edict

/ˈiːdɪkt//ˈiːdɪkt/

معنی: فرمان قانون، حکم، فرمان، قانون
معانی دیگر: دستور رسمی، یاسا، امر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an order or decree proclaimed by someone in authority.
مترادف: command, declaration, decree, dictate, direction, directive, fiat, order, proclamation, pronouncement, rescript, ukase
مشابه: dictum, injunction, instruction, mandate, ruling

- Those of a different faith were expelled from the country by a royal edict.
[ترجمه گوگل] کسانی که مذهب متفاوتی داشتند با فرمان سلطنتی از کشور اخراج شدند
[ترجمه ترگمان] با صدور حکم سلطنتی، عقاید مختلفی از کشور بیرون رانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A presidential edict abolished the agency.
[ترجمه گوگل] یک فرمان ریاست جمهوری این آژانس را لغو کرد
[ترجمه ترگمان] حکم ریاست جمهوری این آژانس را منحل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The king issued an edict that forbid the seizing of neutral vessels.
[ترجمه زباری] پادشاه فرمانی را صادر کرد که توقیف کشتی های بی طرف را ممنوع کرده است.
|
[ترجمه گوگل] پادشاه فرمانی صادر کرد که توقیف کشتی های بی طرف را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان] پادشاه فرمانی صادر کرد که توقیف کشتی های خنثی را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. if an edict is issued to arrest all drunks. . .
گر حکم شود که مست گیرند. . .

2. They caballed against the emperor's edict.
[ترجمه زباری] آنان بر علیه دستور امپراتور توطئه چیدند.
|
[ترجمه گوگل]آنها علیه فرمان امپراتور مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مخالف فرمان امپراطور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most shops are ignoring the government's edict against Sunday trading.
[ترجمه زباری] بیشتر فروشگاه ها، دستور دولت مبنی بر عدم تجارت در روز یکشنبه را نادیده می گیرند.
|
[ترجمه گوگل]اکثر مغازه ها حکم دولت را در مورد معاملات یکشنبه نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]اغلب فروشگاه ها حکم دولت در برابر تجارت روز یکشنبه را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The emperor issued an edict forbidding doing trade with foreigners.
[ترجمه زباری] امپراتور فرمانی صادر کرد که تجارت با بیگانگان را قدغن اعلام کرده است.
|
[ترجمه گوگل]امپراتور فرمانی صادر کرد که تجارت با بیگانگان را منع کرد
[ترجمه ترگمان]امپراطور فرمانی صادر کرد که ممنوعیت تجارت با خارجی ها را ممنوع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The emperor issued an edict forbidding anyone to leave the city.
[ترجمه مریم سالک زمانی] طبق فرمان امپراطوری، هیچ کس حق نداشت از شهر خارج شود.
|
[ترجمه گوگل]امپراطور فرمانی صادر کرد که هر کسی را از شهر منع کرد
[ترجمه ترگمان]امپراطور فرمانی صادر کرد که به هیچ کس اجازه خروج از شهر را نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He issued an edict that none of his writings be destroyed.
[ترجمه گوگل]او فرمانی صادر کرد که هیچ یک از نوشته هایش از بین نرود
[ترجمه ترگمان]او فرمانی صادر کرد که هیچ یک از نوشته هایش نابود نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Where it could, it expropriated resources by simple edict.
[ترجمه گوگل]آنجا که می توانست، منابع را با دستوری ساده مصادره می کرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که می توانست، منابع را با فرمان ساده ضبط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the Edict of Milan, promulgated in 3 he forbade persecution of all forms of monotheism in the Empire.
[ترجمه گوگل]با فرمان میلان، که در سال 3 منتشر شد، آزار و اذیت همه اشکال یکتاپرستی در امپراتوری را ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]پس از فرمان میلان، که در سال ۳ اعلام شد، آزار و اذیت همه انواع یکتاپرستی در امپراطوری را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One of them once issued an edict against promiscuous kissing on New Year's Day.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک بار در روز سال نو حکمی علیه بوسیدن فحشا صادر کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک بار فرمانی را علیه بوسیدن promiscuous در روز سال نو صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We accepted it without question as an edict from on high.
[ترجمه گوگل]ما آن را بدون تردید به عنوان فرمانی از بالا پذیرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما آن را بدون سوال به عنوان فرمانی از بالا قبول کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The union reacted bitterly to a toughly worded edict from Darlington area delivery services manager Spencer Hindmarsh to keep costs down.
[ترجمه گوگل]اتحادیه به دستور سختگیرانه اسپنسر هیندمارش، مدیر خدمات تحویل منطقه دارلینگتون برای کاهش هزینه ها واکنش تلخی نشان داد
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه با واکنش شدید به حکم toughly از سوی مدیر خدمات تحویل منطقه دارلینگتون به اسپنسر Hindmarsh واکنش نشان داد تا هزینه ها را پایین نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The local County Manager, Michael O'Malley, issued an edict to planning officials not to attend public rallies.
[ترجمه گوگل]مدیر محلی شهرستان، مایکل اومالی، حکمی را به مقامات برنامه ریزی صادر کرد تا در تجمعات عمومی شرکت نکنند
[ترجمه ترگمان]مدیر بخش محلی، مایکل اومالی، فرمانی را برای برنامه ریزی مقامات برای شرکت در تظاهرات عمومی صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus the ius honorarium, developed by the praetor's edict, played a vital part in the development of Roman Law.
[ترجمه گوگل]بنابراین، ius honorarium که توسط فرمان پریتور ایجاد شد، نقشی حیاتی در توسعه حقوق روم ایفا کرد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، حقوق ملل که توسط فرمان پرایتور پرورش یافت، نقشی حیاتی در توسعه حقوق روم ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There, I predict that any such legislative edict would be tossed out on its ear.
[ترجمه گوگل]در آنجا، من پیش‌بینی می‌کنم که هر حکم قانونی از این دست در گوش آن انداخته شود
[ترجمه ترگمان]در آنجا، من پیش بینی می کنم که چنین فرمانی قانونی در گوش آن پخش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرمان قانون (اسم)
act, edict

حکم (اسم)
brief, attachment, dictum, statement, edict, canon, precept, sentence, rule, decree, verdict, mandate, commission, pardon, fiat, arbiter, ruling, warrant, ordonnance, statute, commandment, finding, doom, writ, ordinance, rescript

فرمان (اسم)
order, bill, word, edict, precept, instruction, command, decree, mandate, commission, errand, institute, sanction, ordonnance, charter, steering wheel, commandment, ordinance, handlebar, rescript

قانون (اسم)
edict, rule, regulation, code, law, legislation, statute

تخصصی

[حقوق] فرمان، حکم، امریه

انگلیسی به انگلیسی

• decree, command, order
an edict is a command given by someone in authority; a formal word.

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک prefix داریم به اسم e -
📌 این پیشوند، معادل "out of" و "from" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این پیشوند را در خود داشته باشند، به "out of" یا "from" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Erudite: someone who has acquired knowledge “from” extensive reading and studying
🔘 Ineluctable: a situation that cannot be avoided “from” any effort
🔘 Evocation: the creation of an image or impression “from” words, pictures, or music
🔘 Enormity: great evil or immorality “from” a specific act, not physical size
🔘 Egress: the act of exiting “from” a space
🔘 Elocution: skillful speaking “out of” artistic expression
🔘 Edict: an official order issued “from” a government or authority
🔘 Enervate: to drain someone “out of” energy, leaving them weak
🔘 Egregious: standing out “from” others due to shocking magnitude or offensiveness
🔘 Emolument: payment received “from” work or services rendered
🔘 Emissary: one sent “from” a leader to represent them
🔘 Elicit: to draw a response “out of” someone through questioning
🔘 Eloquent: expressing oneself “out of” beauty and clarity
🔘 Emigrate: to move “from” one’s home country to settle elsewhere
🔘 Enunciate: to speak clearly, pronouncing words “out of” necessity
🔘 Eradicate: to remove completely, tearing something “out of” existence
🔘 Eliminate: to remove completely “from” a system
🔘 Evasive: avoiding direct answers “out of” intention to avoid confrontation
🔘 Amend: to correct or improve something “out of” a desire to make it better
🔘 Elite: the top members “from” a group, selected for their high status or ability
🔘 Eminent: highly respected “from” achievements or fame
🔘 Elated: feeling extreme happiness “out of” joy or excitement
🔘 Erode: to wear something away “from” external forces
🔘 Supererogatory: efforts made “out of” exceeding basic requirements
🔘 Emerge: to come into view “from” a hidden place
🔘 Eligible: qualifying “from” a set of criteria to join a group
🔘 Evaluate: to assess the value “from” careful analysis
🔘 Erupt: to burst “out of” the earth violently or unexpectedly
🔘 Event: something that happens “from” a cause or sequence of actions
🔘 Evacuate: to leave “out of” urgency due to an emergency
🔘 Emergency: an urgent situation requiring immediate action “from” those involved
🔘 Edit: to make corrections or improvements “out of” review
🔘 Enormous: something of massive size, standing “out of” proportion
🔘 Emotional: a response “from” deep feelings, like happiness or sadness
🔘 Educate: to instruct or inform “out of” knowledge
🔘 Eject: to force something or someone “out of” a space
🔘 Enervated: feeling weak “from” lack of energy

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: An official order or proclamation 📜
🔍 مترادف: Decree
✅ مثال: The king issued an edict banning the use of plastic bags
فرمان. حکم. دستور
مثال:
So they issued an edict, that prevent women from being priests, pastors, in the church.
بنابراین آنها یک حکم و دستور صادر کردند که ممانعت می کند زنها در کلیسا کشیش و روحانی بشوند.
منشور
( مذهب ) فتوا

بپرس