deliberation

/dəˌlɪbəˈreɪʃn̩//dɪˌlɪbəˈreɪʃn̩/

معنی: مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش
معانی دیگر: ژرف اندیشی، ژرفنگری، غور و بررسی، تعمق، ژرفروی، (بیشتر جمع) بحث و بررسی جوانب، کنکاش، تعمق و تبادل نظر، چاره جویی، فرصت

جمله های نمونه

1. such decisions require much deliberation
اینگونه تصمیمات نیاز به غور و بررسی فراوان دارد.

2. Take time for deliberation; hste spoils everything.
[ترجمه ساعی رضایی] زمان کافی برای تعمق و تفکر در نظر بگیرید، عجله همه چیز را خراب می کند
|
[ترجمه گوگل]برای مشورت وقت بگذارید؛ hste همه چیز را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]تامل کنید، همه چیز را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After long deliberation, they decided not to buy.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از تامل و تفکر زیاد تصمیم گرفتند که نخرند
|
[ترجمه گوگل]بعد از مدت ها مشورت تصمیم گرفتند که خرید نکنند
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت های طولانی تصمیم گرفتند بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After much deliberation, a decision was reached.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از بررسی زیاد به توافقی رسیدند
|
[ترجمه شان] پس از مشورت بسیار، تصمیمی اتخاذ شد.
|
[ترجمه گوگل]پس از کش و قوس زیاد تصمیمی گرفته شد
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت بسیار، تصمیمی گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After careful deliberation, it was agreed to abandon the project.
[ترجمه ساعی رضایی] بعد از بررسی دقیق موافقت شد که پروژه منتفی شود
|
[ترجمه گوگل]پس از بررسی دقیق، موافقت شد که این پروژه کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت دقیق، موافقت شد که پروژه را رها کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She spoke with force and deliberation.
[ترجمه ساعی رضایی] او با تحکم و تامل سخن می گفت
|
[ترجمه گوگل]او با قدرت و تامل صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با زور و تامل صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After much deliberation, she decided to accept their offer.
[ترجمه ساعی رضایی] پس از بررسی زیاد او تصمیم گرفت پیشنهادشان را قبول کند
|
[ترجمه گوگل]بعد از مشورت زیاد تصمیم گرفت پیشنهاد آنها را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]بعد از مشورت بسیار، تصمیم گرفت پیشنهاد آن ها را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After much deliberation, first prize was awarded to Derek Murray.
[ترجمه گوگل]پس از کش و قوس های فراوان، جایزه اول به درک موری تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]پس از مشورت های بسیار، جایزه اول به درک ماری اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With slow deliberation, he tore the letter into pieces.
[ترجمه گوگل]با تأمل آهسته نامه را تکه تکه کرد
[ترجمه ترگمان]با کمی تامل نامه را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What was the result of your deliberation?
[ترجمه غزال سرخ] نتیجه فکر و تأمل تو چی بود؟
|
[ترجمه گوگل]نتیجه مشورت شما چه بود؟
[ترجمه ترگمان]پس the چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After ten hours of deliberation, the jury returned a verdict of 'not guilty'.
[ترجمه گوگل]پس از ده ساعت مشورت، هیئت منصفه رای "بی گناه" را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه پس از ده ساعت مشورت حکم محکومیت خود را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She signed her name with great deliberation.
[ترجمه گوگل]او نام خود را با تامل بسیار امضا کرد
[ترجمه ترگمان]او نام او را با تامل بسیار امضا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They reached a verdict after hours of deliberation.
[ترجمه گوگل]آنها پس از ساعت ها بحث و بررسی به رأی رسیدند
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت مشورت به رای دادگاه رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Time and the most careful deliberation of the issues raised are available in the House of Lords.
[ترجمه گوگل]زمان و دقیق ترین بررسی مسائل مطرح شده در مجلس اعیان موجود است
[ترجمه ترگمان]زمان و the مسائل مطرح در مجلس اعیان در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After hours of deliberation the court failed to rule on the constitutionality of Mr Yeltsin's measures.
[ترجمه گوگل]پس از ساعت ها بحث و بررسی، دادگاه در مورد قانون اساسی بودن اقدامات آقای یلتسین تصمیم نگرفت
[ترجمه ترگمان]پس از ساعت ها تامل، دادگاه نتوانست در مورد قانونی بودن اقدامات آقای یلتسین، قانونی به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشورت (اسم)
counsel, advice, consultation, deliberation, advisement, rede

تامل (اسم)
indecision, deliberation, advisement, reflection, contemplation, hesitation

اندیشه (اسم)
deliberation, opinion, reflection, thought, anxiety, worry, idea, solicitude, notion, device, meditation, plan, reflexion, mentality

خیال (اسم)
illusion, fiction, impression, vision, apparition, deliberation, intention, guess, thought, design, fancy, idea, notion, imagination, phantom, ghost, mind, meditation, plan, whim, whim-wham, reverie, cogitation, hallucination, figment, dream, simulacrum, spectrum, fantom, speculation, phantasma, wraith

غور (اسم)
bottom, deliberation, contemplation, depth, diving, deep thinking, dive

شور (اسم)
deliberation, emotion, excitement, frenzy, passion, rapture, sensation, craze, phrensy

بررسی (اسم)
study, deliberation, discussion, survey, check, handling, scrutiny, checking

سنجش (اسم)
comparison, consideration, deliberation, evaluation, measurement

انگلیسی به انگلیسی

• careful consideration; discussion, formal consultation
deliberation is careful consideration of a subject.
if you do something with deliberation, you do it slowly and carefully.
deliberations are formal discussions; a formal use.

پیشنهاد کاربران

This term refers to the act of carefully considering or thinking about something before making a decision or taking action.
ملاحظه و بررسی دقیق یا تفکر در مورد چیزی قبل از تصمیم گیری یا اقدام
مداقّه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
After much deliberation, I have decided to pursue a career change.
When discussing important matters, someone might say, “Let’s take some time for deliberation before making a final decision. ”
A judge might explain, “Deliberation is a crucial part of the legal process as it ensures a fair and thoughtful verdict. ”

مداقه، دقت نظر، باریک بینی، موشکافی، تدقیق، توجه، ملاحظه، بررسی دقیق
بررسی دقیق وطولانی ( بررسی و تامل )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deliberate
اسم ( noun ) : deliberation
صفت ( adjective ) : deliberate
قید ( adverb ) : deliberately
❗️نکته: لطفاً تلفظ کلمات deliberate ( فعل ) و deliberate ( صفت ) را در دیکشنری چک کنید. یک تفاوت خیلی ریزی در تلفظ این دو هست. . .
...
[مشاهده متن کامل]

سنجش
سبک. سنگین کردن
تامل، صبر، درنگ، مکث و تفکر
مشاوره، مشورت
باریک بینی
ژرف نگری
مداقه
تامل و تعمق کردن
Consideration
به شور گذاشتن، شور، شورا، بررسی
چاره اندیشی ، رایزنی ، گفتگوی رایزنانه
هم فکری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس