• : تعریف: one who is second in command to the pilot of an airplane.
جمله های نمونه
1. "We'll have to ditch!" yelled the co-pilot.
[ترجمه Behnam] ما در حال خندیدن بودیم! "که کمک خلبان فریاد کشید
|
[ترجمه علی اکبر منصوری] "ما باید هواپیما را در آب فرود بیاریم"! کمک خلبان فریاد میکشید.
|
[ترجمه Yalda] کمک خلبان فریاد زد : ما باید بپیچیم!
|
[ترجمه گوگل]"باید ول کنیم!" کمک خلبان فریاد زد [ترجمه ترگمان]\" ما مجبوریم از اینجا فرار کنیم! کمک خلبان فریاد زد: \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The co-pilot was at the controls when the plane landed.
[ترجمه ASUNA] زمانی که هواپیما فرود آمد کمک خلبان در حال کنترل بود
|
[ترجمه Elina] هنگام فرود هواپیما کمک خلبان هوپیما را کنترل میکرد
|
[ترجمه Ms.Sharifi] زمانی که هواپیما داشت فرود میومد، کمک خلبان در حال کنترل اون بود.
|
[ترجمه Ali] زمانی که هواپیما فرود می امد، کمک خلبان در حال کنترل هواپیما بود
|
[ترجمه آراد] کمک خلبان هواپیما را کنترل می کرد وقتی که هواپیما فرود می آمد
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبان هنگام فرود هواپیما در کنترل بود [ترجمه ترگمان]خلبان در هنگام فرود هواپیما در حال کنترل بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My co-pilot suddenly grabbed the wheel.
[ترجمه HELEN] ما در حال خندیدن بودیم که کمک خلبان فریاد زد ما باید فرار کنیم
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبان من ناگهان چرخ را گرفت [ترجمه ترگمان]خلبان من ناگهان فرمان را گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The two injured Marines were the pilot and co-pilot of the Sea Knight.
[ترجمه گوگل]دو تفنگدار مجروح، خلبان و کمک خلبان شوالیه دریایی بودند [ترجمه ترگمان]دو تفنگدار دریایی مجروح، خلبان و خلبان شوالیه دریا بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Unfortunately, the London's pilot was fatally wounded, but his co-pilot managed to alight in a very rough sea.
[ترجمه گوگل]متأسفانه خلبان لندن به شدت مجروح شد، اما کمک خلبان او در دریای بسیار مواج فرود آمد [ترجمه ترگمان]متاسفانه خلبان لندن به ضرب گلوله کشته شد، اما خلبان او توانست در دریایی بسیار خشن به آتش کشیده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His co-pilot did not say a word.
[ترجمه asg.winx] کمک خلبان او یک کلمه هم نگفت.
|
[ترجمه محمد حسین کریمی] کمک خلبان او یک کلمه هم نگفت
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبانش حرفی نزد [ترجمه ترگمان]کمک خلبان او یک کلمه نگفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The co-pilot Jim had a scar on his chest from open heart surgery.
[ترجمه گوگل]جیم کمک خلبان بر روی سینه خود زخمی بر اثر جراحی قلب باز داشت [ترجمه ترگمان]هم کار خلبان یه زخم روی سینه اش از عمل قلب باز داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. McInerney swam over to the co-pilot and put a neck brace on him.
[ترجمه گوگل]مک اینرنی به سمت کمک خلبان شنا کرد و یک بند گردن روی او گذاشت [ترجمه ترگمان]McInerney به طرف کمک خلبان شنا کرد و گردنش را محکم گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After a routine descent the co-pilot reported the airfield in sight and the tower controller cleared the aircraft to final approach.
[ترجمه گوگل]پس از یک فرود معمولی، کمک خلبان فرودگاه را در معرض دید قرار داد و کنترل کننده برج هواپیما را به نزدیک شدن نهایی پاک کرد [ترجمه ترگمان]پس از یک فرود عادی، خلبان هواپیما را در دید گزارش داد و برج مراقبت پرواز هواپیما را تا رسیدن به آخرین رویکرد پاک سازی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Two men in blue came out of the plane - the pilot and co-pilot.
[ترجمه A.B] دو مرد با لباس آبی از هواپیما بیرون آمدند_خلبان و کمک خلبان
|
[ترجمه گوگل]دو مرد آبی پوش از هواپیما بیرون آمدند - خلبان و کمک خلبان [ترجمه ترگمان]دو مرد آبی از هواپیما بیرون آمدند - خلبان و خلبان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The pilot and the co-pilot were still trapped in their seats.
[ترجمه گوگل]خلبان و کمک خلبان همچنان در صندلی های خود محبوس بودند [ترجمه ترگمان]خلبان و کمک خلبان هنوز در صندلی های خود گرفتار بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He and his co-pilot settled down in the darkness for the long flight in the cramped cockpit.
[ترجمه گوگل]او و کمک خلبانش برای پرواز طولانی در کابین تنگ در تاریکی مستقر شدند [ترجمه ترگمان]او و همکارش در تاریکی در تاریکی به خاطر پرواز طولانی در کابین خلبان نشستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nicholas Tafuri and co-pilot Don Williams -- with air-traffic controllers.
[ترجمه گوگل]نیکلاس تافوری و کمک خلبان دان ویلیامز -- با کنترل کننده های ترافیک هوایی [ترجمه ترگمان](نیکولاس Tafuri)و \"دن ویلیامز\" (Don Williams)- با مراقبان ترافیک هوایی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At his side was co-pilot Lisa Netsch of Sunset Beach.
[ترجمه گوگل]در کنار او کمک خلبان لیزا نتچ از ساحل سانست بود [ترجمه ترگمان]در کنار او یک خلبان به نام لیزا Netsch از ساحل Sunset قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• assistant or second pilot the co-pilot of an aeroplane is a pilot who assists the chief pilot.
پیشنهاد کاربران
CoPilot یک سیستم هشدار پیشرفته برای وسایل نقلیه جدید است که از حسگرها و یک شبکه عصبی برای اسکن خطرات جلو و پشت وسیله نقلیه استفاده می کند و از طریق یک سیستم آنبرد به راننده هشدار می دهد.
نام هوش مصنوعی bing هم هست
co - pilot ( n ) =a second pilot who helps the main pilot in an aircraft
ببخشید میشه جمله در سطح ترم نوجوان هم بزارید
تصحیح میکنم:کمک خلبان یا خلبان دوم
It means کمک خلبان
کمک خلبان با خلبان دوم کسی که به خلبان کمک میکند
خلبان دوم یا کمک خلبان در کتاب Sup ( reach2 میشه a second pilot
copilot ( حملونقل هوایی ) واژه مصوب: کمکخلبان تعریف: خلبانی که برای کمک به خلبانیک مأمور میشود؛ این شخص میتواند درجۀ خلبانیک هم داشته باشد
کمک خلبان . . . . . . خلبان دوم . . . . . .
کمک خلبان _ خلبان دوم 👮👮 A second pilot 👌👌 جمله = pilots always beed copilots for help💕💕 کانون زبان ایران ❤❤ لایک یادتون نره 🌼🌼
کمک خلبان🛩 A second pilot اگر دوست داشتید لایک کنید🎀😁👻
کمک راننده - هم معنی میده
Nown A second pilot حلبان دوم ، کمک خلبان کانون زبان ایران
خلبان دوم کمک خلبان
کمک خلبان، کمک کار خلبان.
کمک خلبان یا همون خلبان دوم 😉💛 A second pilot 🌈
دستیار خلبان
کمک خلبان یا کسی که در خلبانی به خلبان کمک میکند
بنام خدا با سلام، به معنی کمک خلبان. با تشکر.
کمک خلبان A second pilot
کمک خلبان، کسی که به خلبان کمک می کند یا به عبارتی خلبان دوم یا a second pilot