فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: exists, existing, existed
مشتقات: existing (adj.)
حالات: exists, existing, existed
مشتقات: existing (adj.)
• (1) تعریف: to have being or reality.
• مترادف: be
• مشابه: dwell, happen, obtain, occur, prevail, reside
• مترادف: be
• مشابه: dwell, happen, obtain, occur, prevail, reside
- Unicorns do not exist in the real world.
[ترجمه هلیا خلیلی ] تک شاخ ها در دنیای واقعی وجود ندارند|
[ترجمه عباس بوعذار] ( اسب ) تک شاخ ها در دنیا واقعی وجود ندارند.|
[ترجمه ام چیزه اسممو نمیگم] تکشاخ ها در جهان واقعی وجود ندارند|
[ترجمه گوگل] تک شاخ در دنیای واقعی وجود ندارد[ترجمه ترگمان] unicorns در دنیای واقعی وجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Engine-powered airplanes did not exist in the nineteenth century.
[ترجمه Aydin Jz] هواپیماهای موتوری در قرن نوزدهم وجود نداشتند|
[ترجمه گوگل] هواپیماهای موتوری در قرن نوزدهم وجود نداشتند[ترجمه ترگمان] هواپیماهای نیروی موتور در قرن نوزدهم وجود نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A lot of truth exists in what she's saying.
[ترجمه بهاره] حقایق زیادی در آنچه او می گوید وجود دارد.|
[ترجمه گوگل] حقیقت زیادی در صحبت های او وجود دارد[ترجمه ترگمان] خیلی از حقیقت وجود دارد که او می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- At that time, there existed a cable car that went up the side of the mountain, but it stopped running long ago.
[ترجمه گوگل] در آن زمان تله کابینی وجود داشت که از کنار کوه بالا می رفت، اما مدت ها پیش از حرکت بازماند
[ترجمه ترگمان] در آن زمان یک ماشین کابلی وجود داشت که طرف کوه بالا می رفت، اما خیلی وقت پیش متوقف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در آن زمان یک ماشین کابلی وجود داشت که طرف کوه بالا می رفت، اما خیلی وقت پیش متوقف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to maintain one's being or survival; endure; survive.
• مترادف: endure, live, subsist, survive
• مشابه: dwell, get along, manage, persist, prevail, thrive
• مترادف: endure, live, subsist, survive
• مشابه: dwell, get along, manage, persist, prevail, thrive
- How can you exist making so little money?
[ترجمه A.A] با چنین پول کمی که در میارید چطور میتوانید دوام بیاورید؟|
[ترجمه گوگل] چگونه می توانی وجود داشته باشی که اینقدر پول کم کنی؟[ترجمه ترگمان] چطور میتونی اینقدر پول در بیاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He existed on berries and insects until he was rescued.
[ترجمه ط ق] او تا زمانی که نجات پیدا کند بوسیله حشرات و توتها زنده ماند. ( از توتهاو حشرات تغذیه میکد )|
[ترجمه گوگل] او تا زمانی که نجات یافت روی توت ها و حشرات وجود داشت[ترجمه ترگمان] او تا وقتی که نجات پیدا کند، روی تمشک و حشرات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to be alive; live.
• مترادف: breathe, live
• مشابه: abide, flourish, subsist, survive
• مترادف: breathe, live
• مشابه: abide, flourish, subsist, survive
- Dinosaurs no longer exist on this planet.
[ترجمه رومینا صحت نیاکی] دایناسور ها دیگر در کره زمین زندگی نمیکنند|
[ترجمه الناز ارجمند] دایناسورها خیلی وقته درسیاره وجود ندارند|
[ترجمه گوگل] دایناسورها دیگر در این سیاره وجود ندارند[ترجمه ترگمان] دایناسورها دیگر در این سیاره وجود ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There once existed numerous other species of amphibians on the island.
[ترجمه گوگل] زمانی گونه های متعدد دیگری از دوزیستان در این جزیره وجود داشت
[ترجمه ترگمان] قبلا چندین گونه دیگر از دوزیستان در این جزیره وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قبلا چندین گونه دیگر از دوزیستان در این جزیره وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید