closet

/ˈklɑːzət//ˈklɒzɪt/

معنی: گنجه، پستو، صندوق خانه، مخفی، نهفتن، پنهان کردن
معانی دیگر: دولاب، کمد، دولابچه، اتاقک (برای قرار دادن ملافه و جامه و غیره)، محرمانه، پس پرده، پنهانی، نظری (در مقابل عملی)، خلوت کردن، اتاق مطالعه، خلوتگاه، (در کاخ های شاهی) اتاق خصوصی (برای دعا یا مذاکرات خصوصی)، مستراح، خصوصی، منزوی شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a cabinet or small room for storage, as of clothing or household goods.
مشابه: wardrobe

- She hung up her coat in the closet.
[ترجمه کی کی] او کت خود را در اتاق مخفی خانه آویزان کرد
|
[ترجمه مبینا رضایی] او کت خود را در کمد آویزان کرد .
|
[ترجمه Sadaf] او کت خود را در کمد آویزان کرد
|
[ترجمه ترانه] او کت خود را در گنجه مخفی خانه آویزان کرد
|
[ترجمه گوگل] کتش را در کمد آویزان کرد
[ترجمه ترگمان] کتش را در کمد اویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The vacuum cleaner is in the hall closet.
[ترجمه شان] جارو برقی، توی کمد هال است.
|
[ترجمه گوگل] جاروبرقی در کمد سالن است
[ترجمه ترگمان] جارو برقی توی کمد هال - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: not revealed; secluded; hidden.

- He doesn't drink much in public; he's more of a closet drinker.
[ترجمه Zohre] او در ملا عام مشروب نمی نوشد بیشتر پنهانی نوشیدنی میخورد
|
[ترجمه گوگل] او در ملاء عام زیاد مشروب نمی‌نوشد او بیشتر اهل کمد نوشیدنی است
[ترجمه ترگمان] در ملا عام زیاد مشروب نمی زند، بیشتر از یک انگشتانه نوش جان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: closets, closeting, closeted
• : تعریف: to take aside into a private area, as for confidential discussion.

- They closeted themselves to talk about strategy.
[ترجمه گوگل] آنها خود را بستند تا در مورد استراتژی صحبت کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها با هم صحبت می کردند تا درباره استراتژی صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. closet information
اطلاعات محرمانه

2. closet thinking
اندیشمندی یا تفکر نظری

3. a closet drinker
عرق خور پس پرده

4. this closet can store a lot of books
این پستو برای انبار کردن کتاب خیلی جا دارد.

5. a walk-in closet
پستوی بزرگ و جادار

6. skeleton in the closet
اسرار مگو،رسوایی مستور

7. he hid in the closet
او در صندوق خانه قایم شد.

8. come out of the closet
(در مورد همجنس بازان) تمایل جنسی خود را آشکار کردن

9. all those things lumbered in the closet
تمام آن چیزهایی که در صندوق خانه انباشته شده اند

10. she hung my overcoat in the closet
او پالتو مرا در کمد آویخت.

11. they found a stiff in the closet
در پستو یک جسد پیدا کردند.

12. the chairs were all huddled into the tiny closet
همه ی صندلی ها را توی صندوق خانه ی کوچک چپانده بودند.

13. He went to the water closet.
[ترجمه فاطمه عبدی] رفت دستشویی.
|
[ترجمه باران] او به گنجه آب رفت
|
[ترجمه گوگل]به سمت کمد آب رفت
[ترجمه ترگمان]به طرف گنجه آب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I emptied the closet and put my belongings into the black overnight case.
[ترجمه گوگل]کمد را خالی کردم و وسایلم را داخل جعبه مشکی یک شبه گذاشتم
[ترجمه ترگمان]من کمد رو خالی کردم و وسایلم رو گذاشتم تو جعبه سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mary slid back the closet door.
[ترجمه گوگل]مریم در کمد را عقب کشید
[ترجمه ترگمان]مری در کمد را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She ensconced herself in the closet in order to eavesdrop.
[ترجمه گوگل]او خودش را در کمد جا داد تا استراق سمع کند
[ترجمه ترگمان]او خودش را در کمد جا داد تا استراق سمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Don't let her closet herself away in her room.
[ترجمه به تو ربطی نداره] اجازه نده او خودش را در اتاقش نگه دارد
|
[ترجمه گوگل]به او اجازه ندهید که در اتاقش کمد کند
[ترجمه ترگمان]نگذار از اتاقش بیرون برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. These boots belong in the closet.
[ترجمه حسین کتابدار] جای این چکمه ها، داخل کمده.
|
[ترجمه گوگل]این چکمه ها متعلق به کمد هستند
[ترجمه ترگمان]این کفش ها متعلق به کمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We mustn't keep it locked away in the closet lest it turn to dust.
[ترجمه گوگل]ما نباید آن را در کمد قفل کنیم تا مبادا تبدیل به گرد و غبار شود
[ترجمه ترگمان]ما نباید آن را در کمد زندانی نگه داریم تا مبادا به خاک تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Charles went into the water closet on tlie second floor and closed the door behind him.
[ترجمه فریبا] شارل به دستشویی طبقه دوم رفت و ر را پشت سرش بست
|
[ترجمه گوگل]چارلز به داخل کمد آب در طبقه دوم رفت و در را پشت سر خود بست
[ترجمه ترگمان]شارل روی کف اتاق دوم رفت و در را پشت سرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گنجه (اسم)
armoire, closet, cupboard, cuddy

پستو (اسم)
closet, back part of a shop

صندوق خانه (اسم)
closet, cuddy

مخفی (صفت)
hidden, invisible, secret, undercover, closet, furtive, clandestine, hush-hush, perdu, perdue

نهفتن (فعل)
hide, conceal, closet

پنهان کردن (فعل)
cloak, hide, shadow, cover, mask, conceal, closet, cache, wrap, disguise, dissemble, secrete, dissimulate

انگلیسی به انگلیسی

• cabinet; small storage room, pantry
meet together privately in a room
private; secret, covert (slang)
a closet is a cupboard; used in american english.
if you are closeted with someone, you are talking privately to them.
you use closet to describe beliefs, habits, or feelings that people keep private and secret, often because they are embarrassed about them.

پیشنهاد کاربران

1. کمد دیواری. گنجه 2. اتاق 3. مستراح 4. پنهان کردن
مثال:
a clothes closet
یک کمد لباس/ یک گنجه لباس / یک اتاق لباس
David was closeted in his den
دیوید در مخفیگاه خودش پنهان شده بود.
کاربر کرامی"Young man" :
جمله ی come out of the closet یک اصطلاح ( idiom ) هست و شما می توانستید این جمله را به عنوان یک مدخل جدید در دیکشنری آبادیس ثبت کنیدتا دوستان بتوانند سریعتر آنرا پیدا کنند
closet ( n ) ( klɑzət ) =a small room or a space in a wall with a door that reaches the floor, used for storing things, e. g. a walk - in closet.
closet
*همجنسگرایان نه همجنسبازان
An apartment or small room for privacy/ a small, private room for reading, meditation, etc
یک آپارتمان یا اتاق کوچک برای خلوت کردن، دعا، مطالعه و. . . .
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/closet
ببینید قطعا فقط کمد معنی نمیده معنی دیگه هم داره در این جمله:
Come out of the closet
این جمله برای همجنسگرا هاست یعنی علنی کردن همجنسگرایان
یعنی شخص به جامعه اعلام میکنه که همجنسگراست
پس اینجا یجورای closet معنی مخفی بودن رو میده و این جمله یعنی از مخفی بودن خاج میکنه
...
[مشاهده متن کامل]

امیدوارم تونسته باشم منظورم رو بگم
Like if you like

همون طور که میدونید سه نوع کمد داریم
یکی کمدی که توی دل دیواره، می تونه کم عمق باشه یا اونقدر عمقش زیاد باشه که مثل اتاق بشه توش قدم زد!
یکی دیگه کمدی که با ام دی اف یا چوب روی دیوار درست شده و کلا به دیوار پیچ و مهره شده !
...
[مشاهده متن کامل]

به این دو مدل توی زبان فارسی میگن کمد دیواری یا همون کمد خالی هم میگن!
معادل این کمدها که هیچ جوره نمیشه تکونشون داد! میشه closet
و اما مدل سوم کمدی که میری از بیرون میخری و میاری میذاری گوشه خونه. هربار هم میتونی واسه تغییر دکوراسیون جاشو عوض کنی!
به این نوع کمد میگن wardrobe

اتاق کوچک هم معتی می دهد که بیشتز به معنی پستو میباشد
مثلا در هتل ها اتاق هایی هست برای خدمتکاران maintenance closet
کمد مخصوص لباس، کمد دیواری
A place for cloht
We hang our clothes and suits in the closet
اشکاف یا کمد دیواری

معنی =کمد، گنجه، پستو، پنهان کردن، مخفی، صندوق خانه
Dresser کمد کشویی هست ولی closet کمد دیواری هست و فضای اضافه ای رو نمیگیره
کمد دیواری
جا لباسی
کمد دیواری ، گنجه
کمد لباس دیواری یا توکار
water closet می شود:دستشویی که مخفف آن می شود:WC
کمد، کمد لباس، کمد دیواری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس