culminate

/ˈkəlməˌnet//ˈkʌlmɪneɪt/

معنی: به اوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاع رسیدن، بحد اعلی رسیدن
معانی دیگر: به اوج (اوگ) رسیدن یا رساندن، به کمال رسیدن یا رساندن، به فرازینگاه رسیدن، انجامیدن، منجر شدن به

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: culminates, culminating, culminated
• : تعریف: to arrive at a climax or conclusion (usu. fol. by "in").
مشابه: climax, end, peak, result

- The celebration will culminate in fireworks.
[ترجمه موسی] این جشن با آتش بازی به اوج خود خواهد رسید.
|
[ترجمه سینا] آیا زمانی بکار میرود که موضوعی به پیامد ناخوشایند ختم شود ؟
|
[ترجمه رابرت] این جشن به آتیش بازی منجر میشه/خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل] جشن با آتش بازی به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان] جشن در آتش بازی به اوج خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The long negotiations finally culminated in a treaty.
[ترجمه موسی] مذاکرات طولانی در نهایت به یک معاهده انجامید ( ختم شد ) .
|
[ترجمه رابرت] این مذاکرات طولانی در نهایت به یک معاهده منجر شد.
|
[ترجمه گوگل] مذاکرات طولانی در نهایت به یک معاهده ختم شد
[ترجمه ترگمان] مذاکرات طولانی سرانجام در یک پیمان به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The political demonstration culminated in mass arrests.
[ترجمه رابرت] تظاهرات سیاسی به دستگیری های زیادی منجر شد.
|
[ترجمه گوگل] تظاهرات سیاسی با دستگیری های دسته جمعی به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان] تظاهرات سیاسی در دستگیری های جمعی به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to bring to a climax or conclusion.
مشابه: cap, climax, complement, crown

- The commencement ceremony was a grand occasion, and a speech by the governor culminated the event.
[ترجمه موسی] مراسم جشن فارغ تحصیلی یک مناسبت باشکوه بود ، و سخنرانی فرماندار منجر به این رویداد شد.
|
[ترجمه گوگل] مراسم آغاز به کار مراسم باشکوهی بود و سخنرانی استاندار این مراسم را به اوج رساند
[ترجمه ترگمان] مراسم جشن یک مناسبت بزرگ برگزار شد و یک سخنرانی با حاکم بر آن پیشامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Their summer tour will culminate at a spectacular concert in London.
[ترجمه موسی] تور تابستانی آنها در یک کنسرت دیدنی و جذاب در لندن به اوج خود خواهد رسید.
|
[ترجمه ملاغلامعلی] تور تابستانی آنها بع یک کنسرت دیدنی و جذاب در لندن ختم شد.
|
[ترجمه گوگل]تور تابستانی آنها در یک کنسرت دیدنی در لندن به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]سفر تابستانی آن ها به یک کنسرت تماشایی در لندن منجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This pattern, on eschewing economic matters, was to culminate in the formation of the Nordic Council in 195
[ترجمه گوگل]این الگو، برای اجتناب از مسائل اقتصادی، با تشکیل شورای نوردیک در سال 195 به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]این الگو، که از مسائل اقتصادی اجتناب می کرد، در تشکیل شورای شمال اروپا در سال ۱۹۵ به اوج رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arms races sometimes culminate in extinction, and then a new arms race may begin back at square one.
[ترجمه گوگل]مسابقات تسلیحاتی گاهی اوقات با انقراض به اوج خود می رسد و سپس یک مسابقه تسلیحاتی جدید ممکن است در میدان اول شروع شود
[ترجمه ترگمان]مسابقات سلاح گاه منجر به انقراض می شوند و سپس یک مسابقه تسلیحاتی جدید ممکن است به میدان اول برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It will culminate Wednesday, the first day that binding letters of intent may be signed.
[ترجمه گوگل]روز چهارشنبه، اولین روزی که ممکن است تعهدنامه های الزام آور امضا شود، به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]چهارشنبه، اولین روزی که نامه های اجباری قصد امضا شده، به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These would culminate in the sitting of a multiple choice paper.
[ترجمه گوگل]اینها در نشستن یک مقاله چند گزینه ای به اوج خود می رسند
[ترجمه ترگمان]این ها در نشستن یک مقاله انتخاب چندگانه به اوج خود می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The season will culminate at the end of March with the start of The China Cup 200yacht race from London to Shanghai.
[ترجمه گوگل]این فصل در پایان ماه مارس با شروع مسابقه قایق‌رانی جام چین 200 از لندن به شانگهای به اوج خود می‌رسد
[ترجمه ترگمان]این فصل در پایان مارس با شروع جام ۲۰۰ تایی جام چین از لندن به شانگهای به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. U. S. economic data this week will culminate with Friday's closely-watched nonfarm payrolls report.
[ترجمه گوگل]داده های اقتصادی ایالات متحده در این هفته با گزارش دقیق حقوق و دستمزد غیرکشاورزی در روز جمعه به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]u S داده های اقتصادی این هفته با گزارش دقیق nonfarm payrolls به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Equipment management is discussed as summer load culminate . It is important of backup generators for critical sites during power outage.
[ترجمه گوگل]مدیریت تجهیزات به عنوان اوج بار تابستانی مورد بحث قرار می گیرد این مهم است که ژنراتورهای پشتیبان برای سایت های مهم در هنگام قطع برق
[ترجمه ترگمان]مدیریت تجهیزات با رسیدن تابستان به بحث و بررسی قرار می گیرد این مساله از ژنراتورهای پشتیبان برای سایت های بحرانی در طول قطع برق استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These wraparound units culminate in an upswept rear edge, introducing a Saab design theme from the 9-5 range and classic 900 model.
[ترجمه گوگل]این واحدهای روکش در لبه عقبی متحرک به اوج می رسند و طرح زمینه ساب را از محدوده 9-5 و مدل کلاسیک 900 معرفی می کنند
[ترجمه ترگمان]این واحدهای wraparound در لبه عقب upswept به حد خود رسیدند و موضوع طراحی Saab را از محدوده ۹ - ۵ و مدل کلاسیک ۹۰۰ به وجود آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The assignments culminate a 15 - to 20 - page final paper of publishable quality in a peer - reviewed journal.
[ترجمه گوگل]تکالیف یک مقاله نهایی 15 تا 20 صفحه ای با کیفیت قابل انتشار در یک مجله با بررسی همتا به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]تکالیف، یک مقاله نهایی ۱۵ تا ۲۰ صفحه ای از کیفیت publishable در یک ژورنال مرور شده به همتا را به پایان رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This process culminate in the introduction of the single currency by the end of the century.
[ترجمه Javad Keyhan] این روند در نهایت منجر به معرفی ارز واحد در آخر قرن جاری شد
|
[ترجمه گوگل]این روند با معرفی ارز واحد تا پایان قرن به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند با معرفی واحد پول واحد تا پایان قرن به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The celebration of the centenary will culminate with a dinner.
[ترجمه گوگل]جشن صدمین سالگرد با یک شام به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]جشن صد سالگی با شام به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Biden said the country's term as chair will culminate in 20with a democratic summit in Ulaanbaatar.
[ترجمه گوگل]بایدن گفت که دوره ریاست این کشور در سال 20 با یک نشست دموکراتیک در اولان باتور به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]بایدن گفت که دوره این کشور در روز ۲۰ مارس با نشست دموکراتیک در Ulaanbaatar به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All his effort culminate in failure.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش او به شکست ختم می شود
[ترجمه ترگمان]تمام تلاشش در شکست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That could culminate with the England striker place among the substitutes against at St James'Park.
[ترجمه گوگل]این می تواند با قرار گرفتن مهاجم انگلیسی در بین بازیکنان تعویضی مقابل سنت جیمز پارک به اوج خود برسد
[ترجمه ترگمان]این می تواند با جایگاه مهاجم انگلیس در میان جایگزین ها در پارک سنت جیمز به اوج خود برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به اوج رسیدن (فعل)
culminate

بحد اکثر ارتفاع رسیدن (فعل)
culminate

بحد اعلی رسیدن (فعل)
culminate

تخصصی

[زمین شناسی] بهاوج رسیدن، بحد اکثر ارتفاعرسیدن، بحد اعلیرسیدن
[ریاضیات] به اوج رسیدن

انگلیسی به انگلیسی

• climax; end, conclude
if a situation culminates in an event, this event is the end result of the situation.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: To reach the highest point or final stage 🎯🏁
🔍 مترادف: Conclude
✅ مثال: The event will culminate in a grand fireworks display at midnight.
به سرانجام رسیدن
علاوه بر معانی پیشنهادی توسط کاربران عزیز، یکی از معانی که در اکثر دیکشنریٔها از جمله دیکشنری کالینز و دیکشنری زیر ذکر شده است و در راستای معانی پیشنهادی دوستان است، معنی و یا تعریفی است که در پایین می آید:
...
[مشاهده متن کامل]

Culminate /ˈkʌlmɪˌneɪt/ ( v ) meaning 1. ( intr, of a celestial body ) to cross the meridian or to reach it. ( New Oxford American Dictionary ) زمانی که یک جرم آسمانی به نصف النهار مبدأ می رسد یا از آن می گذرد.
Example: 👇
The star culminates at midnight on about the 30th of April.
ستاره در نیمه شبِ سی اُم آوریل به نصف النهار ( نقطهٔ اوج ) خود می رسد

culminate
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/culminate
۱. انجامیدن به. منتهی شدن به. منجر شدن به ۲. به اوج رسیدن ۳. به اوج رساندن. به کمال رساندن
مثال:
The celebration will culminate in fireworks.
جشن به یک آتش بازی منتهی خواهد شد. / جشن با یک اتش بازی به اوج خواهد رسید.
culminate ( v ) ( kʌlməˌneɪt ) =to end with a particular result, or at a particular point, e. g. Months of hard work culminated in success. culmination ( n )
culminate
✔️ به اوج رسیدن یا رساندن ( یک موضوع یا قضیه )
What is your business here?’: Iran equips navy with drones, missiles
. . .
Move comes after the US military said it may put armed guards on commercial ships sailing through the Strait of Hormuz
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
The contemplated move also would represent an extraordinary commitment in the Middle East by US forces as the Pentagon tries to focus on Russia and China
. .
The US did not even take the step during the so - called “Tanker War”, which ⭐culminated with⭐ the US Navy and Iran fighting a one - day naval battle in 1988 – the Navy’s largest since World War II

culminate ( verb ) = منجر شدن، انجامیدن، به نتیجه رسیدن، منتهی شدن، به اوج خود رسیدن، به جایی ختم شدن
Definition = اگر یک رویداد یا یک سری از اتفاقات در چیزی به اوج خود برسد ، با آن پایان می یابد ، تا زمانی که به این مرحله برسد/به عنوان یک نتیجه یا نتیجه نهایی یک روند/ ( در نجوم ) برای قرار گرفتن یک جرم سماوی در بالاترین نقطه ، رسیدن به بیشترین ارتفاع خود/برای رسیدن به قله به صورت فیزیکی ، بالاترین نقطه ، قله و غیره/برای رسیدن به اوج؛ برای رسیدن به نقطه تعیین کننده ( به ویژه به عنوان یک هدف یا یک نتیجه گیری ) /برای نهایی کردن ، به یک نتیجه رسیدن/
...
[مشاهده متن کامل]

culminate in/with something = منتهی شدن، به جایی ختم شدن
examples:
1 - My arguments with the boss got worse and worse, and finally culminated in my resignation.
بحث های من با رئیس بدتر و بدتر شد و در نهایت به استعفای من انجامید ( ختم شد ) .
2 - Their many years of research have finally culminated in a cure for the disease.
تحقیقات چندین ساله آنها سرانجام منجر به درمان این بیماری شد.
3 - Secret negotiations culminated in the historic peace accord.
مذاکرات محرمانه با توافقنامه صلح تاریخی به نتیجه خود رسید.
4 - The discovery culminated many years of research.
این اکتشاف سالها تحقیق را به نتیجه خود رساند.
مترادفها : draw to a close، conclude, terminate

شکوفا شدن
نهایتا ختم شدن به culminate in
نهایتا رسیدن به
come down to=
در نهایت به نقطه ی عطفی ختم شدن
خلاصه شدن در چیزی . .
Culminate in/with something:
( با چیزی ) به پایان رسیدن، به نقطه انتهایی خود رسیدن
به اوج رسیدن
به پایان رساندن/رسیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس