] او به خوبی به نیویورک منتقل شده است
|
[ترجمه محمد] او برای همیشه به نیویورک رفت
|
[ترجمه رویا محمدی] او برای همیشه به نیویورک مهاجرت کرده است / رفته است / نقل مکان کرده است
|
[ترجمه گوگل] او برای همیشه به نیویورک نقل مکان کرده است
[ترجمه ترگمان] او به نیویورک نقل مکان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Good for good every man can do, good for bad only a noble man can do.
[ترجمه افسانه] هر کسی میتونه در مواجهه با خوبی خوب باشه ، ولی فقط یک آدم شریف میتونه در مواجهه با بدی خوب باشه .
|
[ترجمه گوگل]خوب برای خوب هر کسی می تواند انجام دهد، خوب برای بد فقط یک انسان نجیب می تواند انجام دهد
[ترجمه ترگمان]برای خوب کردن هر مردی خوب است، خوب است که فقط یک مرد نجیب می تواند این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is better to fight for good than to rail at the ill.
[ترجمه گوگل]بهتر است برای خیر بجنگیم تا اینکه با بیماران سرکوب کنیم
[ترجمه ترگمان]بهتر از این است که برای خوب جنگیدن با نرده در بیمار بجنگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are hoping for good weather on Sunday.
[ترجمه گوگل]امیدواریم یکشنبه هوای خوبی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که روز یکشنبه هوای خوبی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a liking for good clothes.
[ترجمه گوگل]او به لباس خوب علاقه داشت
[ترجمه ترگمان]او از لباس های خوب خوشش آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their factory had to close down for good.
[ترجمه فیروزه نقی پور] کارخانه انها مجبور بود برای همیشه تعطیل کند
|
[ترجمه گوگل]کارخانه آنها مجبور شد برای همیشه تعطیل شود
[ترجمه ترگمان]کارخانه آن ها می بایست به خوبی از هم جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best preparation for good work tomorrow is to do good work today.
[ترجمه گوگل]بهترین آمادگی برای کار خوب فردا انجام کار خوب امروز است
[ترجمه ترگمان]بهترین آمادگی برای کار خوب فردا کار خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do not wait for good things to happen to you. You need to walk towards happiness.
[ترجمه گوگل]منتظر اتفاقات خوب نباش باید به سمت خوشبختی قدم برداری
[ترجمه ترگمان] منتظر اتفاقات خوبی که برات بیفته صبر نکن تو باید با خوشحالی راه بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many experts advocate rewarding your child for good behaviour.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارشناسان از پاداش دادن به فرزندتان برای رفتار خوب حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متخصصان به کودک خود برای رفتار خوب پاداش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I rely on you for good advice.
[ترجمه گوگل]من برای مشاوره خوب به شما اعتماد دارم
[ترجمه ترگمان]من به تو اعتماد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had his jail term cut for good behaviour.
[ترجمه گوگل]او مدت زندان خود را به دلیل رفتار خوب کاهش داد
[ترجمه ترگمان]او دوره محکومیت زندان خود را به خاطر رفتار خوب قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Real friendship can last for good.
[ترجمه سروه] دوستی واقعی میتونه برای همیشه ادامه داشته باشد.
|
[ترجمه گوگل]دوستی واقعی می تواند برای همیشه ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]دوستی واقعی میتونه برای همیشه خوب باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Good for good is natural, good for evil is manly.
[ترجمه گوگل]نیکی در برابر خیر طبیعی است، نیکی در برابر بد مردانگی است
[ترجمه ترگمان]خوب است که نیکی کردن طبیعی است، خوب برای شریر بودن، خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The prisoner was released early for good conduct.
[ترجمه گوگل]این زندانی به دلیل حسن خلق زودتر آزاد شد
[ترجمه ترگمان]متهم به دلیل رفتار خوب آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The injury may keep him out of football for good.
[ترجمه گوگل]مصدومیت ممکن است او را برای همیشه از فوتبال دور کند
[ترجمه ترگمان]این آسیب ممکن است او را از فوتبال نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was given three months' remission for good behaviour.
[ترجمه motarjemjavan.ir] به خاطر رفتار خوبش به او سه ماه عفو داده شد.
|
[ترجمه گوگل]به دلیل رفتار خوب او سه ماه بخشش داده شد
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رفتار خوب سه ماه بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• forever, permanently

پیشنهاد کاربران

مادام العمر؛ الی الابد؛ بطور دائمی یا همیشگی.
Example 1: 👇
I have left them for good.
من آنها برای همیشه ترک کردم.
Example 2: 👇
JOHNNY: Friends, there's a very fair chance I'll quit business next Saturday.
...
[مشاهده متن کامل]

NICK: For good?
JOHNNY: For as long as it lasts.
SUSAN: As what lasts? Have you made some money?
JOHNNY: I think I shall have, by Saturday.
SUSAN: Good boyl
LINDA: Oh, very good boy!
NICK: And Julia doesn't know your little plan?
JOHNNY: I haven't breathed a word of it to her. I wanted to be sure first.
*Holiday - a play by Philip Barry
جانی: دوستان، شانس بسیار خوبی وجود داره که شنبه آینده تجارت را رها کنم.
نیک: مادام العمر؟
جانی: تا زمانی که طول بکشه.
سوزان: چی طول بکشه؟ مایه تیله؟ نکنه پولدار شدی؟
جانی: فکر می کنم تا شنبه این کار رو عملی کنم.
سوزان: پسر خوب
لیندا: اوه، پسر خیلی خوبی!
نیک: و جولیا از نقشه ی کوچولوت خبر داره؟
جانی: هنوز یک کلمه هم در موردش حرف نزدم . میخواستم اول مطمئن بشم.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #تعطیلات، # اثر فیلیپ بری

for good
یکی از معانیش برای همیشه است
مترادف با = for keeps
نکته= این عبارت، تست کنکور تخصصی زبان 1041 بوده است.
for good
بطور قطعی، قطعا
اگر در آخر جمله بیادیک اصطلاح به معنی برای همیشه است.
For ever
به صلاح for the child's good
برای همیشهhe has gone for good
کلا
برای همیشه، forever or for the rest of your days.
Originally "for good and all" is an old idiom . and means a permanent change in a status
The disease has gone for good
He is back for good - - wants to stay

تا همیشه
تا ابد
برای همیشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس