• : تعریف: one whose profession is keeping, arranging, or growing flowers and ornamental plants in order to sell them.
جمله های نمونه
1. The florist bunched the flowers up.
[ترجمه z] گل فروش گل ها را دسته بندی کرد
|
[ترجمه fatemeh] گل فروش گل هارا چید
|
[ترجمه گوگل]گلفروش گل ها را دسته بندی کرد [ترجمه ترگمان]گل فروشی گل ها رو جمع کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The florist assured him that they would.
[ترجمه محمد حیدری] گل فروش به او اطمینان داد که آن ها انجامش می دهند.
|
[ترجمه گوگل]گلفروش به او اطمینان داد که این کار را خواهند کرد [ترجمه ترگمان]گل فروشی به او اطمینان داد که این کار را می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Dean stopped at the florist on the way home.
[ترجمه Tabasom] ( دین ) در مسیر خانه جلوی گلفروش متوقف شد
|
[ترجمه w(�o�)w] دین در راه خانه در گلفروشی متوقف شد
|
[ترجمه گوگل]دین در راه خانه در گل فروشی توقف کرد [ترجمه ترگمان]دین در راه بازگشت به گل فروشی ایستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Commonly cultivated species can be obtained easily in florist shops.
[ترجمه گوگل]گونه های معمولی کشت شده را می توان به راحتی در مغازه های گل فروشی به دست آورد [ترجمه ترگمان]گونه های تحت کشت معمول را می توان به راحتی در مغازه گل فروشی به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In my personal florist, I can flower arrangement or plant.
[ترجمه گوگل]در گل فروشی شخصی ام می توانم گل آرایی یا کاشت کنم [ترجمه ترگمان]در florist شخصی من، من می توانم آرایش یا گیاه را به گل تبدیل کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mint - Goon Daughter florist lovely mellow soul good intelligent thoughtful skill transfer has been the flower decoration.
[ترجمه گوگل]نعناع - Goon Daughter گلفروش دوست داشتنی روح ملوس خوب هوشمند انتقال مهارت متفکرانه شده است تزئین گل [ترجمه ترگمان]استفاده از گل های نرم و نرم و دوست داشتنی، انتقال مهارت هوشمند خوب، تزئین گل بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I was surprised to see the florist delivering a huge, beautiful plant.
[ترجمه گوگل]از دیدن گلفروشی که یک گیاه بزرگ و زیبا را تحویل می داد، شگفت زده شدم [ترجمه ترگمان]از دیدن the که گیاه بسیار زیبا و زیبایی را به نمایش می گذاشت، تعجب کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A gentleman entered a busy florist shop that displayed a large sign that read "SAY IT WITH FLOWERS".
[ترجمه گوگل]آقایی وارد یک گل فروشی شلوغ شد که تابلوی بزرگی روی آن نوشته شده بود: «با گل بگو» [ترجمه ترگمان]یک مرد وارد یک مغازه گل فروشی شلوغ شد که علامت بزرگی را نمایش داد که \"IT را با گل های در حال حل کردن\" خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As we were choosing flowers from the florist for Grandpa's funeral, I slipped away to Grandpa's garden and walked with my memories of columbine and Sweet William.
[ترجمه گوگل]در حالی که داشتیم از گلفروشی برای مراسم خاکسپاری پدربزرگ گل انتخاب می کردیم، به باغ پدربزرگ رفتم و با خاطراتم از کلمبین و ویلیام شیرین قدم زدم [ترجمه ترگمان]همان طور که ما گل ها را از گل فروشی انتخاب می کردیم، برای مراسم تدفین پدربزرگ، به طرف باغ بزرگ رفتم و با خاطرات ملکه جشن و Sweet قدم زدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Florist shops, furriers, haberdashers, confectioners -- all followed in rapid succession.
[ترجمه گوگل]گلفروشیها، خزفروشیها، مغازهفروشیها، شیرینیفروشیها - همه بهسرعت دنبال میشوند [ترجمه ترگمان]دکان های Florist، خرازی فروشی، خرازی فروشی، و غیره - همه به دنبال جانشینی سریع بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One day a Caucasian florist goes to him for a haircut.
[ترجمه گوگل]یک روز یک گل فروشی قفقازی برای کوتاه کردن مو نزد او می رود [ترجمه ترگمان]یه روز یه گل سفید پوست برای موهاشو کوتاه می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The florist made up an attractive bouquet.
[ترجمه گوگل]گلفروش دسته گل جذابی درست کرد [ترجمه ترگمان] گل فروشی یه دسته گل خوشگل درست کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Could you stop at that florist shop?
[ترجمه ''''''] ایا میتوانید جلوی ان گلفروشی توقف کنید
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانید در آن مغازه گل فروشی توقف کنید؟ [ترجمه ترگمان]میشه جلوی اون گل فروشی رو بگیری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Calls to the florist were always in vain - it was a cash purchase.
[ترجمه گوگل]تماس با گل فروشی همیشه بیهوده بود - این یک خرید نقدی بود [ترجمه ترگمان]درخواست دادن به گل فروشی همیشه بی هوده بوده - خرید پول بوده - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You just imprisoned a florist to find out if he sent you roses.
[ترجمه گوگل]فقط یک گلفروش را زندانی کردی تا بفهمی برایت گل رز فرستاده یا نه [ترجمه ترگمان]تو فقط یه گل فروشی رو حبس کردی تا بفهمه تو گل رز فرستاده یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
گلکار (اسم)
floriculturist, florist
گل فروش (اسم)
florist
انگلیسی به انگلیسی
• owner of flower shop; one who makes flower arrangements a florist is a shopkeeper who sells flowers and indoor plants. a florist or a florist's is a shop where flowers and indoor plants are sold.
پیشنهاد کاربران
florist 2 ( n ) =a person who owns or works in a store that sells flowers and plants
florist 1 ( n ) ( flɔrɪst ) =a store that sells flowers and plants, e. g. I ordered some flowers from the florist's.
Shot up
گلفروش ، پرورش گل
Florist گل فروش
گلفروش
گل فروش، گل کار، شغلی مربوط به گل
گل فروشی، گل کاری
کسی ک شغل مربوط ب گل داره مثل گلفروش گل آرا و. . .