donate

/doʊˈneɪt//dəʊˈneɪt/

معنی: بخشیدن، هدیه دادن، اهداء کردن، هبه کردن
معانی دیگر: بخشیدن (به ویژه در امور خیریه و عام المنفعه)، دادن، اهدا کردن، پیشکش کردن، ارمغانیدن، به ارمغان دادن، واگذار کردن

جمله های نمونه

1. donate or else a tyrant will take it by force
بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.

2. to donate money
پول اهدا کردن

3. we need more people to donate blood
برای اهدای خون به افراد بیشتری نیاز داریم.

4. They used to donate large sum of money to the Red Cross every year.
[ترجمه گنج جو] هر ساله مبالغی هنگفت به صلیب سرخ اختصاص می دهند.
|
[ترجمه Abbas akbari] سابقاً ( قبلا ) آنها مبالغ زیادی را به صلیب سرخ اهدا می کردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها هر سال مبلغ زیادی را به صلیب سرخ اهدا می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای اهدای مبلغ هنگفتی پول به صلیب سرخ در هر سال استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We donate to the school endowment fund every year.
[ترجمه گوگل]ما هر سال به صندوق وقف مدرسه کمک می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هر ساله به صندوق وقف مدرسه کمک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are happy to donate to bona fide charitable causes.
[ترجمه گوگل]ما خوشحالیم که به اهداف خیریه با حسن نیت کمک می کنیم
[ترجمه ترگمان] ما خوشحالیم که به یه موسسه خیریه اهدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The appeal for people to donate blood was very successful.
[ترجمه reza-amiri] درخواست ازمردم برای اهدای خون، بسیارموفقیت آمیز بود
|
[ترجمه گوگل]درخواست مردم برای اهدای خون بسیار موفق بود
[ترجمه ترگمان]درخواست مردم برای اهدای خون بسیار موفقیت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was agreed that the Village Association should donate £100 towards the expenses.
[ترجمه گوگل]قرار شد که انجمن روستا 100 پوند به هزینه ها کمک کند
[ترجمه ترگمان]توافق شد که انجمن دهکده ۱۰۰ پوند به این هزینه ها اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She asked them to donate a collection of drawings, watercolours and sketches as well as etchings, lino prints and engravings on metal.
[ترجمه گوگل]او از آنها خواست مجموعه‌ای از نقاشی‌ها، آبرنگ‌ها و طرح‌ها و همچنین حکاکی‌ها، چاپ‌های لینو و حکاکی‌های روی فلز را اهدا کنند
[ترجمه ترگمان]از آن ها خواست که مجموعه ای از نقاشی ها، watercolours و طرح ها و همچنین etchings، prints چاپ و حکاکی روی فلز را اهدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You may prefer to donate money, which will only be used to buy goods for use in the orphanages.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترجیح دهید پول اهدا کنید، که فقط برای خرید کالا برای استفاده در پرورشگاه ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است ترجیح بدهید به پول کمک کنید، که تنها برای خرید کالا مورد استفاده در پرورشگاه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Until leasing prospects improve, property owners should donate the space to nonprofit groups and cultural institutions.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که چشم انداز اجاره بهتر نشود، صاحبان املاک باید این فضا را به گروه های غیرانتفاعی و موسسات فرهنگی اهدا کنند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که اجاره چشم انداز بهبود یابد، صاحبان ملک باید فضا را به گروه های غیرانتفاعی و موسسات فرهنگی اهدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Any spare cash he preferred to donate to more worthy causes.
[ترجمه گوگل]او ترجیح می داد هر پول نقد اضافی را به اهداف ارزشمندتر اهدا کند
[ترجمه ترگمان]هر پول اضافی که بخواهد به دلایل بیشتری اهدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Companies that donate books or equipment to schools that collect their tokens are not being entirely altruistic - after all, you have to buy the products to get the tokens.
[ترجمه گوگل]شرکت‌هایی که کتاب‌ها یا تجهیزاتی را به مدارسی که توکن‌هایشان را جمع‌آوری می‌کنند اهدا می‌کنند، کاملاً نوع‌دوست نیستند - به هر حال، برای دریافت توکن‌ها باید محصولات را خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی که کتاب یا تجهیزات خود را به مدارسی اهدا می کنند که tokens را جمع آوری می کنند به طور کامل نوع دوستانه نیستند - پس از همه اینها شما باید محصولات را خریداری کنید تا نشانه ها را دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Toy Drive on Dec. 19; donate a new toy and ski for only $
[ترجمه گوگل]Toy Drive در 19 دسامبر; یک اسباب بازی جدید اهدا کنید و فقط با دلار اسکی کنید
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۹ دسامبر، اسباب بازی در حال ساخت یک اسباب بازی جدید و پیست اسکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخشیدن (فعل)
give, vouchsafe, present, absolve, forgive, donate, remit, give away, assoil, portion, dispense, grant, privilege, pardon, gift, spare, bestow, betake, condone, endue, indue

هدیه دادن (فعل)
donate, gift

اهداء کردن (فعل)
present, donate

هبه کردن (فعل)
donate

تخصصی

[حقوق] هبه کردن، بخشیدن

انگلیسی به انگلیسی

• give, contribute
if you donate something to a charity or other organization, you give it to them.

پیشنهاد کاربران

1. to give something, especially money, to a person or an organization in order to help them ⇒ donor
donate something to somebody/something
Last year he donated $1, 000 to cancer research.

...
[مشاهده متن کامل]

2. to allow some blood or a body organ to be removed from your body so that it can be used in a hospital to help someone who is ill or injured ⇒ donor:
people who volunteer to donate blood

1. اهدا کردن. دادن 2. ( حقوقی ) هبه کردن
مثال:
The philanthropist donated a great deal of money to the university as well as to several charities.
. یک انسان نوع دوست و نیکوکار مقدار زیادی پول به دانشگاه و همچنین چندین موسسه های خیریه اهدا کرد.
در علم شبکه، سیستم عامل لینوکس به معنی حمایت و انتقال کد منبع است.
دَهِش -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "dahišn"
دَشت، داشت ( داشتن! ) ، داشن ( دَشن، دَهِش به مانند: پاداشن! ) -
( ( آن را با واژه "دَهشَت" یکسان ندانید: شگفتی، تعجب، سرگشتگی، بُهت، گیجی -
...
[مشاهده متن کامل]

وحشت، ترس، بیم، هراس -
اضطراب، نگرانی، دلواپسی، دلهره، دلشوره ) )
واژه انگلیسی "donate، donation" از واژه دشت ( دَهِش ) وام گرفته شده است!
در اوستا: دُویشت ( dōišt )
به مانند: دَئیِ دُویشت ( daiedōišt ) >>> دَهِش دادن!
( ( آن را با واژه اوستایی دیگر یکسان ندانید!
دَئوشتَرَ ( daoštara ) : مشرق، خاور، باختر ) )
معنی: دَخش، دستلاف ( دست فال ) ، داشَن ( داشاد! ) ، سر چراغی ( چراغ اول ) -
ارزانی داشتن، چشم روشنی، هدیه، پیشکش، ارمغان، رَهاوَرد، نورَهان، نوژین، شَنگ ( شهناز! ) ، آدا! -
دَهِش ( دَهِشن ) ، دسترنج ( مُزد ) ، پاداش ( پاداشَن ) ، شادمانه ( شادیانه ) ، نیکویی ( نِکویی ) ، سپاسه!
( ( یادآوری از واژه نوروز:
نام 25 روز اوستایی:
اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا ) : راستی و درستی، صداقت و درستکاری، دَهِش و بخشندگی، توانگری و دارایی -
ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) ، سرمایه، ثروت و دارایی ) )
آفرینش ( آفریدگار، آفریده )
به مانند بُندَهِشن: آغاز آفرینش!
بُندَهِش ( بندَهِشن ) ، فرگرد ( فصل ) 1، بند35:
u - š nazdist�dahišn�xwadīh dād nēk - rawišnīh, ān mēnōg ī - š tan ī xwēš pad - iš weh be kard, ka - š dām - dahišnīh menīd; čē - š az dām - dahišnīh xwadāyīh būd
معنی: نخستین آفرینشی را [که] خودی بخشید نیک روشی [بود]، آن مینو که چون آفرینش را اندیشید، بدان تنِ خویش را نیکو بکرد؛ زیرا، او را خدایی از آفرینش ( آفریدگار ) بود
بخشش ( پیشکش ) :
فرگرد ( فصل ) 4، بخش 52 زند بهمن یَسن:
ud pādāšn dādīhā nē dahēnd ud�dahišn�ud ahlaw - dād nē dahēnd, ān - iz dahēnd abāz abaxšāyēnd
معنی: و پاداش به داد ( به حق ) ندهند و دَهِش ( بخشش، عطا ) و اَهلَوداد ( صدقه ) ندهند، نیز آنچه را دهند، پشیمان شوند
( ( اَبَخش ( abaxš ) : پشیمان! ) )
دسترنج ( مُزد )
بخشی از فرگرد ( فصل ) 4، بخش 22 زند بهمن یَسن:
u - šān dahišn pad kār kam
معنی: دسترنج ( مُزد ) ایشان در برابر کار کم است

منابع• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa • https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
این کلمه بیشتر در مورد اهدا کردن خون و اعضا و کمک مالی به مردم فقیر به کار میرود . بخشش. اهدا .
Give something to somebody without getting money from them
/Gift
انفاق
If you give someone or somw thing to the one place or one human
donate:اهدا کردن
نشانگر بودن
کمک کردن، اهدا کردن
⁦✔️⁩اهدا کردن،
هدیه دادن
Thomas Gravesen 👉donates👈 Hydro appearance fee to Celtic FC Foundation
. . .
Celtic FC Foundation are absolutely delighted to announce that former Celt, Thomas Gravesen, 👉has donated👈 his appearance fee following his Open Goal Live performance at the Hydro last night
...
[مشاهده متن کامل]

به معنی حمایت مالی میشه یا اهدا کردن
یوتبر ها از این واژه هنگامی که در لایو استریم ها حمایت میشن استفاده میکنند . میگن فلانی فلان قدر donate کرد .
ارزش دادن
هبه کردن
گاها به معنی اختصاص دادن هم به کار میره:
I can donate my time at a charity organization
من میتونم وقتمو به یه سازمان خیریه اختصاص بدم
بخشیدن
اهدا کردن

بخشیدن
اهدا کردن - هدیه دادن
Donate some money to charity
اهدأ کردن بخشیدن هدیه دادن پیشکش ردن
donate:هدیه دادن، اهدا کردن
detonate:منفجر کردن، منفجر شدن
بخشیدن، اهدا کردن، پیشکش کردن
اهدا کردن - بخشیدن
هدیه دادن، اهدا کردن، بخشیدن. . . به دیگران: )
اهدا کردن. بخشیدن چیزی
اهدا کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس