cash cow

/ˈkæʃˈkaʊ//kæʃkaʊ/

(خودمانی - بازرگانی) سرمایه گذاری یا شعبه ی فرعی شرکت که با سود فراوان آن شعبه های کم سود تر را تقویت می کنند و یا دست به سرمایه گذاری نوینی می زنند، (مجازی) گاو شیرده

جمله های نمونه

1. But the biggest cash cow is lower - undergraduate education.
[ترجمه گوگل]اما بزرگترین گاو نقدی پایین تر است - تحصیلات کارشناسی
[ترجمه ترگمان]اما بزرگ ترین گاو پول نقد، آموزش لیسانس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This product has always been a cash cow for our company.
[ترجمه فریــــــماه رفیعی] این محصول همیشه یک منبع سودآور برای شرکت ما بوده است
|
[ترجمه سهند رضاخانی] این محصول همیشه یک گاو شیرده برای شرکت ما بوده است
|
[ترجمه گوگل]این محصول همیشه یک گاو نقدی برای شرکت ما بوده است
[ترجمه ترگمان]این محصول همیشه یک گاو صندوق برای شرکت ما بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Action films are still this cinema's cash cow.
[ترجمه محمد مهدی] فیلم های اکشن هنوز هم برای سینما سود آور است .
|
[ترجمه گوگل]فیلم های اکشن هنوز هم گاو نقدی این سینما هستند
[ترجمه ترگمان]فیلم های اکشن هنوز هم این پول رایج سینما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This puts a cash cow at risk.
[ترجمه فرشید] این یک منبع سود ده را در معرض خطر قرار می دهد.
|
[ترجمه گوگل]این یک گاو نقدی را در معرض خطر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این یک گاو صندوق را در معرض خطر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is the cash cow in the family.
[ترجمه گوگل]او گاو نقدی خانواده است
[ترجمه ترگمان] اون یه گاو پول توی خانواده - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His latest invention turned out to be a cash cow.
[ترجمه گوگل]آخرین اختراع او یک گاو نقدی بود
[ترجمه ترگمان]آخرین اختراع اون تبدیل به یه گاو پول شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr. Wilson turned out to be the cash cow we needed to start out repertoire company.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که آقای ویلسون همان گاو نقدی است که برای راه اندازی شرکت رپرتوار نیاز داشتیم
[ترجمه ترگمان]آقای \"ویلسون\" تبدیل به یه گاو نقدی شده بود که ما نیاز داشتیم که شرکت رو از لیست خارج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The $billion video rental industry is the biggest cash cow ever developed in entertainment.
[ترجمه گوگل]صنعت اجاره ویدیو با میلیارد دلار بزرگترین گاو نقدی است که تا کنون در زمینه سرگرمی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]صنعت اجاره \"میلیارد دلاری\" بزرگ ترین گاو پولی است که تا به حال در زمینه سرگرمی ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new movie theater that they just opened by campus is a cash cow.
[ترجمه گوگل]سینمای جدیدی که به تازگی در محوطه دانشگاه افتتاح کردند، یک گاو نقدی است
[ترجمه ترگمان]سینمای جدید سینما که توسط محوطه دانشگاه افتتاح شد یک گاو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But ABI Research expects mobile TV will be someday cash cow globally as well.
[ترجمه گوگل]اما ABI Research انتظار دارد که تلویزیون موبایل روزی در سطح جهانی نیز تبدیل به یک گاو نقدی شود
[ترجمه ترگمان]اما تحقیقات ABI انتظار دارند که تلویزیون همراه هم روزی گاو پول نقد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You'll be rich soon, because that kind of business is a real cash cow.
[ترجمه گوگل]شما به زودی ثروتمند خواهید شد، زیرا این نوع تجارت یک گاو پول نقد واقعی است
[ترجمه ترگمان]به زودی ثروتمند می شوید، چون این نوع تجارت یک گاو واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the market for low-calorie sweeteners nearing $1 billion a year in the US alone, thaumatin is likely to become a cash cow.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه بازار شیرین کننده های کم کالری تنها در ایالات متحده نزدیک به یک میلیارد دلار در سال است، احتمالاً تاوماتین به یک گاو پول نقد تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]With که بازار برای calorie کم کالری که به تنهایی به ۱ میلیارد دلار در سال نزدیک می شود، به احتمال زیاد به یک گاو تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, several factors warrant investors another look at this potential cash cow.
[ترجمه گوگل]با این حال، عوامل متعددی باعث می شود سرمایه گذاران نگاهی دوباره به این گاو پول نقد بالقوه داشته باشند
[ترجمه ترگمان]با این حال، چندین عامل به سرمایه گذاران اجازه می دهند که نگاهی دیگر به این گاو نقدی بالقوه بیندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But they say valuations look cheap and'slowly but surely Hutch is becoming a cash cow.
[ترجمه گوگل]اما آنها می گویند ارزش گذاری ها ارزان به نظر می رسد و به آرامی اما مطمئنا هاچ در حال تبدیل شدن به یک گاو پول نقد است
[ترجمه ترگمان]اما آن ها می گویند که valuations ارزان و آهسته به نظر می رسند، اما مطمئنا Hutch تبدیل به گاو پول نقد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• profitable enterprise, business that earns a lot of money

پیشنهاد کاربران

"Cash cow" refers to a product, service, or business unit that generates a steady, high profit with little maintenance or investment.
It symbolizes a reliable source of income or profit that continually brings in revenue without requiring significant effort.
...
[مشاهده متن کامل]

"منبع درآمد پایدار"/ محصول، خدمات یا واحد کسب و کاری که با سرمایه گذاری کم یا حفظ دارایی ها، تجهیزات و زیرساخت ها ی کمی، سود زیادی تولید می کند.
نماد یک منبع درآمد قابل اعتماد است که به طور مداوم بدون نیاز به تلاش زیاد، درآمد ایجاد می کند.
مثال؛
The company's flagship product has been a cash cow for years.
محصول اصلی شرکت برای سال ها منبع درآمد پایدار بوده است.
The new subscription model turned out to be a cash cow.
مدل اشتراک جدید به یک منبع درآمد پایدار تبدیل شد.
Their real estate investments became cash cows, generating steady rental income.
سرمایه گذاری های ملکی آن ها به منابع درآمد پایدار تبدیل شد و درآمد ثابت اجاره ای ایجاد کرد.
مترادف: Profit generator, revenue driver, money maker
متضاد: Loss leader, financial drain, money pit

کار پربازده
گاو شیرده
a business, investment, or product that provides a steady income or profit.
کار بسیار پر منفعت
پول ساز
Hong Kong Telecom has been a cash cow, thanks to a huge number of international calls.

گاو شیر ده
( اصطلاح بازاریابی )
منبع سودآور
سود ده

بپرس