معنی: بین المللی، وابسته به همه جهانمعانی دیگر: جهانی، جهان شهری، (شخص - غیر محدود به سنت ها و عقاید محلی و ملی) جهان بین، گسترده اندیش، جهان میهن، جهان دیده، دنیا دیده، (گیاه و جانور - گسترده در بیشتر جهان) همه جا زی، هر جا زی
• (1)تعریف: of, drawn from, or common to all the world or all the peoples of the world. • متضاد: local • مشابه: metropolitan
- Our university is a cosmopolitan institution.
[ترجمه Nazanin] دانشگاه ما یک موسسه جهانی است
|
[ترجمه گوگل] دانشگاه ما یک موسسه جهانی است [ترجمه ترگمان] دانشگاه ما یک موسسه بین المللی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This cosmopolitan plant species grows in wetlands.
[ترجمه گوگل] این گونه گیاهی جهان وطنی در تالاب ها می روید [ترجمه ترگمان] این گونه گیاه بین المللی در زمین های مرطوب رشد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: not encumbered by local prejudices or customs; at ease in most areas and countries. • متضاد: provincial • مشابه: sophisticated
- a cosmopolitan traveler
[ترجمه محمد حسن اسایش] یک گردشگر جهانی، یک مسافر بین المللی، یک مسافرجهان گرد
|
[ترجمه گوگل] یک مسافر جهان وطن [ترجمه ترگمان] یک مسافر بین المللی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )مشتقات: cosmopolitanism (n.)
• : تعریف: one who is not bound by local prejudices and customs and is at ease in most areas and countries; cosmopolite.
جمله های نمونه
1. a cosmopolitan outlook
بینش جهانی
2. london is cosmopolitan
لندن یک شهر بین المللی است.
3. his tastes in food and clothing are very cosmopolitan
سلیقه ی او در غذا و لباس محدود به فرهنگ خاصی نیست.
4. The club has a cosmopolitan atmosphere.
[ترجمه گوگل]این باشگاه فضایی جهانی دارد [ترجمه ترگمان]این باشگاه فضایی بین المللی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. London has always been a cosmopolitan city.
[ترجمه محمد حسن اسایش] لندن همواره یک شهرباشهرت بین المللی بوده است ( لندن همواره یک شهرمعروف در دنیا بوده است
[ترجمه گوگل]لندن همیشه یک شهر جهانی بوده است [ترجمه ترگمان]لندن همیشه یک شهر بین المللی بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Jamaica is a very cosmopolitan island.
[ترجمه گوگل]جامائیکا یک جزیره بسیار جهانی است [ترجمه ترگمان]جاماییکا یک جزیره بسیار بین المللی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Brigitta has such a cosmopolitan outlook on life.
[ترجمه گوگل]بریگیتا چنین نگرش جهان وطنی به زندگی دارد [ترجمه ترگمان]بریجیتا یک دیدگاه جهانی در مورد زندگی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cosmopolitan chief Marcelle d'Argy Smith stormed out of the historic Oxford Union debating chamber after sitting through 90 minutes of bawdy horseplay.
[ترجمه گوگل]مارسل دآرگی اسمیت، رئیس جهان وطن، پس از 90 دقیقه گذراندن 90 دقیقه اسببازی بداخلاق، از اتاق تاریخی اتحادیه آکسفورد بیرون آمد [ترجمه ترگمان]chief د \/ Argy Smith اسمیت پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن به اتاق بحث کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Istanbul is a great cosmopolitan city, situated between East and West.
[ترجمه گوگل]استانبول یک شهر جهانی بزرگ است که بین شرق و غرب واقع شده است [ترجمه ترگمان]استانبول یک شهر بزرگ بین المللی است که بین شرق و غرب واقع شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the West armies were cosmopolitan and religious animosities relatively insignificant.
[ترجمه گوگل]در غرب ارتش ها جهان وطنی بودند و خصومت های مذهبی نسبتاً ناچیز [ترجمه ترگمان]در ارتش های غربی، خصومت های مذهبی و مذهبی نسبتا بی اهمیت بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The cosmopolitan city of Cagliari is only 25 miles away.
[ترجمه گوگل]شهر جهانی کالیاری تنها 25 مایل با شما فاصله دارد [ترجمه ترگمان]شهر بین المللی کالیاری تنها ۲۵ مایل از این شهر فاصله دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She 's a real cosmopolitan.
[ترجمه گوگل]او یک جهان وطن واقعی است [ترجمه ترگمان]او یک کشور بین المللی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Acapulco is a cosmopolitan city with a nightlife that puts Rio to shame.
[ترجمه گوگل]آکاپولکو یک شهر جهانی با تفریحات شبانه است که ریو را شرمنده می کند [ترجمه ترگمان]آکاپولکو یک شهر بین المللی با زندگی شبانه است که ریو را خجالت زده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They lend the place a certain cosmopolitan tone.
[ترجمه گوگل]آنها لحن جهانی خاصی به این مکان می دهند [ترجمه ترگمان] اونا مکان خاصی رو بهم میدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بین المللی (صفت)
cosmopolitan, international
وابسته به همه جهان (صفت)
cosmopolitan
تخصصی
[عمران و معماری] شهری [زمین شناسی] همجازی، هرجازی به یک نوع موجود زنده یا یک گونه گویند که در کل جهان توزیع شده و در ایالتهای متنوع جغرافیایی و بوم شناسی وجود دارد. اسم: cosopolite هرجازی.
انگلیسی به انگلیسی
• monthly american magazine for women that is published in several languages and covers topics of general interest (health, fashion, beauty, entertainment, career, etc.) citizen of the world worldly; not limited to a specific location or country; not belonging to any one place cosmopolitan people or things have been influenced by many different countries and cultures.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Familiar with and at ease in many different cultures; worldly 🌍 🔍 مترادف: Global ✅ مثال: New York City is known for its cosmopolitan atmosphere and diverse population.
جهانستانی
شهروند جهانی؛ جهان میهن؛ جهان وطن؛ کازماپولیتن ( نوعی کوکتل ) ؛ بین المللی؛ دنیا دیده؛ گیاه یا حیوانی که در سرتاسر جهان یافت می شود ( همه جا زی ) ؛ شامل افراد از کشورهای بسیار متعدد
مثال؛ She has traveled to over 30 countries and is truly cosmopolitan. In a discussion about diverse cuisine, one might say, “I love how cosmopolitan this city is with its wide range of international restaurants. ” ... [مشاهده متن کامل]
A fashion enthusiast might describe a style as “cosmopolitan” if it combines influences from various cultures and trends.
۱. جهانی ۲. جهان شمول ۳. جهان وطن. جهان وطنی ۴. جهان دیده // وابسته به همه جهان، بین المللی مثال: Sydney is also a very cosmopolitan city. سیدنی همچنین یک شهر بسیار جهانی {و بین المللی} است.
including people from many different countries and cultures
دوستان توجه کنند که این کلمه معنای کلی تری نسبت به international داره! international =چندملیتی ( میتونه از دو یا دویست کشور باشه ) cosmopolitan =چند ملیتی ( ولی نه از تعداد کمی کشور )
Full of peaple lfrom different countries and cultures
چند ملیتی، چند فرهنگه adjective [more cosmopolitan; most cosmopolitan] 1 : showing an interest in different cultures, ideas, etc ◀️cosmopolitan [=worldly, sophisticated] writers ◀️ Greater cultural diversity has led to a more cosmopolitan attitude among the town's younger generations. ... [مشاهده متن کامل]
the cosmopolitan taste/sophistication of the store's◀️ customers 2 : having people from many different parts of the world It's one of the country's more cosmopolitan cities. ◀️the community's cosmopolitan atmosphere noun [count] : a person who has lived in and knows about many different parts of the world ◀️a young cosmopolitan ◀️ The United States has a lot of cosmopolitan cities like New york and los Angeles
۷۲ ملت
این کلمه بار معنایی منفی ندارد و به معنی فردی است که هیچ تعصبی به ملیت و دین و زبان خاصی ندارد.
( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )
جهان میهنی
She is very cosmopolitan in her likes and attitudes
چندملیتی چندفرهنگی جهان شهری به نقل از هزاره: جهان وطنی [شخص] جهان وطن جهانی
شهری که مردمانی از کشورهای مختلف در آن زندگی می کنند