1. gradually he sank in the mire of depravity and sin
به تدریج در منجلاب کژراهی و گناه غرق شد.
2. It is a mark of depravity to make a mock of good advice and kind rebuke.
[ترجمه مریم سالک زمانی] به سخره گرفتن اندرزهای مشفقانه و سرزنش های ملایم نشان از کژفهمی دارد.|
[ترجمه Abbas akbari] خندیدن به ( مسخره کردن ) پند های خوب ( سودمند ) و ملامت های مشفقانه ( حاکی از لطف ) نشانه ی انحراف اخلاقی ( شرارت ) است.|
[ترجمه گوگل]تمسخر پند و اندرز نیکو و سرزنش محبت آمیز نشانه فسق است[ترجمه ترگمان]این نشانه فساد است که نصیحت خوبی به او بزند و توبیخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The play attacks the corruption and depravity of the nobility as well as unjust laws and edicts.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه به فساد و تباهی اشراف و نیز قوانین و احکام ناعادلانه حمله می کند
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه به فساد و فساد اشراف و قوانین و قوانین غیرمنصفانه دست می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه به فساد و فساد اشراف و قوانین و قوانین غیرمنصفانه دست می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He felt the pinch of depravity.
[ترجمه گوگل]او ذره ای از تباهی را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]احساس تباهی و تباهی را احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس تباهی و تباهی را احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. To the disappointment of hardened punters, depravity was lacking . No gambling, as such, was allowed.
[ترجمه گوگل]برای ناامیدی بازیکنان سرسخت، فسق وجود نداشت هیچ قمار، به این ترتیب، مجاز نبود
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم شرط می بندم که شرط می بندم هیچ قمار و قمار در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرط می بندم شرط می بندم که شرط می بندم هیچ قمار و قمار در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The implication of total depravity is: Christ totally saves and transforms us, not just part of us.
[ترجمه گوگل]مفهوم تباهی کامل این است: مسیح کاملاً ما را نجات می دهد و متحول می کند، نه فقط بخشی از ما
[ترجمه ترگمان]مفهوم فساد کلی عبارت است از: مسیح کاملا ما را نجات داده و به ما تبدیل می کند، نه فقط بخشی از ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مفهوم فساد کلی عبارت است از: مسیح کاملا ما را نجات داده و به ما تبدیل می کند، نه فقط بخشی از ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Experiencing life does not mean depravity and indulgence.
[ترجمه گوگل]تجربه زندگی به معنای رذالت و تفریط نیست
[ترجمه ترگمان]زندگی Experiencing یعنی فساد و اغماض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی Experiencing یعنی فساد و اغماض نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It'seemed to reveal to her an undreamed depravity in her nature.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که برای او یک تباهی غیرمنتظره در طبیعت او آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در طبیعتش یک نوع فساد ناشناخته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در طبیعتش یک نوع فساد ناشناخته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Conduct or an action marked by depravity or brutality.
[ترجمه گوگل]رفتار یا عملی که با فسق یا بی رحمی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]رفتار یا رفتاری که با فساد و یا brutality مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رفتار یا رفتاری که با فساد و یا brutality مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Incapable of fathoming such depravity, the great Titan began to slip into a brooding depression.
[ترجمه گوگل]تیتان بزرگ که قادر به درک چنین تباهی نبود، شروع به لغزش در یک افسردگی بزرگ کرد
[ترجمه ترگمان]از این گونه فساد و فساد، تیتان بزرگ شروع به فرو رفتن در افسردگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از این گونه فساد و فساد، تیتان بزرگ شروع به فرو رفتن در افسردگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Long or frequent depravity is a kind of morbidity!
[ترجمه گوگل]رذالت طولانی یا مکرر نوعی بیماری است!
[ترجمه ترگمان]این فساد مکرر یا مکرر یک نوع مرض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فساد مکرر یا مکرر یک نوع مرض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Rejects the doctrine of total depravity of human nature .
[ترجمه گوگل]دکترین تباهی کامل طبیعت انسان را رد می کند
[ترجمه ترگمان]اصول کلی فساد طبیعت بشری را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اصول کلی فساد طبیعت بشری را رد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Every day there are in the world, every day someone in depravity sorrow.
[ترجمه گوگل]هر روز در جهان وجود دارد، هر روز یک نفر در غم خواری
[ترجمه ترگمان]هر روز در دنیا، هر روز یک نفر در غم و اندوه زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر روز در دنیا، هر روز یک نفر در غم و اندوه زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They not only portrayed middle-class life and its problems but attacked the corruption and depravity of the nobility.
[ترجمه گوگل]آنها نه تنها زندگی طبقه متوسط و مشکلات آن را به تصویر کشیدند، بلکه به فساد و تباهی اشراف نیز حمله کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نه تنها زندگی طبقه متوسط و مشکلات آن را به تصویر کشیدند، بلکه به فساد و فساد اشراف حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها نه تنها زندگی طبقه متوسط و مشکلات آن را به تصویر کشیدند، بلکه به فساد و فساد اشراف حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید