copilot

/ˈkopaɪlət//ˈkopaɪlət/

(هواپیما) کمک خلبان (co-pilot هم می نویسند)، هواپیمایی کمک خلبان، خلبان دوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is second in command to the pilot of an airplane.

جمله های نمونه

1. "We'll have to ditch!" yelled the co-pilot.
[ترجمه Behnam] ما در حال خندیدن بودیم! "که کمک خلبان فریاد کشید
|
[ترجمه علی اکبر منصوری] "ما باید هواپیما را در آب فرود بیاریم"! کمک خلبان فریاد میکشید.
|
[ترجمه Yalda] کمک خلبان فریاد زد : ما باید بپیچیم!
|
[ترجمه گوگل]"باید ول کنیم!" کمک خلبان فریاد زد
[ترجمه ترگمان]\" ما مجبوریم از اینجا فرار کنیم! کمک خلبان فریاد زد: \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The co-pilot was at the controls when the plane landed.
[ترجمه ASUNA] زمانی که هواپیما فرود آمد کمک خلبان در حال کنترل بود
|
[ترجمه Elina] هنگام فرود هواپیما کمک خلبان هوپیما را کنترل میکرد
|
[ترجمه Ms.Sharifi] زمانی که هواپیما داشت فرود میومد، کمک خلبان در حال کنترل اون بود.
|
[ترجمه Ali] زمانی که هواپیما فرود می امد، کمک خلبان در حال کنترل هواپیما بود
|
[ترجمه آراد] کمک خلبان هواپیما را کنترل می کرد وقتی که هواپیما فرود می آمد
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبان هنگام فرود هواپیما در کنترل بود
[ترجمه ترگمان]خلبان در هنگام فرود هواپیما در حال کنترل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My co-pilot suddenly grabbed the wheel.
[ترجمه HELEN] ما در حال خندیدن بودیم که کمک خلبان فریاد زد ما باید فرار کنیم
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبان من ناگهان چرخ را گرفت
[ترجمه ترگمان]خلبان من ناگهان فرمان را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The two injured Marines were the pilot and co-pilot of the Sea Knight.
[ترجمه گوگل]دو تفنگدار مجروح، خلبان و کمک خلبان شوالیه دریایی بودند
[ترجمه ترگمان]دو تفنگدار دریایی مجروح، خلبان و خلبان شوالیه دریا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unfortunately, the London's pilot was fatally wounded, but his co-pilot managed to alight in a very rough sea.
[ترجمه گوگل]متأسفانه خلبان لندن به شدت مجروح شد، اما کمک خلبان او در دریای بسیار مواج فرود آمد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه خلبان لندن به ضرب گلوله کشته شد، اما خلبان او توانست در دریایی بسیار خشن به آتش کشیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His co-pilot did not say a word.
[ترجمه asg.winx] کمک خلبان او یک کلمه هم نگفت.
|
[ترجمه محمد حسین کریمی] کمک خلبان او یک کلمه هم نگفت
|
[ترجمه گوگل]کمک خلبانش حرفی نزد
[ترجمه ترگمان]کمک خلبان او یک کلمه نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The co-pilot Jim had a scar on his chest from open heart surgery.
[ترجمه گوگل]جیم کمک خلبان بر روی سینه خود زخمی بر اثر جراحی قلب باز داشت
[ترجمه ترگمان]هم کار خلبان یه زخم روی سینه اش از عمل قلب باز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. McInerney swam over to the co-pilot and put a neck brace on him.
[ترجمه گوگل]مک اینرنی به سمت کمک خلبان شنا کرد و یک بند گردن روی او گذاشت
[ترجمه ترگمان]McInerney به طرف کمک خلبان شنا کرد و گردنش را محکم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a routine descent the co-pilot reported the airfield in sight and the tower controller cleared the aircraft to final approach.
[ترجمه گوگل]پس از یک فرود معمولی، کمک خلبان فرودگاه را در معرض دید قرار داد و کنترل کننده برج هواپیما را به نزدیک شدن نهایی پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پس از یک فرود عادی، خلبان هواپیما را در دید گزارش داد و برج مراقبت پرواز هواپیما را تا رسیدن به آخرین رویکرد پاک سازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two men in blue came out of the plane - the pilot and co-pilot.
[ترجمه A.B] دو مرد با لباس آبی از هواپیما بیرون آمدند_خلبان و کمک خلبان
|
[ترجمه گوگل]دو مرد آبی پوش از هواپیما بیرون آمدند - خلبان و کمک خلبان
[ترجمه ترگمان]دو مرد آبی از هواپیما بیرون آمدند - خلبان و خلبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pilot and the co-pilot were still trapped in their seats.
[ترجمه گوگل]خلبان و کمک خلبان همچنان در صندلی های خود محبوس بودند
[ترجمه ترگمان]خلبان و کمک خلبان هنوز در صندلی های خود گرفتار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He and his co-pilot settled down in the darkness for the long flight in the cramped cockpit.
[ترجمه گوگل]او و کمک خلبانش برای پرواز طولانی در کابین تنگ در تاریکی مستقر شدند
[ترجمه ترگمان]او و همکارش در تاریکی در تاریکی به خاطر پرواز طولانی در کابین خلبان نشستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nicholas Tafuri and co-pilot Don Williams -- with air-traffic controllers.
[ترجمه گوگل]نیکلاس تافوری و کمک خلبان دان ویلیامز -- با کنترل کننده های ترافیک هوایی
[ترجمه ترگمان](نیکولاس Tafuri)و \"دن ویلیامز\" (Don Williams)- با مراقبان ترافیک هوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At his side was co-pilot Lisa Netsch of Sunset Beach.
[ترجمه گوگل]در کنار او کمک خلبان لیزا نتچ از ساحل سانست بود
[ترجمه ترگمان]در کنار او یک خلبان به نام لیزا Netsch از ساحل Sunset قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assistant or second pilot
the co-pilot of an aeroplane is a pilot who assists the chief pilot.

