declaim

/dɪˈkleɪm//dɪˈkleɪm/

معنی: خواندن، رجز خوانی کردن، دکلمه کردن، با حرارت علیه کسی صحبت کردن
معانی دیگر: (از حفظ و با صدای قرا) خواندن، خوشخوانی کردن، (باحرارت واحساس زیاده از حد) قرائت کردن، سخنوری کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: declaims, declaiming, declaimed
(1) تعریف: to speak in a formal manner; deliver a speech.
مشابه: discourse, speak, talk

(2) تعریف: to denounce emphatically or dramatically in speech (usu. fol. by "against").
مشابه: rail, rant

- He declaimed against the income tax laws.
[ترجمه گوگل] او خلاف قوانین مالیات بر درآمد را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان] او درباره قوانین مالیاتی بر درآمد بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to speak or write for rhetorical impact, without logic or sincerity.
مشابه: cant
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: declaimer (n.)
• : تعریف: to deliver (a speech or the like) in a high-flown manner.
مشابه: spout

جمله های نمونه

1. It is not a sign of humility to declaim against pride.
[ترجمه فریبا دیبافر] رجزخوانی بر علیه غرور نشانه ی فروتنی نیست
|
[ترجمه میثم نبی پور] رجزخوانی در مخالفت با افتخار از انسانیت به دور است
|
[ترجمه گوگل]اظهار تواضع در برابر غرور، نشانه فروتنی نیست
[ترجمه ترگمان]این نشانه فروتنی نیست که با غرور و غرور مخالفت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He raised his right fist and declaimed: 'Liar and cheat!'.
[ترجمه گوگل]مشت راستش را بلند کرد و گفت: «دروغگو و فریبکار!»
[ترجمه ترگمان]مشت راست خود را بلند کرد و چنین گفت: دروغ گو و فریب!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These lines make far more sense when declaimed than when simply read out.
[ترجمه گوگل]این سطرها در زمان اعتراف به مراتب بیشتر از زمانی که به سادگی خوانده می شوند معنا پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]این خطوط حسی بسیار بیشتر از زمانی که به سادگی خوانده می شوند، ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She declaimed against the evils of capitalism.
[ترجمه گوگل]او علیه شرارت سرمایه داری اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او درباره مضرات سرمایه داری به بحث و جدل می پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A preacher stood declaiming in the town centre.
[ترجمه گوگل]یک واعظ در مرکز شهر ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]در مرکز شهر یک واعظ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mark Antony declaimed over the body of Caesar.
[ترجمه گوگل]مارک آنتونی روی جسد سزار دکلمه کرد
[ترجمه ترگمان]مارکوس آنتونیوس بر پیکر قیصر declaimed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He declaimed against the evils of alcohol.
[ترجمه گوگل]او علیه شرارت های الکل اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]او از the الکل با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was declaiming against the waste of the taxpayers' money.
[ترجمه گوگل]او علیه هدر دادن پول مالیات دهندگان ادعا می کرد
[ترجمه ترگمان]او به هدر دادن پول مالیات دهندگان مخالف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She wrote a book declaiming against our corrupt society.
[ترجمه گوگل]او کتابی نوشت که علیه جامعه فاسد ما تهمت زد
[ترجمه ترگمان] یه کتاب برای جامعه فاسد ما نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She declaimed the famous opening speech of the play.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی افتتاحیه معروف نمایشنامه را رد کرد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی مشهور نمایش نمایش را به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The senator declaimed against higher taxes.
[ترجمه گوگل]سناتور نسبت به مالیات های بیشتر اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور از مالیات های بالاتری حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Brutus declaimed from the steps of the Roman senate building.
[ترجمه گوگل]بروتوس از روی پله‌های ساختمان سنای روم اظهار نظر کرد
[ترجمه ترگمان]بروتوس از پله های ساختمان سنای روم به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He used to declaim French verse to us.
[ترجمه گوگل]او برای ما شعر فرانسوی را اعلام می کرد
[ترجمه ترگمان]عادت داشت که شعر فرانسه را به ما بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She declaimed against the high rents in slums.
[ترجمه گوگل]او در برابر اجاره بهای بالا در محله های فقیر نشین اظهار نظر کرد
[ترجمه ترگمان]در محلات فقیر نشین با شور و هیجان می گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The senator declaimed against the opposition.
[ترجمه گوگل]سناتور علیه اپوزیسیون اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]سناتور از اپوزیسیون شروع به بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواندن (فعل)
learn, study, call, invite, sing, name, weigh, read, intone, declaim, orate

رجز خوانی کردن (فعل)
declaim

دکلمه کردن (فعل)
declaim

با حرارت علیه کسی صحبت کردن (فعل)
declaim

انگلیسی به انگلیسی

• speak rhetorically, harangue; recite, make a formal speech
if you declaim, you speak dramatically, as if you were acting in a theatre.

پیشنهاد کاربران

( چیزی را ) فریاد زدن
نَقّالی کردن ، با شور و حرارتی زیاد حرف زدن یا قرائت کردن متنی
declaim ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: دکلمه کردن
تعریف: اجرای دکلمه
بلند و با حرارت صحبت کردن
سخنرانی کردن
رسمی و با شور و حرارت گفتن

بپرس