coalition

/ˌkoʊəˈlɪʃn̩//ˌkəʊəˈlɪʃn̩/

معنی: پیوستگی، ائتلاف، اتحاد موقتی
معانی دیگر: اتحاد (موقت)، هم آمیخت، یکپارچگی، ادغام، هم آمیختگی، بشل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: coalitional (adj.), coalitionist (n.)
(1) تعریف: an alliance, esp. a temporary one, of various factions, parties, or nations.
مترادف: alliance, bloc, bund, confederacy, federation, union
مشابه: association, combination, combine, consolidation, entente, league, movement, partnership, syndicate

- Without a majority party, a coalition often governs.
[ترجمه گوگل] بدون حزب اکثریت، اغلب یک ائتلاف حکومت می کند
[ترجمه ترگمان] بدون یک حزب اکثریت، یک ائتلاف اغلب کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act or condition of unification into a single group or mass.
مترادف: alliance, unification, union
مشابه: association, combination, conjunction, consolidation, integration, partnership, syndication

جمله های نمونه

1. a coalition of various parliamentary groups
ائتلافی از گروه های پارلمانی گوناگون

2. Government by coalition has its own peculiar set of problems.
[ترجمه حسین کتابدار] دولت ائتلافی مجموعه مشکلات و چالش های خاص خودش را دارد.
|
[ترجمه گوگل]دولت توسط ائتلاف مجموعه ای از مشکلات خاص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]دولت با ائتلاف مجموعه خاص مشکلات خاص خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The centre-right parties have formed a coalition.
[ترجمه گوگل]احزاب راست میانه ائتلافی تشکیل داده اند
[ترجمه ترگمان]احزاب راست مرکز یک ائتلاف تشکیل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A serious split in the ruling coalition appeared soon after the election.
[ترجمه گوگل]یک انشعاب جدی در ائتلاف حاکم بلافاصله پس از انتخابات ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]جدایی جدی در ائتلاف حاکم به زودی پس از انتخابات صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's the coalition forces who are to blame for the continuation of the war.
[ترجمه شان] این نیروهای ائتلاف هستند که به خاطر ادامه جنگ باید مورد سرزنش قرار گیرند.
|
[ترجمه گوگل]این نیروهای ائتلاف هستند که در ادامه جنگ مقصر هستند
[ترجمه ترگمان]این نیروهای ائتلاف هستند که مسئول ادامه جنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The two parties have united to form a coalition.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] هر دو جناح برای تشکیل یک ائتلاف متحد شدند.
|
[ترجمه گوگل]این دو حزب برای تشکیل ائتلاف متحد شده اند
[ترجمه ترگمان]دو طرف برای تشکیل ائتلاف متحد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was working in coalition with other Unionist leaders.
[ترجمه گوگل]او در ائتلاف با دیگر رهبران اتحادیه کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او در ائتلاف با دیگر رهبران Unionist کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On September 27 a new coalition administration was formed.
[ترجمه گوگل]در 27 سپتامبر یک دولت ائتلافی جدید تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]در ۲۷ سپتامبر یک دولت ائتلافی جدید تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The several parties formed a coalition.
[ترجمه گوگل]چندین حزب ائتلاف تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]چندین حزب ائتلافی تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When the coalition was formed the Liberals were left out in the cold .
[ترجمه حسین کتابدار] زمانی که ائتلاف شکل گرفت، لیبرال ها از این ائتلاف کنار گذاشته شدند.
|
[ترجمه گوگل]زمانی که ائتلاف تشکیل شد، لیبرال ها در سرما کنار گذاشته شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ائتلاف تشکیل شد، لیبرال ها در سرما رها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On May 23 a coalition government took office.
[ترجمه گوگل]در 23 مه یک دولت ائتلافی روی کار آمد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۳ ماه مه، یک دولت ائتلافی به قدرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They formed a coalition with the Greens.
[ترجمه گوگل]آنها با سبزها ائتلاف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ائتلافی با سبزها تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A coalition government was formed following an inconclusive general election.
[ترجمه حسین کتابدار] یک دولت ائتلافی پس از انتخابات عمومی بدون برنده قطعی، تشکیل شد.
|
[ترجمه گوگل]پس از انتخابات عمومی بی نتیجه، یک دولت ائتلافی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]یک دولت ائتلافی پس از انتخابات عمومی بی نتیجه تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A coalition government was formed after inconclusive elections.
[ترجمه حسین کتابدار] بعد از انتخابات غیرقاطع، دولت ائتلافی تشکیل شد.
|
[ترجمه گوگل]پس از انتخابات بی نتیجه، دولت ائتلافی تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]یک دولت ائتلافی پس از انتخابات بی نتیجه تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The conservative coalition could delay further reforms or block them altogether.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] حزب محافظه کاران با ائنلاف برای رویه بهتر برای اصلاحات موضوع را به تاخیر گذاشتن.
|
[ترجمه گوگل]ائتلاف محافظه کار می تواند اصلاحات بیشتر را به تعویق بیندازد یا به طور کلی آنها را مسدود کند
[ترجمه ترگمان]ائتلاف محافظه کار می تواند اصلاحات بیشتری را به تعویق بیاندازد یا کلا آن ها را مسدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیوستگی (اسم)
affinity, connection, conjugation, juncture, alliance, union, association, incorporation, adherence, cohesion, continuity, conjunction, affiliation, bond, unity, coalition, concrescence, connexion, zygosis, joinder

ائتلاف (اسم)
union, association, integration, trust, coalition, pool

اتحاد موقتی (اسم)
coalition

انگلیسی به انگلیسی

• alliance, union, voluntary joining together, agreement made between two or more parties to work together toward a common goal
a coalition is a group consisting of people from different political or social groups who are co-operating to achieve a particular aim.

پیشنهاد کاربران

1. ائتلاف 2. دولت ائتلافی 3. ائتلافی
مثال:
the creation of a coalition government
ایجاد یک دولت ائتلافی
she led a coalition of radicals
او دولتی ائتلافی از تندروها را رهبری کرد.
ائتلاف، اتحاد
مثال: The two parties formed a coalition to govern together.
دو حزب برای مشارکت در دولت داری یک ائتلاف تشکیل دادند.
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کلهkola� به معنی، توده، گروه، دسته، جمع کردن، جمع شدن ودسته بندی است. این واژه وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�کالیشن، coalition� به معنی اتحاد،
...
[مشاهده متن کامل]
پیوستگی، وحدت، ائتلاف در زبان انگلیسی به کار میرود. لازم به ذکر است، که واژگان دیگری مثل کروپ کروپ، کوپله کوپله، بافه بافه، بربر و. . . نیز درلری به کار میروندکه همین معنی را میدهند. کاربرد کلهkola در لری برای اشیا:بیاکمکم ای سیفیانه کله کله بنیم یعنی بیا کمکم کن تا این سیبها را باهم جمع ودسته بندی کنیم. شاید واژگان دیگری از این واژه کهن وارد زبان انگلیسی شده باشد که درحال بررسی هستیم. شاید واژه �کلkol� به معنی همه در عربی با این واژه کهن همریشه باشد. لازم به ذکر است که�کلهkola� در لری دارای معنی مختلفی است که ذکر آنها خارج از موضوع است.

ائتلاف ( علوم سیاسی )
ائتلاف
noun
1 [count] : a group of people, groups, or countries who have joined together for a common purpose
◀️The groups united to form a coalition
◀️A multiparty coalition ruled the country
◀️a coalition of businesses
...
[مشاهده متن کامل]

— often used before another noun
◀️coalition forces
◀️a coalition government/party
2 [noncount] : the action or process of joining together with another or others for a common purpose
The group is working in coalition with other environmental◀️ groups
◀️ ائتلاف دریایی آمریکا و شرکا : US Marine Coalition and Partners
🟩 ویکی پدیای فارسی 🟩
اتحاد موقت گروه ها و نیروها
ائتلاف ( به انگلیسی: Coalition ) به معنی اتحاد ( political Union ) موقت گروه ها و نیروهای سیاسی است که هدف های معینی را دنبال می کنند. این اصطلاح غالباً در سه سطح بکار می رود:
دربارهٔ احزاب سیاسی برای مقاصد پارلمانی و انتخاباتی
در مورد گروه بندی های خارج از خطوط حزبی
در مورد دولت های ملی به منظور اقدام به عمل مشترک
ائتلاف می تواند به اشکال گوناگونی صورت گیرد. از جمله:
ممکن است یک گروه ( حزب ( political party ) ، دولت، گروه و… ) بزرگ تر به منظور دستیابی به اکثریت با چند گروه کوچک تر ائتلاف کند.
ممکن است چند گروه کوچک با هم ائتلاف کنند تا گروهی بزرگ تر را از کسب توان سیاسی بازدارند. بایستی میان ائتلاف و اتحاد تفاوت قائل شد به این صورت که غالباً ائتلاف در مقایسه با اتحاد موقتی تر و محدودتر و غیررسمی تر است.
ممکن است ائتلاف به صورت انتخاباتی انجام پذیرد که به ان ائتلاف انتخاباتی گویند
دو نکته در مورد ائتلاف:
گاهی نیز ائتلاف ممکن است با هدف شکست دادن دولت ( State ) صورت پذیرد.
در نظام دوحزبی آمریکا ائتلاف به گروه بندی هایی اطلاق می شود که خارج از خطوط حزبی بر سر بیانیه های ( Manifesto ) خاص کنگره ( Congress ) صورت می گیرد
🟩 ویکی پدیای انگلیسی 🟩
Group that temporarily agrees to work together in order to achieve a common goal

coalition ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: ائتلاف
تعریف: همکاری کنشگران سیاسی رقیب در مقابل حریف مشترک
ائتلاف
The coalition adopted a voluntary code of ethics and standards for business conduct
اون ائتلاف منطبق بود بر یه سری استانداردها و اصول اخلاقی داوطلبانه مربوط به/برای اداره اون کسب و کار
ائتلاف ( 1 ) گروهها و احزاب برروی مقاصد واهداف سیاسی درکلیه ( 2 ) دول وحکومتها به سه ( 3 ) صورت ایجاد میگردد:
1 - تک حزبی
2 - ائتلاف ملی برای ریاست جمهوری ونخست وزیری
3 - ائتلاف گروهی برای انتخابات مجلس
نگاه کنید:
1 - http://www. coalitionfortheicc. org
2 - https://web. archive. org/web/20171024091908/http://www. nvpdecade. org/
3 -
http://www. legislature. mi. gov/ ( S ( leh4g502igatokrxgcrhp5x0 ) ) /mileg. aspx?page=GetMCLDocument&objectname=mcl - Article - V - 19

دوگانگی

بپرس