معنی: احضار کردن، بیرون کشیدن، بر گرداندن، فرا خواندنمعانی دیگر: (با خواندن دعا و غیره روح یا شیاطین و غیره را) فراخواندن، (واکنش یا خاطره یا تصویر ذهنی و غیره را) ایجاد کردن، بازآوردن، انگیزاندن، برانگیختن، متوسل شدن (به ویژه به نام کسی)، یادآور شدن
• (1)تعریف: to call forth or bring out (an image, memory, response, or the like) in the mind or in action. • مترادف: conjure up, draw, educe, elicit • مشابه: arouse, call, excite, inspire, provoke, stimulate, stir up, suggest, summon
- The music in this slow passage evokes images of a drowsy summer's day.
[ترجمه موسی] موسیقی در این گذرگاه آرام تصاویری از یک روز خواب آلود تابستان را تداعی می کند.
|
[ترجمه گوگل] موسیقی در این گذر آرام تصاویری از یک روز خوابآلود تابستانی را تداعی میکند [ترجمه ترگمان] موسیقی در این متن آهسته، تصاویری از یک روز گرم تابستان را تداعی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His teaching evoked his students' creativity.
[ترجمه موسی] تدریس او خلاقیت دانشجویانش را برانگیخت.
|
[ترجمه رابرت] تدریسش خلاقیت شاگردهاش رو زنده کرد.
|
[ترجمه شان] خلاقیت دانشجویان با تدریس او بر انگیخته می شد.
|
[ترجمه گوگل] تدریس او خلاقیت شاگردانش را برانگیخت [ترجمه ترگمان] تعلیم و تربیت او باعث برانگیخته شدن خلاقیت دانش آموزان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to cause to appear; summon; conjure. • مترادف: conjure, invoke, summon • مشابه: call, induce, invite, raise, rouse, stir
- He claimed to be able to evoke spirits of the dead.
[ترجمه علی جادری] او ادعا کرد که می تواند ارواح مردگان را احضار کند .
|
[ترجمه گوگل] او ادعا می کرد که می تواند ارواح مردگان را برانگیزد [ترجمه ترگمان] ادعا می کرد که می تواند ارواح مردگان را زنده کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. one who doesn't understand philosophy should not evoke the name of socrates
کسی که از فلسفه سر در نمی آورد نباید نام سقراط را یادآور شود.
2. they believe that through certain rituals one can evoke spirits
آنان بر این باورند که با برخی مراسم می توان ارواح را فراخواند.
3. These images are likely to evoke a strong response in the viewer.
[ترجمه این تصویر ها احتمالا واکنشی قوی در بیننده تداعی میکند] پارسا باوان
|
[ترجمه گوگل]این تصاویر احتمالاً واکنش شدیدی را در بیننده برانگیخته است [ترجمه ترگمان]این تصاویر احتمالا یک واکنش قوی را در بیننده ایجاد می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Smells and tastes often evoke memories from the past.
[ترجمه احسان] بوها و مزه ها اغلب، خاطراتِ گذشته رو تداعی میکنه
|
[ترجمه گوگل]بوها و مزه ها اغلب خاطرات گذشته را تداعی می کنند [ترجمه ترگمان]خاطرات و سلیقه های اغلب خاطرات گذشته را به یاد می اورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His case is unlikely to evoke public sympathy.
[ترجمه وحید] مورد او بعید است باعث برانگیخته شدن همدردی عمومی شود
|
[ترجمه شان] مورد او بعید است موجب برانگیخته شدن همدردی عمومی شود.
|
[ترجمه گوگل]بعید است که پرونده او باعث همدردی عمومی شود [ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که مورد او همدلی مردم را برانگیزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His appearance is bound to evoke sympathy.
[ترجمه وحید] ظهور او مستلزم برانگیخته شدن همدردی است
|
[ترجمه گوگل]ظاهر او ناگزیر است که همدردی را برانگیزد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ظاهرش نسبت به او احساس همدردی بیشتری داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Alternatively double click anywhere on the desktop to evoke the TaskManager and select the 1-2-3 task and click on the terminate button.
[ترجمه گوگل]یا در هر نقطه از دسکتاپ دوبار کلیک کنید تا TaskManager فراخوانی شود و وظیفه 1-2-3 را انتخاب کنید و روی دکمه پایان کلیک کنید [ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، روی رومیزی دوبار کلیک کنید تا the را بیدار کرده و کار ۱ - ۲ - ۳ را انتخاب کرده و روی دکمه پایان کلیک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No longer will high status evoke deference and admiration or envy and resentment from those in less worthy positions.
[ترجمه ل اسحاقی] دیگر بعد از این موقعیت اجتماعی بالا ، توجه و تحسین یا حسادت و نفرت افراد طبقات کم ثروت را بر نمی انگیزد
|
[ترجمه گوگل]دیگر مقام و منزلت بالا باعث برانگیختن احترام و تحسین یا حسادت و کینه توزی از سوی کسانی که در موقعیتهای کمتر شایسته قرار دارند، نخواهد بود [ترجمه ترگمان]دیگر این وضعیت به خاطر احترام و تحسین و تنفر از کسانی که در موقعیت های کم تر شایسته هستند وجود نخواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Glasgow they evoke is a very hard and a very lively place.
