capitulate

/kəˈpɪt͡ʃuːˌlet//kəˈpɪt͡ʃʊleɪt/

معنی: تسلیم شدن، سرسپردن
معانی دیگر: (با قید شرایط) تسلیم دشمن شدن (در مقابل تسلیم بدون قید و شرط : unconditional surrender)، دست از پایداری کشیدن، ترک مقاومت کردن، سرفرود آوردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: capitulates, capitulating, capitulated
مشتقات: capitulant (n.), capitulator (n.)
• : تعریف: to surrender or acquiesce.
مترادف: acquiesce, assent, bow, buckle, cave in, comply, concede, knuckle under, say uncle, surrender, yield
متضاد: hold out, resist
مشابه: accede, agree, bend, call it quits, concur, consent, give, submit, succumb

- The vanquished nation was forced to capitulate to the terms of the victors.
[ترجمه گوگل] ملت مغلوب مجبور به تسلیم در برابر شرایط پیروز شد
[ترجمه ترگمان] ملت مغلوب مجبور شد تسلیم شروط فاتحان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When his lawyer reminded him of the terms of the legal agreement, he capitulated.
[ترجمه گوگل] وقتی وکیلش مفاد قرارداد حقوقی را به او یادآوری کرد، تسلیم شد
[ترجمه ترگمان] هنگامی که وکیل مدافع او را از مفاد قرارداد قانونی آگاه ساخت، تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police informed the rioting prisoners that they would not capitulate to their demands.
[ترجمه گوگل] پلیس به زندانیان آشوبگر اعلام کرد که تسلیم خواسته های خود نخواهند شد
[ترجمه ترگمان] پلیس به زندانیان شورشی اطلاع داد که تسلیم خواسته های آن ها نخواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the government had to capitulate to the workers' demands
دولت مجبور شد تسلیم خواسته های اعتصاب کنندگان شود.

2. they threatened her, but she did not capitulate
او را تهدید کردند ولی سر فرود نیاورد.

3. The ememy was warned to capitulate or face annihilation.
[ترجمه حسین کتابدار] به دشمن اخطار داده شد تسلیم شوند، در غیر اینصورت نابود خواهند شد
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] به دشمن اخطار داده شد، هرگونه مقاومت به قیمت مرگ تمام خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]به دشمن هشدار داده شد که تسلیم شود یا با نابودی روبرو شود
[ترجمه ترگمان]The به تسلیم هشدار داده شد یا با نابودی مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We will never capitulate to pressure from outside.
[ترجمه حسین کتابدار] ما هرگز تسلیم فشارهای بیرونی نخواهیم شد.
|
[ترجمه گوگل]ما هرگز تسلیم فشارهای خارجی نخواهیم شد
[ترجمه ترگمان]ما هرگز از بیرون تسلیم نمی شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Park Chung Hee clique will capitulate to this peace offensive.
[ترجمه گوگل]دسته پارک چانگ هی تسلیم این حمله صلح خواهند شد
[ترجمه ترگمان]پارک \"چونگ هی clique\" تسلیم این تهاجم صلح خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Preparing to capitulate, these reactionaries obsequiously carried out the orders of the Japanese and Wang Ching -wei, and the first people they killed were the most resolute fighters against Japan.
[ترجمه گوگل]این مرتجعین که برای تسلیم شدن آماده می شدند، دستورات ژاپنی ها و وانگ چینگ وی را به صورت زیرکانه اجرا کردند و اولین افرادی که کشتند، مصمم ترین مبارزان علیه ژاپن بودند
[ترجمه ترگمان]این واکنش ها، که در حال آماده شدن برای تسلیم بودند، دستورها ژاپنی ها و وانگ چینگ - وی را انجام دادند و نخستین کسانی که کشته شدند، most جنگجو در مقابل ژاپن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When I came to him he began to capitulate with me.
[ترجمه حسین کتابدار] وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های من موافقت کرد
|
[ترجمه گوگل]وقتی نزد او آمدم او شروع به تسلیم شدن با من کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به نزد او آمدم، او شروع به تسلیم شدن با من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The jade is so stout she won't capitulate nor yield upon any terms.
[ترجمه گوگل]یشم آنقدر تنومند است که نه تسلیم می شود و نه با هیچ شرایطی تسلیم می شود
[ترجمه ترگمان]ماده سفید آنقدر قوی است که تسلیم نخواهد شد و به هیچ وجه تسلیم نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Watching an insipid and familiarly witless England side capitulate to Spain, those other European rank underachievers?
[ترجمه گوگل]در حال تماشای تسلیم یک تیم بی‌معرفت و بی‌هوش انگلیسی در مقابل اسپانیا، آن دسته از کم‌توان‌های اروپایی دیگر؟
[ترجمه ترگمان]که an و insipid و witless انگلیس را به اسپانیا و آن other دیگر اروپایی نگاه می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It'signifies a decision to capitulate to Japanese imperialism.
[ترجمه گوگل]این به معنای تصمیم برای تسلیم شدن در برابر امپریالیسم ژاپن است
[ترجمه ترگمان]این سبک بیانگر تصمیم تسلیم در مقابل امپریالیسم ژاپن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although It'seems to us that we will likely capitulate soon.
[ترجمه گوگل]اگرچه به نظر ما به زودی تسلیم خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]اگرچه به نظر ما به زودی تسلیم خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were finally forced to capitulate to the terrorists' demands.
[ترجمه مریم سالک زمانی] آنها سرانجام به خواسته های تروریست ها تن دادند.
|
[ترجمه گوگل]آنها در نهایت مجبور شدند در برابر خواسته های تروریست ها تسلیم شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها در نهایت مجبور به تسلیم به خواسته های تروریست ها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, I don't see the point of fighting off one set of advances only to capitulate to the next.
[ترجمه گوگل]با این حال، من هدفی نمی بینم که با یک سری از پیشرفت ها فقط تسلیم شدن در مقابل مجموعه بعدی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، من نقطه مبارزه با یک مجموعه از پیشرفت را تنها برای تسلیم بعدی نمی بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسلیم شدن (فعل)
abandon, surrender, give in, submit, capitulate, succumb, quit, vouchsafe, acquiesce, defer, knuckle, obey

سرسپردن (فعل)
capitulate, obey

انگلیسی به انگلیسی

• give in, surrender
if you capitulate, you stop resisting and do what someone else wants you to do.

پیشنهاد کاربران

کاپیتولاسیون : capitulation از این ریشه است
1. To surrender, especially after negotiation or under agreed conditions
– Persian: تسلیم شدن ( اغلب پس از مذاکره یا با شروطی )
– This is the primary and original meaning of the word.
2. To stop resisting; to give in or yield ( figuratively )
...
[مشاهده متن کامل]

– Persian: کوتاه آمدن، پذیرفتن بدون مقاومت ( به صورت استعاری )
- - -
### 10 Natural Sentences with Different Uses of "Capitulate" ( English Persian )
1. After weeks of siege, the enemy finally capitulated to the advancing army.
پس از هفته ها محاصره، دشمن سرانجام به ارتش پیشروی کننده تسلیم شد.
2. She refused to capitulate to the pressure from her family to get married.
او از تسلیم شدن در برابر فشار خانواده اش برای ازدواج خودداری کرد.
3. The CEO eventually capitulated to the demands of the striking workers.
مدیرعامل سرانجام در برابر خواسته های کارگران اعتصابی کوتاه آمد.
4. The city capitulated only after the water supply was cut off.
شهر تنها پس از قطع شدن آب تسلیم شد.
5. I didn’t want to go to the party, but I capitulated when my friends insisted.
نمی خواستم به مهمانی بروم، اما وقتی دوستانم اصرار کردند، کوتاه آمدم.
6. The government refused to capitulate to international pressure.
دولت از تسلیم شدن در برابر فشارهای بین المللی خودداری کرد.
7. They argued for hours before he finally capitulated and apologized.
آن ها ساعت ها بحث کردند تا اینکه او بالاخره تسلیم شد و عذرخواهی کرد.
8. The general would rather die than capitulate to the enemy.
ژنرال ترجیح می داد بمیرد تا اینکه به دشمن تسلیم شود.
9. Her parents wouldn’t capitulate, even after she begged them for weeks.
والدینش حتی پس از اینکه هفته ها از آن ها التماس کرد، کوتاه نیامدند.
10. Facing public outrage, the company capitulated and reversed its decision.
با توجه به خشم عمومی، شرکت تسلیم شد و تصمیمش را پس گرفت.
### 🌿 واژه: capitulate
### 📚 ریشه شناسی ( Etymology ) :
capitulate ← از زبان لاتین capitulāre ← از capitulum ( به معنی: بخش، فصل ) ← از caput ( به معنی: سر )
- - -
### 🧠 تجزیه ریشه ای:
1. caput ( لاتین ) :
معنی: سر
این ریشه در بسیاری از کلمات آمده، مثل: captain ( فرمانده ) ، capital ( پایتخت یا اصلی ترین ) ، decapitate ( سر بریدن )
2. capitulum ( کوچک شده caput ) :
معنی تحت اللفظی: "سر کوچک"
در عمل، به "فصل های کتاب" یا "بندهای قرارداد" اطلاق می شد. چون هر فصل یا بند یک موضوع �اصلی� داشت ( مثل سر برای بدن ) .
3. capitulāre ( فعل ) :
معنی: بندبند کردن، فصل بندی کردن، یا به شکل قراردادی بندهایی را تنظیم کردن
4. capitulate ( در فرانسوی و انگلیسی میانه ) :
در اصل: قبول کردن شرایطی که بندبند تنظیم شده اند ( مثل قرارداد صلح )
معنای امروزی: تسلیم شدن، به ویژه با پذیرفتن شرایط طرف مقابل
- - -
### 📌 نتیجه ی معنایی:
capitulate یعنی:
�تسلیم شدن طبق بندهای مشخص شده� → که در طول زمان کوتاه شده و فقط به معنای �تسلیم شدن� به کار می رود، حتی بدون قرارداد.
- - -
### 🎯 نمونه کاربرد:
The general capitulated after days of siege.
�فرمانده بعد از چند روز محاصره تسلیم شد. �
( یعنی احتمالاً طبق شرایطی که دشمن تعیین کرده بود. )
chatgpt

✍ توضیح: To surrender or give in after resistance 🏳️
🔍 مترادف: Yield
✅ مثال: After a long battle, the soldiers had no choice but to capitulate to the enemy.
✍️تسلیم شدن / متوقف کردن مقاومت در برابر حریف یا یک تقاضای ناخوشایند؛ تسلیم شدن تحت شرایط مورد توافق.
✍️✍️به طور مجازی، تسلیم شدن می تواند نمایانگر واگذاری یا تسلیم شدن به فشار باشد، چه از نیروهای خارجی و چه از مبارزات داخلی.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛ Surrender, yield, submit, concede, give in
👇مثال؛
Yet as Pezeshkian has made clear, Iran will not capitulate to unreasonable demands.
After a long siege, the fortress was forced to capitulate to the invading army. "
"Despite his initial resistance, he capitulated to her persuasive arguments. "

داوسِپُردن
( Dāvsepordan )
پذیرفتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : capitulate
✅️ اسم ( noun ) : capitulation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
کوتاه آمدن
give in, yield. . . .
انجام کاری خلاف میل باطنی، تن دادن به انجام کاری، تسلیم شدن
سر تعظیم فرود آوردن

بپرس