come alive


جان گرفتن، سرحال آمدن

جمله های نمونه

1. The doctor's voice had come alive and his small eyes shone.
[ترجمه گوگل]صدای دکتر زنده شده بود و چشمان کوچکش می درخشید
[ترجمه ترگمان]صدای دکتر زنده بود و چشمان کوچکش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She made history come alive with tales from her own memories.
[ترجمه حسین کتابدار] او تاریخ را با داستان خاطرات خودش زنده کرد.
|
[ترجمه گوگل]او تاریخ را با داستان هایی از خاطرات خودش زنده کرد
[ترجمه ترگمان]او تاریخ را با داستان هایی که از خاطرات خودش زنده بود زنده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The city starts to come alive after dark.
[ترجمه حسین کتابدار] شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان گرفت.
|
[ترجمه گوگل]شهر پس از تاریک شدن هوا شروع به زنده شدن می کند
[ترجمه ترگمان]شهر بعد از تاریک شدن هوا شروع به زنده شدن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fishing villages come alive in spring.
[ترجمه حسین کتابدار] در فصل بهار، روستاهای ماهیگیری بسیار فعال و سرزنده می شوند ( احتمالاً به دلیل ورود بیشتر فعالیت های ماهیگیری، گردشگران یا رویدادهای فصلی ) .
|
[ترجمه گوگل]روستاهای ماهیگیری در بهار زنده می شوند
[ترجمه ترگمان]دهکده های ماهیگیری در بهار زنده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hopefully, we can make history come alive for the children.
[ترجمه گوگل]امیدوارم بتوانیم تاریخ را برای بچه ها زنده کنیم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که ما بتوانیم تاریخ را برای بچه ها زنده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The streets come alive after dark.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] در تاریخی شب جان تازه ایی به خیابان ها می رسد.
|
[ترجمه گوگل]خیابان ها پس از تاریک شدن هوا زنده می شوند
[ترجمه ترگمان]خیابان ها بعد از تاریک شدن هوا زنده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her long blonde hair seemed to come alive in the sunlight which gave it golden highlights.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] بهنگام تیغ آفتاب , گیسوان بلند و طلایی مریم با تلالو نور خورشید , طلا باران متبلور می شود. ( کنایه و استعاره , شعر )
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید موهای بلوند بلند او در زیر نور خورشید زنده شده بودند که به آن هایلایت های طلایی می بخشید
[ترجمه ترگمان]موی بلند بلوند او به نظر می رسید که در نور خورشید که آن را به رنگ طلایی روشن کرده بود زنده بیرون امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hodges' stories make history come alive.
[ترجمه گوگل]داستان های هاجز تاریخ را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]داستان هایی که هاجس میگه تاریخ زنده میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The walls come alive with foaming beer and music surrounds them as the audience journeys upward in a can of Guinness.
[ترجمه گوگل]دیوارها با آبجوی کف‌آلود زنده می‌شوند و موسیقی اطراف آن‌ها را احاطه کرده است، زیرا تماشاگران با یک قوطی گینس به سمت بالا حرکت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دیوارها با آبجو کف آلود بیرون می آیند و موسیقی آن ها را احاطه می کند چون تماشاچیان به سمت بالا در قوطی Guinness حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John's face seemed to come alive and his spirit escaped the prison of the photograph releasing brief images of happy times.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید چهره جان زنده شده بود و روحش از زندان فرار کرد و تصاویر کوتاهی از اوقات خوش را منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]چهره جان سالم به نظر می رسید و روح او از زندان عکس گریخت و تصاویری کوتاه از لحظات شاد را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He felt he had only come alive when he started surfing.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که تنها زمانی زنده شده است که موج سواری را شروع کرد
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که فقط وقتی شروع به گردش می کند زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Making this unlovely acronym come alive is the job of two committees being set up in Brussels this week.
[ترجمه گوگل]زنده کردن این مخفف ناخوشایند وظیفه دو کمیته است که این هفته در بروکسل راه اندازی می شود
[ترجمه ترگمان]این unlovely که به اختصار بیان شده است، کار دو کمیته است که این هفته در بروکسل راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The quest to make the songs come alive helps reignite the players' chemistry after the long layoff.
[ترجمه گوگل]تلاش برای زنده‌کردن آهنگ‌ها به احیای شیمی بازیکنان پس از تعلیق طولانی مدت کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]تلاش برای زنده کردن این آهنگ ها کمک می کند که بعد از layoff طولانی، شیمی بازیکنان را دوباره روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then the cliffs come alive with sea birds gliding effortlessly along the coastline on fishing or scavenging expeditions.
[ترجمه گوگل]سپس صخره ها با پرندگان دریایی زنده می شوند که بدون زحمت در امتداد خط ساحلی در سفرهای ماهیگیری یا جابجایی سر می زنند
[ترجمه ترگمان]سپس این صخره ها با پرندگان دریایی زنده می شوند که در امتداد خط ساحلی در سفره ای ماهیگیری یا خشکی به راه خود ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He made parliament come alive with unscripted reports of the heated debates during the Suez debacle.
[ترجمه گوگل]او با گزارش‌های بدون نسخه از بحث‌های داغ در جریان افتضاح سوئز، پارلمان را زنده کرد
[ترجمه ترگمان]او پارلمان را وادار کرد تا در مورد بحث های داغ در طول شکست کانال سوئز، زنده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• become lively, start living; awaken, stop sleeping (informal)

پیشنهاد کاربران

1 -
If a place comes alive, it becomes filled with activity
اصطلاح/ ( در مورد یک مکان ) فعال شدن
The city centre really comes alive at the weekend
2 -
If you make something come alive, you make it seem real and interesting
...
[مشاهده متن کامل]

چیزی را بنظر واقعی یا جالب نشان دادن
She's a writer who really knows how to make her characters come alive

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/come-alive
1_رنگ واقعیت گرفتن 2_به وجد آمدن 3 _شلوغ
♡Come alive♡
یعنی
به حقیقت پیوستن
جان گرفتن
فعال شدن
واقعی جلوه دادن، زنده مجسم کردن، جان دادن
هیجان انگیز شدن ، جذاب شدن
جان گرفتن - سرحال آمدن
به وجد آمدن
به خود آمدن

بپرس