[ترجمه گوگل]گلاسکو که آنها تداعی می کنند مکانی بسیار سخت و بسیار پر جنب و جوش است [ترجمه ترگمان]محله گلاسگو بسیار سخت و پر جنب و جوش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Or they may fail to evoke a response at all.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است اصلاً نتوانند پاسخی را برانگیزند [ترجمه ترگمان]یا ممکن است نتوانند جوابی به آن ها بدهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They evoke romantic images of humming orchard hives and summer sweetness, presided over by veiled eccentrics steeped in arcane lore.
[ترجمه گوگل]آنها تصاویری عاشقانه از زمزمه کندوهای باغ و شیرینی تابستان را تداعی می کنند که توسط افراد عجیب و غریب پوشیده شده در افسانه های محرمانه اداره می شود [ترجمه ترگمان]آن ها تصاویری رمانتیک از وزوز زنبور میوه و شیرینی تابستانی را به وجود می آورند که به ریاست eccentrics نقاب دار در دانش سری به کار گرفته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Long-term experience in a company allows one to evoke stories and myths as a way of controlling the behavior of newer employees.
[ترجمه گوگل]تجربه طولانی مدت در یک شرکت به فرد اجازه می دهد تا داستان ها و افسانه ها را به عنوان راهی برای کنترل رفتار کارکنان جدیدتر برانگیزد [ترجمه ترگمان]تجربه بلند مدت در یک شرکت به فرد اجازه می دهد تا داستان ها و افسانه ها را به عنوان راهی برای کنترل رفتار کارمندان جدیدتر به تصویر بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These memories may evoke in her a special need to be protected.
[ترجمه ل اسحاقی] این خاطرات ممکن است در او نیاز خاصی به مورد محافظت قرار گرفتن را برانگیزد. ( احساس کند به محافظت و حمایت نیاز دارد )
|
[ترجمه شان] امکان دارد این خاطرات ، در آن زن نیاز ویژه ای را برای مورد محافظت قرار گرفتن بر انکیزد.
|
[ترجمه گوگل]این خاطرات ممکن است نیاز خاصی به محافظت در او ایجاد کند [ترجمه ترگمان]این خاطرات ممکن است در او نیاز خاصی به محافظت داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. No-one can doubt its power to evoke the imagination of millions upon millions of people through the ages and today.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند به قدرت آن در برانگیختن تخیل میلیون ها میلیون نفر در طول اعصار و امروز شک کند [ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند شک داشته باشد که در طی قرن ها و امروز میلیون ها نفر را در ذهن مجسم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• wake, arouse, bring out, summon if something evokes an emotion, memory, or response, it causes it to be recalled or expressed; a formal word.
پیشنهاد کاربران
Evoke a fresh smell تداعی/برانگیخته کردن بوی تازه
Evoke a fresh smell تداعی کننده ی یه بوی تازه. . . .
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To bring forth or recall 💭😃 🔍 مترادف: Elicit ✅ مثال: The music evoked a sense of nostalgia among the listeners
evoke ( v ) ( ɪˈvoʊk ) =to bring a feeling, a memory, or an image into your mind, e. g. The music evoked memories of her youth. evocative ( ɪˈvɑkət̮ɪv ) , evocatively, evocation ( ɛvəˈkeɪʃn )
معنی آبادیس: ✔️ ( واکنش یا خاطره یا تصویر ذهنی و غیره را ) ایجاد کردن، یادآور شدن، تداعی کردن Equitone develops facade material Lunara that "🔰evokes🔰 the moon's cratered landscape . . . ... [مشاهده متن کامل]
Dezeen promotion: facade manufacturer Equitone has launched Lunara, a fibre cement material designed to appear like the surface of the moon 🔰🔰🔰 ?What kind of perfume ( s ) do you like There’s only one perfume that I’m crazy about and that’s oceanic perfume. The scent is a mixed of synthetic compounds that 🔰evoke🔰 natural aromas of ocean spray, mountain air or a clean linen. I loved it because it smells fresh and to tell you honestly it’s one of the top selling fragrances in the world
تداعی کردن - به جریان انداختن یا فعال کردن یک چیز
evoke ( verb ) = تداعی کردن، زنده کردن ( خاطرات، احساسات و. . . ) ، خطور کردن، یاد آور شدن، به کسی یاد آوری کردن Definition =برای اینکه کسی چیزی را بخاطر بسپارد یا احساسی را حس کند/باعث شود چیزی به خاطر سپرده شود یا بیان گردد/ ... [مشاهده متن کامل]
مترادف : remind ( verb ) examples: 1 - a detergent designed to evoke the fresh smell of summer meadows یک مایع شوینده طراحی شده تا بوی تازگی علفزارهای دشت های تابستانی را تداعی کند. 2 - That smell always evokes memories of my old school. آن بو همیشه خاطراتی از مدرسه قدیمی من را زنده ( تداعی ) می کند. 3 - The smell of chalk always evokes memories of my school days. بوی گچ همیشه خاطراتی از دوران مدرسه ام را زنده می کند.