معنی: خواندن، رجز خوانی کردن، دکلمه کردن، با حرارت علیه کسی صحبت کردنمعانی دیگر: (از حفظ و با صدای قرا) خواندن، خوشخوانی کردن، (باحرارت واحساس زیاده از حد) قرائت کردن، سخنوری کردن
[ترجمه میثم نبی پور] رجزخوانی در مخالفت با افتخار از انسانیت به دور است
|
[ترجمه گوگل]اظهار تواضع در برابر غرور، نشانه فروتنی نیست [ترجمه ترگمان]این نشانه فروتنی نیست که با غرور و غرور مخالفت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He raised his right fist and declaimed: 'Liar and cheat!'.
[ترجمه گوگل]مشت راستش را بلند کرد و گفت: «دروغگو و فریبکار!» [ترجمه ترگمان]مشت راست خود را بلند کرد و چنین گفت: دروغ گو و فریب! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These lines make far more sense when declaimed than when simply read out.
[ترجمه گوگل]این سطرها در زمان اعتراف به مراتب بیشتر از زمانی که به سادگی خوانده می شوند معنا پیدا می کنند [ترجمه ترگمان]این خطوط حسی بسیار بیشتر از زمانی که به سادگی خوانده می شوند، ایجاد می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She declaimed against the evils of capitalism.
[ترجمه گوگل]او علیه شرارت سرمایه داری اعلام کرد [ترجمه ترگمان]او درباره مضرات سرمایه داری به بحث و جدل می پرداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A preacher stood declaiming in the town centre.
[ترجمه گوگل]یک واعظ در مرکز شهر ایستاده بود [ترجمه ترگمان]در مرکز شهر یک واعظ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mark Antony declaimed over the body of Caesar.
[ترجمه گوگل]مارک آنتونی روی جسد سزار دکلمه کرد [ترجمه ترگمان]مارکوس آنتونیوس بر پیکر قیصر declaimed [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He declaimed against the evils of alcohol.
[ترجمه گوگل]او علیه شرارت های الکل اعلام کرد [ترجمه ترگمان]او از the الکل با او حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She was declaiming against the waste of the taxpayers' money.
[ترجمه گوگل]او علیه هدر دادن پول مالیات دهندگان ادعا می کرد [ترجمه ترگمان]او به هدر دادن پول مالیات دهندگان مخالف بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She wrote a book declaiming against our corrupt society.
[ترجمه گوگل]او کتابی نوشت که علیه جامعه فاسد ما تهمت زد [ترجمه ترگمان] یه کتاب برای جامعه فاسد ما نوشته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She declaimed the famous opening speech of the play.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی افتتاحیه معروف نمایشنامه را رد کرد [ترجمه ترگمان]سخنرانی مشهور نمایش نمایش را به یاد آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The senator declaimed against higher taxes.
[ترجمه گوگل]سناتور نسبت به مالیات های بیشتر اعتراض کرد [ترجمه ترگمان]سناتور از مالیات های بالاتری حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Brutus declaimed from the steps of the Roman senate building.
[ترجمه گوگل]بروتوس از روی پلههای ساختمان سنای روم اظهار نظر کرد [ترجمه ترگمان]بروتوس از پله های ساختمان سنای روم به راه افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He used to declaim French verse to us.
[ترجمه گوگل]او برای ما شعر فرانسوی را اعلام می کرد [ترجمه ترگمان]عادت داشت که شعر فرانسه را به ما بگوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She declaimed against the high rents in slums.
[ترجمه گوگل]او در برابر اجاره بهای بالا در محله های فقیر نشین اظهار نظر کرد [ترجمه ترگمان]در محلات فقیر نشین با شور و هیجان می گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The senator declaimed against the opposition.
[ترجمه گوگل]سناتور علیه اپوزیسیون اعتراض کرد [ترجمه ترگمان]سناتور از اپوزیسیون شروع به بحث کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم clam/claim 📌 این ریشه، معادل "call out" و "shout" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "call out" یا "shout" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 exclaim: to ‘call out’ or ‘shout’ suddenly 🔘 proclaim: to ‘call out’ something officially or publicly 🔘 reclaim: to ‘call out’ for something to be returned or restored 🔘 acclaim: to ‘shout’ praise or approval 🔘 declaim: to ‘call out’ in a formal or dramatic manner 🔘 disclaim: to ‘call out’ that one denies responsibility 🔘 clamor: a loud ‘shout’ or ‘call out’ by a crowd 🔘 exclamation: the act of ‘calling out’ in surprise or emotion 🔘 proclamation: an official ‘call out’ or announcement 🔘 reclamation: the act of ‘calling out’ to recover lost property 🔘 acclamation: loud ‘shouting’ of approval or applause 🔘 declaration: a formal ‘call out’ of a statement or intent
( چیزی را ) فریاد زدن
نَقّالی کردن ، با شور و حرارتی زیاد حرف زدن یا قرائت کردن متنی