پیشنهاد کاربران

کمک خلبان ( خلبانی که به خلبان اصلی در هدایت هواپیما کمک می کند ) اسم.
Example: The copilot monitored the instruments during the flight
( در اتومبیل ) کمک راننده ( کسی که در کنار راننده می نشیند و در مسیریابی، خواندن نقشه و غیره کمک می کند - بیشتر در مسابقات رالی ) اسم.
...
[مشاهده متن کامل]

Example: The copilot called out the turns to the driver during the rally
دستیار هوش مصنوعی
The developers have copilot to solve bugs easier

CoPilot یک سیستم هشدار پیشرفته برای وسایل نقلیه جدید است که از حسگرها و یک شبکه عصبی برای اسکن خطرات جلو و پشت وسیله نقلیه استفاده می کند و از طریق یک سیستم آنبرد به راننده هشدار می دهد.
copilot
نام هوش مصنوعی bing هم هست
co - pilot ( n ) =a second pilot who helps the main pilot in an aircraft
copilot
ببخشید میشه جمله در سطح ترم نوجوان هم بزارید
تصحیح میکنم:کمک خلبان یا خلبان دوم
It means کمک خلبان
کمک خلبان با خلبان دوم
کسی که به خلبان کمک میکند
خلبان دوم یا کمک خلبان
در کتاب Sup ( reach2 میشه a second pilot
copilot ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: کمک‏خلبان
تعریف: خلبانی که برای کمک به خلبان‏یک مأمور می‏شود؛ این شخص می‏تواند درجۀ خلبان‏یک هم داشته باشد
کمک خلبان . . . . . . خلبان دوم . . . . . .
کمک خلبان _ خلبان دوم 👮👮
A second pilot 👌👌
جمله = pilots always beed copilots for help💕💕
کانون زبان ایران ❤❤
لایک یادتون نره 🌼🌼
کمک خلبان🛩
A second pilot
اگر دوست داشتید لایک کنید🎀😁👻
کمک راننده - هم معنی میده
Nown
A second pilot
حلبان دوم ، کمک خلبان
کانون زبان ایران
خلبان دوم کمک خلبان
کمک خلبان، کمک کار خلبان.
کمک خلبان یا همون خلبان دوم 😉💛
A second pilot 🌈

دستیار خلبان
کمک خلبان یا کسی که در خلبانی به خلبان کمک میکند
بنام خدا
با سلام، به معنی کمک خلبان.
با تشکر.
کمک خلبان
A second pilot
کمک خلبان، کسی که به خلبان کمک می کند یا به عبارتی خلبان دوم یا a second pilot
A person who helps pilot/ a second pilot
به معنی کمک خلبان و یا خلبان دوم است
دستیار و کمک برا خلبان
خلبان دوم. . . ( n )
خلبان زاپاس secend pilote کمک خلبان دست یار خلبان
A second pilot
I ALWAYS HAVE A COPILOT IN MY PLANE
خلبان دوم

خلبان دوم
کمک خلبان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس