fiction

/ˈfɪkʃn̩//ˈfɪkʃn̩/

معنی: داستان، بهانه، خیال، اختراع، دروغ، وهم، افسانه، جعل، قصه
معانی دیگر: (هر چیزی که ساخته ی تخیل و اندیشه است) چیز ساختگی، تخیلی، غیر واقع، پندار، پندار گونه، پندارش، وانمود، چیز مجهول، خیال پردازی، (داستان ادبی که وقایع و شخصیت های آن غیر واقعی هستند) داستان، رمان، حکایت، ادبیات داستانی، اثر داستانی، دروه، فریب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: literary narrative, esp. in prose form, that is not necessarily based on real events.
متضاد: nonfiction
مشابه: fantasy, invention, literature, myth, narration, narrative, novel, prose, story, tale

(2) تعریف: a category of such work.
مشابه: mystery, romance, science fiction, western

- children's fiction
[ترجمه زینب سرآمد] داستان تخیلی کودکانه
|
[ترجمه گوگل] داستان های کودکانه
[ترجمه ترگمان] داستان کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: an invention, fabrication, or falsehood.
مترادف: fable, fabrication, falsehood, invention, lie, story, tale
متضاد: fact
مشابه: canard, cock-and-bull story, concoction, fib, myth, pretense, song and dance, whopper

- His testimony turned out to be pure fiction.
[ترجمه گوگل] شهادت او یک داستان ناب بود
[ترجمه ترگمان] شهادت اون تبدیل به یه افسانه خالص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fiction should confine itself to reporting emotion and behavior
داستان باید به بیان احساس و رفتار محدود باشد.

2. fiction writing
داستان پردازی،داستان نویسی

3. pulp fiction
داستان های مبتذل

4. the fiction that their marriage was o. k. . . .
این پندارش که ازدواج آنها خوب بود . . .

5. to separate fact from fiction
واقعیت را از وهم (پندارش) جدا کردن

6. to weave fact and fiction together
واقعیت و تخیل را در آمیختن

7. she has written many works of fiction
او آثار داستانی زیادی را نگاشته است.

8. nobody knows how many of his claims are based on fact and how many on fiction
هیچکس نمی داند که چقدر از ادعاهای او برپایه ی واقعیت و چه مقدار برمبنای تخیل است.

9. Truth is stranger than fiction.
[ترجمه گوگل]حقیقت عجیب تر از خیال است
[ترجمه ترگمان]حقیقت عجیب تر از افسانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's very difficult to disentangle fact from fiction in what she's saying.
[ترجمه گوگل]تفکیک واقعیت از داستان در آنچه او می گوید بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]فهمیدن این حقیقت که او چه می گوید دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Immigrant tales have always been popular themes in fiction.
[ترجمه گوگل]داستان‌های مهاجران همیشه مضمون محبوب در داستان بوده است
[ترجمه ترگمان]داستان های مهاجرین همیشه موضوعات محبوبی در داستان بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. in the field of romantic fiction.
[ترجمه گوگل]در زمینه داستان های عاشقانه
[ترجمه ترگمان]در زمینه داستان تخیلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a legal fiction that a corporation is a person.
[ترجمه گوگل]این یک تخیل حقوقی است که یک شرکت یک شخص است
[ترجمه ترگمان]این یک داستان قانونی است که یک شرکت یک فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The book is a work of fiction and not intended as a historical account.
[ترجمه گوگل]این کتاب یک اثر تخیلی است و به عنوان یک روایت تاریخی در نظر گرفته نشده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب کار تخیلی است و به عنوان یک حساب تاریخی در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Truth is often stranger than fiction.
[ترجمه گوگل]حقیقت اغلب عجیب تر از داستان است
[ترجمه ترگمان]حقیقت اغلب عجیب تر از داستان تخیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He writes fiction that marries up realism and the supernatural.
[ترجمه گوگل]او داستان های تخیلی می نویسد که با رئالیسم و ​​ماوراء طبیعی پیوند می زند
[ترجمه ترگمان]او داستانی می نویسد که واقع گرایی و ماورای طبیعی را فرا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The fiction story won't film well.
[ترجمه ع ب] داستان تخیلی فیلم خوبی نخواهد شد
|
[ترجمه گوگل]داستان تخیلی خوب فیلم نمی شود
[ترجمه ترگمان]داستان تخیلی به خوبی فیلم بازی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Fiction is a poor surrogate for real experience.
[ترجمه گوگل]داستان یک جایگزین ضعیف برای تجربه واقعی است
[ترجمه ترگمان]داستان یک جانشینی ضعیف برای تجربه واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The book intermingles fact and fiction.
[ترجمه گوگل]این کتاب واقعیت و داستان را در هم می آمیزد
[ترجمه ترگمان]کتاب حقیقت و داستان را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داستان (اسم)
account, story, narrative, tale, fiction, narration, apologue, fable, novella

بهانه (اسم)
fiction, excuse, pretense, alibi, pretext, plea, fetch, allegation, evasion, subterfuge, stall, put-off, essoin, salvo, lame excuse

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

اختراع (اسم)
artifice, fiction, device, appliance, invention, contraption, contrivance, figment, mintage

دروغ (اسم)
fiction, false, equivocation, fable, lie, fib, bung, falsehood, untruth

وهم (اسم)
illusion, fiction, delusion, fancy, specter, whim, fantasy, hallucination, figment, whigmaleerie, mirage

افسانه (اسم)
tale, fiction, make-believe, fable, romance, figment, legend, myth, mythos, penelope

جعل (اسم)
fiction, forge, fake, forging

قصه (اسم)
story, narrative, tale, fiction, make-believe

تخصصی

[سینما] داستان پردازی

انگلیسی به انگلیسی

• imaginative narrative which has no basis in fact (i.e. novel); category of literature including works of imaginative narratives; made-up story; act of creating with the imagination
fiction is stories about imaginary people and events.
a statement or account that is fiction is not true.
a fiction is something you pretend is true, although you know it is not.

پیشنهاد کاربران

اعتباریات ( فلسفه )
داستان، داستان خوانی، خیالی
مثال: She enjoys reading fiction novels in her free time.
او لذت می برد که در اوقات فراغتش داستان های خیالی بخواند.
شایعه
چیز ساختگی و غیر واقعی
ادبیات داستانی
داستان، بهانه، خیال بافی
Fiction: داستان ( غیر واقعی ) ، تفکر ( غیر منطقی ) توهم، خیال باطل
=illusion توهم، ۲ - موهومات
✔اگر داستان باشد بار مثبت دارد ( تخیل نیاز است )
she has written many works of fiction
او آثار داستانی زیادی را نگاشته است
...
[مشاهده متن کامل]

✔اگر داستان نباشد بار منفی دارد ( تخیل غیر ضروری و باطل است )
۲ - تفکر غیر منطقی، توهم، وهم، پندار، خیال باطل
. . . . the fiction that their marriage was o. k
این توهم ( پندارش ) ( تفکر غیر منطقی ) که ازدواج آنها خوب بود . . .
to separate fact from fiction
جدا کردن واقعیت از� توهم
nobody knows how many of his claims are based on fact and how many on fiction
هیچکس نمی داند که چقدر از ادعاهای او برپایه ی واقعیت و چه مقدار برمبنای توهم ( خیال باطل ) است.
. . . . . . . . . . . . . . .
📌imaginationخیال پردازی، قوه تخیل, تصویرسازی ذهنی ( بار مثبت دارد )
artistic �imagination� خیال پردازی هنری
Shakespeare's� artistic �imagination� قدرت�تخیل�هنری�شکسپیر
a storyteller with an incredible imagination
یک داستان سرا با قوه ی تخیل غیر قابل باور
My younger son has a very�vivid� ( = active ) �imagination.
پسر کوچکترم قوه تخیل خیلی خوبی دارد

۱ - داستان تخیلی
داستان ادبی با شخصیت های غیر واقعی
she has written many works of fiction
او آثار داستانی زیادی را نگاشته است
۲ - تفکر غیر منطقی، توهم، وهم، پندار
. . . . the fiction that their marriage was o. k
...
[مشاهده متن کامل]

این توهم ( پندارش ) ( تفکر غیر منطقی ) که ازدواج آنها خوب بود . . .
to separate fact from fiction
جدا کردن واقعیت از توهم
imaginationخیال پردازی، قوه تخیل, تصویرسازی ذهنی. . . . . . . . . . . . توهم، تفکر غیر منطقیfiction

psychological fiction
داستان روانشناختی
فیکشن با رمان فرق داره
فیکشن به معنی دورغ گفتن مثلا درباره هنرمندان که در دنیایی واقعی این کار انجام ندادن اما در فیکشن انجام میدن
رمان یعنی داستان های طولانی
fiction: داستان
حقوق:
Legal Fictions :فرایض حقوقی
Invented stories
that which is imagined or made up
معنی fiction 👈🏽قصه ، داستان، رمان ، وهم ، دروغ ، خیال ، بی اساس .
The story that the president had died was⚫
fiction
⚪این داستان که رییس جمهور مرده دروغ بود. . .
فرض
a fiction from the pen of Camus
science_fiction movies
فیلم های علمی و تخیلی
غیر واقعی
opposite for fact
افسانه
داستان تخیلی
داستانی
تخیلی
Un real storys
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس